eitaa logo
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
2.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
6هزار ویدیو
45 فایل
🌖 زیرسایه امام رضاعلیه السلام با"تنهامسیرآرامش" قدم برمی‌داریم درمسیرظهور ان شاالله🌸 🌐 ارتباط باادمین کانال @Mahdi9294، @Zhaklins 💫لینک کانال اصلی تنهامسیرآرامش http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
مشاهده در ایتا
دانلود
.࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ ✅ صبحانه آگاهی: اگر می خواهی خدا در زندگی ات معجزه کند💥 باید معجزه ی زندگی دیگران باشی، همیـــن✅ . ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🔰 امــــــــــام حــســــــــــین «علیه السلام»⇩: هركه گرفتارى مؤمنى را برطرف كند، خداوند گرفتاريهاى دنيا و آخرتش را برطرف مى‏كند. . شما هم هر روز دعوتید به صرف صبحـــــانه آگاهـی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺‏🍃گرامی باد روز پاســدار بر آنان کہ از جنس شهـــیدان و هـم پیمــان با حسین علیه السلام و از نسل فصل سرخ استقامتند... 💐 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
الحمدلله الذی خلق الحســ♡ـــین....😍 عیــــدمــــون مبارکــــــــــــ..❤️👏 استوری های جانمان ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم جدید از انفجار دوم حادثه تروریستی کرمان ☑️ از زائرینش هم می ترسند! ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
🔰 فرازی از 🌹« » دست فراری را که گرفتی ، رزقش هم میشود به حساب تو... و مگر رزق فقط نانِ سرِ سفره است⁉️ ❣محبت حسین‌ هم رزق است ؛ و چه رزق شیرینی ست... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سرود سلام فرمانده ۳ منتشر شد سلام فرمانده مهدی، سلام آقای خوبم 🌹@IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶🔸 احساس مسئولیت در مثل شهدا 🔻شهدا برای اهدای جان، به بدی برخی مسئولین نگاه نکردند. 🔻شهدا می دانستند که عده‌ای سوءاستفاده خواهند کرد؛ اما برای اهدای جان، تردید نکردند! 🔻اگر ما در رأی دادن مثل شهدا احساس مسئولیت نکنیم، یعنی فرهنگ شهادت نداریم! ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهمان مشهدی 7 مهمان ها رفتند و من هم دست به کارشدم برای ناهار. باید تا برمی‌گشتند همه چیز را آماده می‌کردم. تلویزیون را روشن گذاشتم و حین انجام کارهایم نگاهی به پخش مستقیم گلزار هم می انداختم. ساعت از ۲گذشته بود و من چشم به راه مهمان ها. قابلمه ها روی گازحوصله شان سر رفته بود و منتظر برگشت زائران حاجی بودند تاحسابی ازشان پذیرایی کنند. رو به روی تلویزیون نشستم و نوزادم را به آغوش کشیدم. گلزار را نشان می‌داد. مردم همه شاد وخندان در رفت وآمد بودند. جمعیت زیادبود و موکب ها مشغول مهمان نوازی. چقدرحس خوبی می‌داد این همدلی آدم ها باهم. لذت می‌بردم از این شور واشتیاق مردم به حاجی. ناگهان.. صحنه عوض شد.. چرامردم دارند می‌دوند؟! چراتصاویر مشوش شد؟! نفسم بند می‌آید، دست هایم دارند می‌لرزند. شبکه ها را زیر و رو میکنم. شبکه ی خبر زیرنویس می‌کند درگلزار شهدای کرمان یک کپسول ‌گازمنفجر شده. حتی دارد تعدادمجروحین را هم می‌نویسد. یک لحظه حس میکنم قلبم کنده شد.