سلام استاداین یکی ازتجربه هایی هست که یکی ازخانم هافرستاده بودن توی یکی ازگروه ها
سلام علیکم.
باز هم یک آقا طلبه بنگلادشی از راه دور عقد ازدواج خوانده است.
قراره همسرش این هفته بیاد.
با اجازه شما من لینک کلاس همسرداری آقایون را بهش میدم.
چون سنش کم هست و تازه داماد هست و من و همسرم کمی باهاش همراهی کردیم، امید هست که اهمیت بده و به سفارش ما گوش بکنه انشا الله.
«خدا قوت» به شما!
سلام و خدا قوت به همه دست اندرکاران مجموعه
استاد خدا خیر دو عالم نصیبتون کنه شما مثل پسر ما هستین ولی چنان آموزش هایی به ما دادین که من مادر بلد نبودم که به فرزندم انتقال بدم
اهل تجربه گفتن از همسر نیستم
آرامش از جنس خدا بزرگترین تجربه این دوره س
حتی برای کسانی که دوره رو معرفی کردم با این که به هفته نرسیده بود و نظر خوبی در مورد روحانیت ندارن میگن کاش قبل از ازدواج این آموزش هارو دیده بودیم
خدا ازتون راضی باشه و از سر گناهان ما بگذره که چقدر حق به جانب بودیم و آقایون رو دیو می دونستیم بر خلاف ظاهر خشن چه روح لطیفی دارن
التماس دعای ویژه دارم
سلام و خدا قوت به استاد و هم دوره ای ها
در مورد اون خانومی که گفتن پسر من ۱۸ سالشه و کسی قبول نمیکنه که باهاش ازدواج کنه،خواستم بگم که من خودم ۱۵ سالمه و همسرم ۱۷ سالشونه
مرد لازم نیست همه چی تموم باشه چون زن مرد رو میسازه و با قناعتش باعث پیشرفت همسرش میشه.
قطعا یک پسر ۱۷ ساله هیچ در آمدی نداره و اگه بره خواستگاری فقط لباسای تنشو داره،مگه اینکه خانوادش پولدار باشن.
همسر من خیلی وضع مالی معمولی داشتن مثل خودم،من و خانوادم خیلی سخت گیری نکردیم.همینکه خداو پیغمبرو قبول داشتن،احترام خانواده رو نگه میداشتن برام کافی بود،من به امید خدا و امام زمان ازدواج کردم با یک پسر ۱۶ ساله،سال پیش.
خدا شاهده که خانواده همسرم هر وقت میرم خونشون میگن خدا خیرت بده پسر مارو نماز خون کردی،خدا خیرت بده انگیزه پیشرفت بهش میدی،خدا خیرت بده با نداریش میسازی،با اینکه منم یک دختر ۱۴ ساله بودم که ازدواج کردم و کلی آرزو و فانتزی های دخترونه داشتم که به خاطر وضع مالی از خیلی هاش فاکتور گرفتم و همسرم رو در تنگنا قرار ندادم.تا حالا حتی یکبار هم صدام رو همسرم بلند نشده و بار ها و بار ها مبارزه با نفس کردم. الحمدلله هم خودم راضیم هم همسرم و هم خانواده ها.
