⬛️ زیارت مجازی حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
https://vtour.amfm.ir/
لینک بالا را لمس نمایید.👆👆👆
التماس دعا...
•••═❈🍃🌸🍃❈═•••
#تنهامسیرخراسانرضوی
@Tanha_masir_Razavi_Kh
🖼 دست آمريكا كوتاه شد
✍ #رهبر_انقلاب : آمریکائیها با نفوذ خود این کشور را عقب انداختند..
انقلاب اسلامی از بزرگترین کارهایی که کرد این بود که دست آمریکا را کوتاه کرد . انقلاب اسلامی از افتخاراتش این بود که نفوذ امریکا ، دست آمریکا و ریشههای امریکا و بند و بستهای امریکایی را در این کشور از بین برد .
۷۹/۰۷/۱۴
🚩26 دیماه سالروز فرار شاه از ایران
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
📔 از چیزی نمیترسیدم 💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت #حاج_قاسم_سلیمانی 5️⃣ جوانِ شجاع 🏴 روز عاش
📔از چیزی نمیترسیدم
💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت #حاج_قاسم_سلیمانی
6⃣ انقلابیِ دوآتیشه
❓ سیدجواد، جوان مشهدی، از من سؤال کرد: «بچه کجایی؟» گفتم: «بچه کرمان.» اسمم را سؤال کرد. به او گفتم. گفت: «چند روز مشهد هستی؟» گفتم: «یک هفته.» اصرار کرد در این یک هفته، هر عصر به باشگاه آنان بروم.
☀️ حرم امام رضا عليهالسلام جاذبه عجیبی داشت. شبها تا دیروقت در حرم بودم. روز بعد، ساعت چهار بعدازظهر به باشگاه رفتم. این بار همراه سیدجواد جوان دیگری که او را حسن صدا میزدند، آمده بود. بعد از گود زورخانه، سیدجواد و دوستش حسن مرا به گوشهای بردند. تصور این بود که میخواهند کسی دیگر را بزنند که طرح دوستی با من ریختهاند.
🏃♂️ بدن آنها حالت ورزشکاری نداشت؛ اما خوب میل میزدند و شنا میرفتند. معلوم بود حسن تازه پایش به زورخانه باز شده بود؛ چون بیست تا شنا که میرفت، دیگر روی تخته میخوابید.
🔰 سهتایی روی یکی از میزهای ورزشی نشستیم. سیدجواد سؤال کرد:«تا حالا نام دکتر علی شریعتی رو شنیدهای؟» گفتم: «نه، کیه مگه؟» سید برخلاف حاج محمد، بدون واهمه خاصی توضح داد: «شریعتی معلمه و چند کتاب نوشته. او ضدشاهه.» دیگر کلمه «ضدشاه» برایم چیز تعجبآوری نبود. ظاهراً احساس انعطاف در من کرد.
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
📔از چیزی نمیترسیدم 💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت #حاج_قاسم_سلیمانی 6⃣ انقلابیِ دوآتیشه ❓ سید
🍃 این بار دوستش حسن به سخن آمد. سؤال کرد: «آیت الله خمینی رو میشناسی؟» گفتم: «نه.» گفت: «تو مُقَلِّد* کی هستی؟» گفتم: «مقلد چیه؟» و هر دو به هم نگاه کردند. از پیگیری سؤال خود صرف نظر کردند. دوباره سؤال کردند: «تا حالا اصلاً نام خمینی رو شنیدهای؟» گفتم: «نه.» سید و دوستش توضیح مفصلی پیرامون مردی دادند که او را به نام آیتالله خمینی معرفی میکردند.
💡 بعد، نگاه عمیقی به اطراف کرد و از زیر پیراهنش عکسی را درآورد. عکس را برابر چشمانم قرار داد: عکس یک مرد روحانیِ میانسال که عینکبرچشم، مشغول مطالعه بود و زیر آن نوشته بود «آیتاللهالعظمی سیدروحالله خمینی». از من سؤال کرد:
میخوای این عکس رو به تو بدم؟» به سرعت جواب دادم: «بله، میخوام.» حسن، دوست سیدجواد، گفت: «نباید این عکس رو کسی ببینه؛ وگرنه ساواک (که حالا دیگر برایم کاملا اسم آشنایی بود) تو رو دستگیر میکنه.»
🌷 عکس را گرفتم و در زیر پیراهنم پنهان کردم. خداحافظی کردم و از آنها جدا شدم. «شریعتی» و «خمینی» دو نام جدیدی بود که میشنیدم. برایم سؤال بود که چطور آن دو جوان تهرانی سرامیککار در طول آن شش ماه که با آنها کار میکردم و دوست صمیمی بودیم و این همه برضد شاه با من حرف زدند، اسمی از این دو نفر نبردند!