اشک هایم به کنترل من نیستند، بی اختیار گریه می‌کنم و شبکه ها را عوض می‌کنم. گوشی را بر می‌دارم و نت را روشن می‌کنم. همه جا اول نوشته اند کپسول گاز و بعد اعلام شده بمب گذاری. دارم خفه می‌شوم انگار. بمب!! گلزار!! نه نه، خدایا لطفا همه ی دیده ها و شنیده هایم الکی باشد... وای، وای، مهمان های مشهدی من!! ناگهان یادشان می‌افتم.خدایا رحم کن. تند تند شماره ی فاطمه خانم را می‌گیرم. جواب نمی‌دهد. دوباره می‌گیرم. و دوباره جوابی نمی‌شوم. این روایت ادامه دارد... 📝 زهرا السادات اسدی 🔗https://eitaa.com/Tanhamasirkerman
مهمان مشهدی 8 فاطمه خانم جواب نداد، دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشد. به بقیه ی دوست و فامیل زنگ می‌زنم و از سلامتی شان مطمئن می‌شوم. اخبارِ فضای مجازی می‌گوید که دومین انفجار هم اتفاق افتاده. و همین حالم را خراب تر از قبل می‌کند. صلوات می‌فرستم و اشک می‌ریزم. گوشی ام مدام زنگ می‌خورد و دیگرانِ پشت خط می‌خواهند بدانند من و خانواده ام حالمان خوب است یا نه! مدتی از بیقراری های من گذشته که در خانه باز می‌شود. فاطمه سادات (دخترم) آمده با امیرعباس و زینب، و پشت سرشان همسرم می‌آید داخل. دلم هُری می‌ریزد، پس بقیه کجا هستند؟ فاطمه دهقان و مادرش؟ مادرشوهر و خواهرشوهرش؟ زهرا کوچولو؟ بچه ها توی شوک هستند انگار. از همسرم می‌پرسم: «چی شده؟ بقیه کجان؟» آرام می‌گوید: «بمب گذاری شده، پیداشون نکردیم...» حس می‌کنم هوای خانه برای نفس کشیدن کم است. با ناله می‌گویم: «حالا چکارکنیم؟» می‌گوید: «باید بریم بیمارستان» این روایت ادامه دارد... 📝 زهرا السادات اسدی ______ 📌کانال ، روایتی متفاوت را برای شما دارد ✉️دوستان خود را به این کانال دعوت کنید👇 🔗https://eitaa.com/Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• عرض سلام و ادب خدمت شما تنهامسیری‌های عزیز🌹 صبحتون شاد و پر از اتفاقات قشنگ 🌺میلاد فرخنده حضرت اباالفضل العباس باب الحوائج بر شما عزیزان مبارک حالتون چطوره؟ خوبید ؟ ان شالله که حالتون خوب و پر از نشاط باشه. هر یک از لحظات زندگیه ما همچون گوهری بی نهایت ارزشمنده که به هیچ وجه نمیشه روی اون قیمت گذاشت! لحظه لحظه زندگیتون پر از شادی🌹 ان شاءالله آخر هفته‌ای مملو از الطاف و انوار الهی پیش رو داشته باشید✨ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
..࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ ✅ صبحانه آگاهی: " اگر مـی خـواهیــم درنـــظـر دیــگـران آدم هـای خـوبـی جـلـوه کنیم،کارهای خـوبـمان را به رخ دیـگران نـکشیــم. " . ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🔰 امام رضا «علیه السلام»⇩: " پـاداش پـنـهان کـننده کـردار نیـک، مـعـادل هـــفـتـاد کارنـیـک اســت." شما هم هر روز دعوتید به صرف صبحـــــانه آگاهـی
4_5931460791961129199.mp3
39.36M
🎙️ استاد 📑 «اراده مردم، تحول ایران» ✅ لینک فایل تصویری در آپارات 🗓 ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ - شهر قدس 🎧 کیفیت 64kbps 🕊 ❀ ⃟⃟ ⃟❀
: «عاشق‌‌ها شبیهِ عشقشان می‌شوند، شبیهِ معشوقشان» ✍️ به حاج بابا معروف بود در روستای خودشان. از نگاه من چهره‌اش با همه فرق داشت، نگاهش هم همینطور. لباس پوشیدنش هم همینطور، او فقط پیراهن سفید می‌پوشید. • گهگاهی که به آن روستا می‌رفتیم و با نوه‌هایش بازی می‌کردم و بیشتر می‌دیدمش، با خودم فکر می‌کردم او خوشگل‌تر از همه‌ی پیرمردهای دنیاست. چیزی داشت که بقیه نداشتند انگار ... • دو تا دختر داشت و چند تا پسر! جانش می‌رفت برای دو تا دخترش. دختر اولش که در جوانی در یک تصادف به رحمت خدا رفت، همه فکر می‌کردند قلب حاج بابا کشش این مصیبت را نداشته باشد. با همه‌ی کودکی‌ام یادم هست وقتی رفتیم به روستایشان، با همان پیراهن سفیدش دم در ایستاده بود و به مهمانانش خوش‌آمد می‌گفت. • من خوب یادم می‌آید که بزرگترها درموردش حرفهای خوبی نمی‌زدند و سنگدلش می‌خواندند. اما من می‌دانستم او سنگدل نیست اتفاقاً خیلی هم مهربان است. • این حرفها را با اینکه باور نکرده بودم ولی علامت سؤالش در ذهن من ماند تا ... • تا اینکه چند سال بعد دختر دومش با سرطان سختی از دنیا رفت. اینبار که همه از قبل چنین وداعی را پیش‌بینی می‌کردند منتظر بودند عکس‌العمل حاج بابا را ببینند. من نوجوان شده بودم و بهتر می‌توانستم شرایط دور و برم را تحلیل کنم. اینبار با میل خودم همراه شدم با جمع، برای عرض تسلیت! و باز هم همان صحنه را دیدم ... • حاج بابا با همان پیراهن سفید دم درب حیاط ، متین و سنگین ایستاده بود. می‌شد کوه درد را روی شانه‌هایش حس کرد، ولی این کوه درد اَبروانش را خم نکرده بود. • پدرم در آغوشش کشید و گفت؛ کمرمان شکست از این مصیبت! خدا صبرتان بدهد! گفت : لا یوم کیومک یا اباعبدالله (ص) خدا را هزار بار شکر که شما را شریک درد من قرار داد، و امان از درد کمرشکن زنی که کسی شریکش نشد! و اشک از کنار چشمانش لیز خورد و پشت هم چکید. • اینبار حاج بابا در تیررس تهمت‌های بالاتری از مردم قرار گرفت، چون خودش دخترش را داخل قبر گذاشت با همان پیراهن سفیدش که حالا خاکی و گلی شده بود و خودش برایش تلقین خواند و اصلاً هم شیون و ناله نکرد. • و من آن روز مطمئن شدم حاج بابا از همه‌ی پیرمردها خوشگل‌تر است! اما امروز علت اطمینانم را می‌فهمم. √ عشق حاج بابا از همه خوشگل‌تر بود، که او را از همه خوشگل‌تر و قوی‌تر و مَردتر کرده بود. دردِ بزرگتر که به جانت بیفتد آنقدر قابل احترام می‌شود که دردهای کوچکتر را قورت می‌‎دهی تا از آن درد بالا نزنند! قدشان از آن درد بزرگ‌تر نشود! بروز و ظهورشان از آن درد واضح‌تر نشود. حاج بابا عاشق بود و دلش نمی‌خواست جلوی خدایی که خاندان نبوت و ولایتش را با دردهای بزرگ صیقل داد، از دردهایش نق نق کند. حاج بابا خوشگل‌ترین پیرمرد دنیا بود، اما مردم این را نمی‌دانستند! ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
: 🔹در كلمات ائمه عليهم‌السّلام، روی دو جمله راجع به اباالفضل العبّاس (علیه‌السلام) تأکید شده است : یکی بصیرت، یکی وفا. 🌸 میلاد حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد.🌸 ۷۹/۱/۲۶ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🗓‏ و را به حق باید به تو تبریک گفت ای بزرگ علمدار انقلاب روزت مبارک 🌹 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