خواستم بگم سن فقط یک عدده و آدم وقتی به خودش ببینه که یک نفر دیگه رو از همه نظر تامین کنه آماده ازدواجه
باسلام وعرض ادب خدمت شما وتشکر از کلاس بسیارعالی وکاربردی تون
بنده باتوکل به خدا و رعایت بحثهای کلاس همسرداری تونستم خیلی از مشکلاتم را حل کنم خداراشکر
چندوقت بود دختر دوستم را زیر نظر داشتم خیلی دوست داشتم عروس خانواده ی ما بشود ازطرفی هم خودم۴۳سالمه هست وخیلی سخت بود بخواهم برای امر ازدواج پسرم جلو بروم پسرم هم ۲۳سال دارد
ولی باتوکل بخدا ومشورت هایی که باهمسرم داشتیم که تمام مراحل وحرفهایی که باید میزدم اول باایشون مشورت وهمفکری میکردم
حتی اول با هیچ کدام از اطرافیان نزدیک بحث ازدواج را مطرح نکردیم چون صلاح رابه این دانستیم که دوخانواده وعروس و داماد اول از همه باید انتخاب کنند بعداز قطعی شدن خانواده ها راهم درجریان گذاشتیم
وخداراشکر ازداوج بسیار پر خیر وبرکتی رقم خورد والحمدلله استخدام پسرم هم بعداز مطرح کردن ازدواج درست شد
خیلی ها به من ایراد گرفتند که چقدر زود پسرت را داماد کردی میزاشتی جوونی ش رابکند ولی من در جوابشون میگم دوست داشتم باهمسرو همدم خودش جوونی کند واز بهترین لحظات زندگی شون لذت ببرند وبرای منم هم اینکه میبینم درکنار هم خوش وشاد هستند کافیه
انشاالله همه ی جوانها بتوانند زوج هم کف خودشان راپیدا کنند وخوشبخت وعاقبت بخیر باشند
سلام عزیزم وقتتون بخیر
ممنون میشم پیام من هم در کانال تجربه ها قرار بگیره
بنده چند سال پیش به مدت دو سال دانشگاه تهران درس میخواندم از شهرستان بودم از دم در خونه تا توی خوابگاه چادر سرم بود با اینکه بعضی وقتا بار زیادی حمل می کردم بازم چادر سرم میکردم می گفتم خدایا تحمل سختی چادر با من بقیش باتو...
همیشه تو مسیر ترمینال تا مترو نخواسته مردم کمکم می کردن تا یه مسیری چمدون
یا کیف دستیم رو ازم میگرفتن خدا شاهده بدون اینکه چیزی بگم یا کمکی از کسی بخوام....
یا بازار تهران میرفتم خدارو بی نهایت شکر یه بار نه یه اتفاقی یا یه متلکی هیچ هیچ...
حالا هم اتاقی هام که بد حجاب بودن مدام غرمیزدن چرا کسی کمکمون نکرد یا ناراحت از متلک یا اتفاقی که براشون پیش اومده بودن
من واقعاً امنیت رو توی چادر دیدم
همیشه برا اونایی که بحث چادر دارن میگه انشالله امنیت رو توی چادر ببینید تا به ته دلتون بشینه الآنم نذر حضرت زهرا(س) کردم که همیشه با چادر باشیم تا همسرم خوب بشه
ممنون از حاج آقا حسینی بزرگوار و تیم فعال 🌹🌹🌹
سلام پانزده ساله ازدواج کردم
برای هر عروسی که دعوت میشدیم کلی بحث و حرف و دلشوره
از من ک بیا از همسر ک حوصله ندارم چک دارم بدهی دارم من نمیام...
دیگه حال اون همه بحث و خواهش و دلیل و مدرک آوردن ک اوم باید جایی دعوت میشه بره و ....نداشتم
گفتم یه بار میگم اگه خواس بیاد نخواس نیاد دیگه...
(این مدت حدود دو ماه اقتدار دهی رو نصفه انجام دادم محصوصا حضوری خیلی برام سخته اما همونم احساس کردم آرام تر شده)
خلاصه گفتم شما عروسی میای
گفت نمیدونم
ظهر زنگ زدم گفتم چی شد میخام ببینم اگه میای لباساتو آماده کنم
گفت تو دوست داری بیام
گفتم دوست دارم بیای
گفت میام😳
و اومد...😳😳
سر ساعت هفت
بدون اینکه باهاش تماس بگیرم دیر نیا زود بیا و....