🏚️ وارد مسافرخانه شدم. عکس را از زیر پیراهنم بیرون آوردم. ساعتها در او نگریستم. دیگر باشگاه نرفتم. روز چهارم، رفتم ترمینال مسافربری و بليت کرمان گرفتم؛ درحالی که عکس سیاهوسفیدی که حالا به شدت به او علاقهمند شده بودم را در زیر پیراهن خود که چسبیده به قلبم بود، پنهان کرده بودم. احساس میکردم حامل یک شیء بسیار ارزشمندم.
🖼️ به محض ورود به کرمان، به علی یزدان پناه نشان دادم. گفت: «این عکس آقای خمینی است.» با تعجب سؤال کرد: «از کجا آوردی؟! اگر تو رو با این عکس بگیرند، پدرت رو درمیارند یا میکُشندِت.» جرئت و شجاعت عجیبی در وجودم احساس میکردم. ساواک را حریف کاراته خودم فرض میکردم که به سرعت او را نقش زمین میکنم! آن قدر وجودم مملو از نشاط جوانی بود که ترسی از چیزی نداشتم. حالا من یک «انقلابیِ دوآتیشه» شدیدتر از علی یزدان پناه بودم و بدون ترس از آحدی بیمحابا حرف میزدم.
*مُقَلِّد: شیعهای که به سن تکلیف میرسد، مرجع تقلید جامعالشرایطی پیدا میکند و احکام فقهی دین را از او تقلید میکند.
❤️ #رفیق_خوشبخت
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
📝 #یادمون_باشه
دیشب که فلان جمله رو گفت؛ تازه فهمیدم که؛ 👇
اون روز، فلان جا، سلام کردم، چرا جواب نداد/
چند وقت پیش، سر کوچه، منو دید، چرا محلّم نذاشت/
چرا همه رو دعوت کرد، منو نکرد/
چرا پیاممو سین زد، هیچی نگفت /
و .........
💥 اینا رشتهی افکارِ آدمایی هست، که آسمون ریسمون میبافن!
با یه برداشت از یک حرف، یا یک رفتار کسی، برای تموم آنچه که از گذشته، از این آدم در قلبشون نگه داشتند؛ جوابهای چرک، پیدا میکنند و میمالند به در و دیوار قلبشون ❗️
قلب سالم، قلبیه که گیر نمیکنه ؛
رد میشه میـــره!
نه اینکه بشینه، ریسمونِ سی سال خاطره رو، با گرههای چرکِ قضاوت، به هم ببافه .. و قلبش رو با همون ریسمان، دار بزنه !
ولش کن ... زمین و آدماش ، جایی نیستند بخوای دلتو معطلشون کنی!
با این دل کار زیاد داری ... مریضش نکن ❗️
🌛 #شب_بخیر
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
عرض سلام وادب واحترام خدمت شما خوبان روزگار☺️🌷
صبح دلانگیز بارونی و برفیتون بخیر و سرشار از مهربانی ، یاد خدا و آرامش فوقالعاده🌺😊
ان شالله حالتون خوب واحوالتون خوبتر باشه
اگر حال خوبی داری، شکرگزار باش و لذت ببر.
و اگر حالت بد است، صبر داشته باش...❄️
روزهای خوب خواهند آمد..
خوشحالیم درخدمت تون هستیم 👌
ان شالله خدا به وقت و زمان تک تک تون برکت بده تا ازمطالب زیبای کانال عمیقاً لذت ببرید 👏
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
🌞 #حدیث_روز
🌸 امام حسین «علیه السلام»⇩:
↫✙ خداى من ! مرا با رحمتت بطلب تا به تو برسم و با نعمتت جذبم كن تا به تو روى آورم ...
📚{الإقبال ص 348}
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
#یه_نکته
وقتي پوست دستتون بر اثر سرما خشك میشه چکار ميكنيد؟
سنگ پا ميكشيد؟🤭
❌نه! چرا؟🤔
چون علاوه بر اینکه خوب نمیشه، به پوستتون آسيب هم میزنه.
👌به همین دلیل، از كرِم استفاده میکنيد و می بینید كه پوست دست شما دوباره نرمی و لطافت خودش رو پيدا میکنه.😍😊
زندگي هم، همينطوره👌
یعنی اگر كسي با شما خشك و خشن رفتار كرد ولی شما با نرمی و لطافت با اون رفتار كنيد اونم مثل شما نرم میشه.☺️
✍البته اين راه حل، از امام علي(علیه السلام) است كه فرمود :
با كسي كه با تو با شدت و خشونت رفتار ميكند، نرم باش. هيچ دور نيست كه او نيز مثل شما نرمخو شود.
🌷👈این یعنی، مهربانی، مهربانی میاره.
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
✅آتشی در دل من
✍ #رهبر_انقلاب : جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی به وسیلهی نواب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن کرد.
🗓 بازنشر به مناسبت ۲۷ دیماه، سالروز شهادت سیدمجتبی #نواب_صفوی و یارانش
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh