ما تقریبا۲۲سال اززندگیمان میگذرد ومتاسفانه تازه فهمیدم که بارفتارهام جایگاه مردوزن رو عوض کردم همه چیز زندگی دست خودم بوده عملا هیچ کاری نبوده ک من انجام ندم ومرد من هم بخاطرشرایطش هیچ کاری انجام نمیداد حتی کارهای بیرون ک وظیفه ی خودشون بودن همین شرایط باعث شد من قلدرتر و احساس مدیربودن بهم دست بده وایشون را ی سایه توزندگیم ببینم واحترام وجایگاهش روزبه روز برام کمرنگترمیشد من بااینکه نهایت سعیم رامیکردم که احرامشون حفظ بشه ولی متاسفانه مواقع دعواها من صدامو بالامیبردم وتحقیرشون میکردم جلوی بچه هام😭💔 الان بچه هام مثل خودم باشون برخوردمیکنن😭 نمیدونم چکار کنم اعتمادبنفس همسرم نابود شده و کم کم روخودم وبچه هام هم تاثیرگذاشته و الان همه مون دچار استرس واضطراب وکمبود اعتماد بنفس شدیم😞 هم خودم وهم فرزندانم میدونیم رفتارمون اشتباهه ولی دست خودمون نیست انگار ذاتمون شده ومتاسفانه همسرم هم تغییر نمیکنن رفتاراش که ماها کوتاه بیاییم عصبی شدیم میخوام بدونم آیا در زندگی ما تغییر هم ممکنه؟؟؟ ناامیدم نمیدونم چکار کنم🙏 همسرم روحانی هستن سه تافرزنددارم پسربزرگم۲۱سالشونه پسردومم۱۶ساله ودخترم۱۲ساله ان فقط خواهش میکنم اگه شده ی وقت ازدکترحسینی برام بگیرید هرچقدر هزینه داشته باشه میپردازم

گاهی خانم ها اصلا متوجه نمیشن که دارن چه اشتباه بزرگی میکنن که میخوان توی خونه رئیس باشن ولی بعد از 20 سال که از زندگی گذشت تازه متوجه میشن چقدر مسیر رو اشتباه رفتن ولی با توکل بر خدا میشه همین زندگی رو هم درستش کرد 🌹🌹🌹

نتیجه ی تمرین 🙏😍😍😍😍😍

لحظه بعد از مرگ علیرضا پناهیان: بلافاصله بعد از مرگ عمیقاً می‌فهمیم هر لحظه که به یاد #خدا نبوده‌ایم و هر قدمی که به خاطر خدا برنداشته‌ایم بیهوده بوده است. بلافاصله بعد از مرگ می‌فهمیم ما چقدر خدا را دوست داریم و چقدر از او دور شده‌ایم. بلافاصله بعد از مرگ می‌فهمیم کاش تمام عمر در اندیشه این لحظه ملاقات بودیم. چقدر این جمله ی استاد زیبا و پر محتواست

سلام استاد اینم رزق اول صبح من... دیگه هر چیز کوچیک وبزرگی که پیش میاد تو زندگیم همش مطمین میشم خدا داره بهم امداد می‌رسونه.. همین دیروز هم با شهیدسید مجتبی صالحی خوانساری خیلی اتفاقی تو ایتا آشنا شدم که بی نهایت اخلاص داشتن به صورتی که چند روز بعد از شهادتشون توی خواب دخترشون میان باغچه خونه رو بیل میزنن کارنامه فرزندشان رو امضا می‌کنند.واون امضا باقی میمونه و هزار جور آزمایشگاه میبرن که هیچکس نمی‌فهمیده این چه ماده ای هست که باهاش امضا شده😭 توی عالم خواب خیلی ها دیدنشون وازشون پرسیدن چطور به این مقام رسیدین.ایشون فقط گفتن با اخلاص اخلاص... دیروز با ایشون امروز هم با این شهید بزرگوار واقعا لذت میبرم .انگار وقتی به چیزی فکر می‌کنی یا تلاش می‌کنیم براش خداوند هم مسیر رو جوری میچینه که ما بیشتر لذت ببریم ودرهای بیشتری باز بشه .حالا هم که این مسیر زیبا که شما برای ما باز کردین خدا خیرتون بده.

✍️🌹شهيدی🌹 که تسبیح موجودات و جمادات را می شنید!!! 🌹شهيد🌹 عارف مسلک حسینعلی عالی فرمانده محور عملیاتی لشکر ۴۱ ثارالله 🔹بعضی از دوستان خاص او اذعان دارند که او به معرفتی دست یافته بود که می‌ توانست از ضمیر افراد اطلاع یابد. 🔸تسبیح موجودات عالم را که خداوند در قرآن بر آن تصریح کرده است بشنود. 🔹با حسین برای شناسایی رفتیم وقت نماز شد اوّل برادر عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. 🔸بعد ایشان به نگهبانی ایستاد و من به نماز من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم. 🔹پس از نماز دیدم حسین می‌ خندد به من گفت : می‌ خواهی یقینت زیاد بشه؟ 🔸با تعجّب گفتم: بله اما تو از کجا فهمیدی؟ 🔹خندید و گفت : چه‌ قدر؟ 🔸گفتم : زیاد. 🔹گفت : گوشِت رو بذار روی زمین و گوش کن. 🔸من همان کار را کردم شنیدم که زمین با من حرف می‌ زد و من را نصیحت می‌کرد. 🔹و می‌ گفت : مرتضی ! نترس عالم عبث نیست و کار شما بیهوده نیست. 🔸من و تو هر دو عبد خداییم اما در دو لباس و دو شکل. ⭕️سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و... 🔹زمین مدام برایم حرف می‌زد سپس حسین گفت : مرتضی! یقینت زیاد شد؟ 🔸مرتضی می‌ گفت : من فکر می‌ کردم انسان می‌ تواند به خدا خیلی نزدیک شود اما نه تا این حد. ✅راوی شهید مرتضی بشارتی 💐هرکس به شهدا توسل کند به بن بست نمی خورد💐

سلام خسته نباشید استاد گرامی انشاالله که خدا بهتون عمر طولانی بده وعاقبت بخیر شید من از شما ممنونم همین که اومدم کلاس آروم شدم این کلاس بیشتر خودم را آروم کرد فهمیدم که خیلی زیاده روی میکرم زیادی شکاک بودم به همسرم باز هم تشکر و سپاس گذارم از راهنمایی های شما من خواستم این نوشته را در تجربه های کلاس بزارم نمیدونستم کجا بنویسم اینجا نوشتم

سلام و وقت بخیر خدمت شما استاد بزرگوار یه مورد که بعد از خوندن مورد ۱۹۴ به ذهنم رسید حالا نمیدونم چقدر درست باشه. وقتی یه خانم آرایش می کنه و ادکلن میزنه و حجابش رو رعایت نمی کنه و از خونه میره بیرون ممکنه به خاطر همین کارش بهش آسیب بخوره .مثلا سوار یه تاکسی یا ماشین مسافر کش میشه با اون وضع ،ممکنه اون آقا شیطون گولش بزنه به خاطر وضع نامناسب اون خانم اون رو بدوزده و به خانم تجاوز کنه و..... هم اون خانم آسیب میبینه و هم اون آقا رو به‌ گناه می ندازه پس وقتی خدا از ما خواسته این موارد رو رعایت کنید به خاطر همین هست که برامون مشکل پیش نیاد و در امان باشیم . چون خدا که برای ما چیز بد نمی خواد. هرچی خدا گفته به خیر و صلاح ماست.

سلام من قبل دوره سعی میکردم به همسرم اقتدار بدم اما نه به اون شکل درست همیشه تو این ۱۲ سال زندگی صبحا بیدار شدم و بدرقه کردم استقبالشون هم رفتم اما از کلمات محبت آمیز زیاد استفاده میکردم و عین ندید بدیدا همش دلم میخواست بهم بگه دوست دارم همیشه با زور میخواستم حرف خودم رو به کرسی بنشونم با عصبانیت یا قهر میکردم اما قهرم لحظه ای بود یه کوچولو انتقاد میکردم با ناراحتی و دیگه بحث رو عوض میکردم امروز در کمال ناباوری همسرم قبل اینکه بره سر کار من داشتم به دخترم شیر میدادم ایشون پیشونی من رو بوسیدن و رفتن سر کار😳 همیشه محبت رو گدایی میکردم گله داشتم که چرا به من نمیگی دوست دارم من صبح تا شب به تو میگم اما تو هیچ به من نمیگی الان میفهمم که خودم زدم خرابش کردم اوایل بهم پول میداد اصلا کل حقوق رو میداد خرج کنم اما چند سالی بود همه چیز عوض شده بود دیگه بهم نمیداد😬 با اجرای تمرینات دوباره زندگیم داره مثل قبل میشه دوباره پول تو جیبی میگیرم🤗 خیر دنیا و آخرت نصیبتون

سلام در مورد هوای نفس بگم که دیروز قرار بود جایی بریم ولی همسرم کارش طول کشید من و بچه ها حاضر بودیم زنگ زدند گفتند بیا پایین ولی رفتم پایین حدود یک ساعتی نیومدن و گوشیشون رو هم جواب ندادن😡 خیلی اعصابم خرد شد گفتم گوشی رو جواب بدن یا ببینمشون خیلی برخورد تندی کنم که من و بچه رو گذاشته اینجا خلاصه کلی راه و پیاده رفتم و هی به خودم گفتم ولش کن لابد خودش هم سعی می‌کنه که زودتر کارش تموم بشه و نمیشه خلاصه اومدند اصلا چیزی نگفتم و همسرم کلی ازم عذرخواهی کرد ولی اگه مثل سریای پیش غر میزدم همسرم جلو میفتادن که نمیبینی مگه کار دارم هی زنگ میزنی یا اینکه میگفتن میخاستی خونه بمونی و از اینجور حرفا خلاصه ممنون که این بحث هوای نفس رو دائما متذکر میشید انقد که اطرافیان گفتن به مرد نباید رو داد نباید بها داد واقعا فکر میکردیم این روش درسته

با سلام و عرض ادب استاد گرامی من سال‌های خیلی گذشته کتاب استعاذه(شهید دستغیب)رو خوندم و روم خیلی تاثیر گذاشت الحمدلله....مضمون کتابش همین مبارزه با نفس های کوچیکی بود که شما الان میفرمایید...و من سعی کردم در زندگی و روزمرگیم به کار ببرم...مثلا سر مزار اهل قبور که میرفتم قرآن و زیارت عاشورا میخوندم و تموم که می‌شد کتابم رو که میخواستم بزارم داخل کیفم همون لحظه پیش میومد و مثلا آشنایی فامیلی کسی میومد پیشمون‌‌‌.. نفس سرکشم میگفت بخون بازم که فامیلت ببینن..ولی عقلم میگفت نه اگه بخونی ریا کردی...زود همونجا کتاب رو می‌بستم...یا در رابطه با بحث حسادت ...که نفسم میگفت حسادت کن و عقلم میگفت اتفاقا برو محبت کن و تبریک رو تو اول بگو ‌...و همین کار عقل رو میکردم و خیییییلی آرامش میگرفتم...همین طور ادامه دادم تا اینکه با کانال شما آشنا شدم خداروشکر...ولی بزرگترین مبارزه با نفس رو که خیلی برام سخت بود با تدریس شما انجام دادم و خداروشکر برای اولین بار موفق شدم خدا کمکم کرد...مثلا در رابطه با پرخوری بود

سلام وقتتون بخیر میخواستم بگم من در۱۷سالگی مادر از دست دادم و بعدش ک ازدواج کردم تو زندگیم باخانواده ای رودرو بودم ک مردسالار بودن و من چون تو خونه پدرم رفتار محترمانه مادرم رو نسبت ب پدرم دیده بودم خیلی راحت پذیرفتم ک مردها محترم و قابل احترام هستن تمام زندگیم مبارزه با هوای نفس داشتم و تونستم با یک مرد عصبی ب خوبی زندگی کنم و خداروشکر ۳تا بچه خوب و با معرفت هم دارم ک همش بخاطر سالار نگه داشتن پدر در زندگیه با اینکه اینهایی ک میگید رو تجربه کردم اما نتایج کانال رو میخوندم حس خوبی برام داشت و بخودم بالیدم، اما ب نفسم گفتم منم باید دوره رو شرکت کنم تا هم مرور بشه برام هم ممکنه نکته ی جدیدی رزقم باشه از وقتی شرکت کردم بهمه خانمهایی ک از شوهراشون گله دارن میگم شرکت کنن الان خواستم ی نمونه مبارزه با نفس رو ک توزندگیم منو خیلی رشد داده بگم، من همیشه از ناحیه هرکس ظلمی بهم شده درتنهایی بدون حضور کسی تو بغل خدا گریه هامو کردم و بعدش بخشیدمش و خدارو حکم قرار دادم گفتم خدایا الان شیطان از من میخاد کینه بورزم اما تو دوست داری من ببخشم منم میخام بزنم تو دهان شیطان و هوای نفسم و میخام همین الان در اوج عصبانیتم ک موضوع تازه س و خیلی ناراحتم ببخشم ک هم تو خوشحال بشی هم نفسم آزاد بشه و شیطون جمع کنه بره پی کارش (دقیقا همینارو بخودم میگم همین الان ببخش بعد دیگه ارزش نداره) اینکار برای من شده عادت برای همین دلم انقدر بزرگ شده ک تو زندگیم هیچی اذیتم نمیکنه حتی شرایط سخت زندگی خیلیا ب دوره شما نیاز دارن امیدوارم شرکت کنن