برای اومدن عروسی هیچ کار خاصی نکردم
نتیجه احترام و اقتدار دهی های نصفه و نیمه قبلم بود
من کلاس همسر داری شرکت کردم بسیار عالی و مفید و مطالب بروز و کاربردیه
20 ساله ازدواج کردم حسابی اقتدار شکنی داشتم ولی بعد ورود به کلاس نمیشد یدوفعه شروع کنم به اقتدار دادن و از طرفی غرورمم اجازه نمیداد بدلیل هوای نفس پروری که تا حالا داشتم،تصمیم گرفتم تا مدتی فقط حاضر جوابی نکنم و احترام بزارم. غرورم اجازه نمیداد بدرقش کنم البته هوای نفسم، به بهانه کلید دادن و.. بدرقش میکردم و مطمئنم بودم متوجه نمیشه. بعد 3روز گفت ممنون که صبحها بدرقم میکنی
و من خجالت، خجالت و خجالت
متاسفانه خیلی سال پیش اوایل زندگیمون همسرم ماهواره گرفتن ونصب کردند ومن خیلی ناراحت بودم هیچی کاری ازم ساخته نبود چندباری گفتم اما فایده نداشت از اونجایی که خانواده همسرم خیلی مذهبی هستند ما هم خانواده معمولی ولی تو خونه زندگیمون ازاین برنامه ها خبری نبود خلاصه خیلی ناراحت بودم یروز تو همین ایام ماه مبارک رجب بود روزه بودم و دعوت شدم منزل شهید عبدالحسین برونسی اونجا خیلی دلم شکست ومتوسل اول خدا بعدهم این شهید بزرگوار شدم ایشون قسم دادم گفتم خواهش میکنم ی کاری کنید که همسرم از دل وروح وروانش این عامل زندگی خراب کن پاک بشه تا انشالله میرم خونه ایشون این بساط جمع کرده باشند خدا میدونه الان که یادم میاد اشک تو چشمانم حلقه میزنه خدا میدونه وقتی رفتم دیدم از روی میز تلویزیون جمع کردند وجای اون گلدان گذاشتند 🙏خواستم ب همه عزیزان بگم واقعا صبوری ومتوسل شدن ب ائمه اطهار وشهدا خیلی راه گشا هست امیدوارم مفید بوده باشه ودر زندگی بکار بگیرند توکل بخدا یاعلی التماس دعا 🦋🌹🙏
دو روزه حالم بد بوده، ی طور عجیبییی تب و لرز و اینا...
امروز همسرگرامی اومدن منو از خونه مامانینا بردن دکتر، چندتا درمانگاه رفتیم
آخرش هم کلی دارو و ويزيت و این صحبتا🥺
توی مسیر همش بهم میگفت: تو که ی طوریت میشه ها دلم میخواد تخصص اون رشته رو داشته باشم، زود خوبت کنم
در نهایت هم ی سری شکلات توی داروخونه دیده بودن، از این پروتئینی ها...
گفتم اگه زود خوب شدی از اینا واست کلی میخرم🥺🥺
من ذوووق
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز و سید بزرگوار اجر شما با اهل بیت انشالله خدا به شما سلامتی و خیر دو دودنیا بده بنده هم خدا را شکر میکنم🙏🙏🙏 از شرکت در کلاسها کلی مطالب مفیدو کلی کارهای عملی عالی
به لطف خدا و به عنایت خاص امام زمان عج با شرکت در کلاس کلی ااز رفتارهای اقتدار شکن ام را خصوصا در کنار خونواده ها کنار گذاشتم خیلی ناراحتم بخاطر رفتارهای زشت خودم انشالله به حق ماه رجب خدا منو ببخشه و بتونم جوری که بهترین هست باشم و گاها با رفتارهای گرم و اقتدار دهنده به همسر با پیامک و گاها عملی زندگیم رو به رشد قرار گرفت رسیدگی همسرم به خونواده چند برابر شده چه در خرید چه در رفع نیازها مادی و ..در حالی که خیلی از کارها را خودم حتی خرید ها هم انجام میدادم و خیلی خدا را شکر میکنم بیشتر در خونه کنار بچه ها هستم .🌺😊🙏از طرفی از اینکه همسرم در کنارم نبود خیلی ناراحت بودم به خاطر شیفتی بودن در شب و ماموریت هاشون و گاها نگهداری از پدر پیرشون ...ولی میگم باید در امتحانها صبور باشم و توکل به خدا مدد از امام زمان عج این برهه هم خواهد گذشت
چون همه چی در دنیا میگذره الهی سلامتی و آرامش مهمون دایمی شما در پناه حضرت حق پاینده و التماس دعا 🤚🤚🤚🌺🌺🌺