حفظ تخصصی قرآن غدیر 🪴آموزش حفظ آسان قرآن کریم در دوره های کوتاه مدت از پایه تا پیشرفته برگزاری کلاس های مجازی با پشتیبانی ۲۴ ساعته و پیگیری های منظم✨ با کمترین هزینه ، حافظ قرآن شوید🌻 اعطای گواهینامه حفظ ، هدایای مالی و معنوی به ازای موفقیت در هر دوره🛍 مهلت ثبت نام : تا ۲۰ آذر ماه جهت ثبت نام واحد برادران : @HafezGhooran واحد خواهران : @HefezGoran ❤️با عضویت در کانال ما و معرفی به دیگران از دوره های رایگان آموزش تجوید و روانخوانی بهره مند شوید☺️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جهت عضویت در کانال و پیگیری برگزاری آخرین دوره ها 🕊⇉ http://eitaa.com/HefzGhoranGhadir110

✨کارگاه آموزشی تربیت فرزند و سبک زندگی دینی با حضور کارشناس برجسته حجت الاسلام و المسلمین سید محمد باقر حسینی مدیر موسسه تنها مسیر آرامش محورهای همایش: ✅-اصول تربیت صحیح در خانواده ✅-سبک زندگی دینی در دنیای امروز ✅-نقش والدین در پرورش نسل سالم و مؤمن ✅-همسرداری مؤمنانه زمان برگزاری: شنبه: پانزدهم آذر ماه ساعت: ۱۴:۳۰ الی ۱۷ مکان: چادگان، روستای انالوجه 🕌مسجد و حسینیه شهدای روستای انالوجه ✨حضور گرم بانوان فرهیخته زینت بخش این برنامه خواهد بود شرکت برای بانوان گرامی آزاد و مغتنم است. این برنامه به همت کانون فرهنگی الغدیر شهدای انالوجه و حمایت و همکاری دهیاری محترم و شورای اسلامی روستا و مدیران مدارس برگزار میگردد.

کلیپ حجاب ❇️ @IslamLifestyles

کودک بودم،پیرزنی عبوس وچادری مرا از صف اول نماز بیرون انداخت.دلم لرزید.😞نوجوان شدم ،عاقله زنی چادر به سر، انعام را ختم کرد وسفره غیبت وعیبجویی را گشود.حال دلم خراب شد. زمان گذشت ومن در دو راهی عقل واحساس... .گاهی با چادر وآرامش روان ،گاه بدونش ودلی مضطرب. با کوچه های مدینه آشنا شده ام،بانویی را می‌شناسم که چادر می‌پوشد ونماز میگزارد وهمسایه بی معرفت را دعا می‌کند.شنیده ام یاس سفید علی،آنگاه که بزیر دست وپا نیلوفری هم میشودبساط آه وناله ونفرین براه نمی‌اندازد. ۶ماهه می‌دهد، دست وبازو می‌دهد اما باز هم چادر خونین وخاکی بر سر میکشدوچونان شیران می غرد تاولایت بماند وانسانیت نمیرد.جان میسپارد ولی حیا را درقاب انسانیت تا شام ابد زنده می‌سازد. از کوچه های مدینه با آه وشرم باز میگردم.اینجا در همین دوران وسرزمین، بانویی ورزشکار با چادر زهرا بر سکوی قهرمانی می ایستد ونام وطن را جاودانه می‌کند.پزشکی بر پایه تخصص و تعهدات انسانی با سرانداز فاطمه هر روز جان میبخشد، استادی با پوشش زینبی ورفتار علوی به چادر معنا وعزت و اعتبار وارزش میدهد. کم کم دلم آرام وقرار میگیرد ،من این را دوست دارم بانوی متخصص،متعهد ،با حیا وحافظ کرامات انسانی را. براستی خودم در کجای این جور چین انسانیت هستم؟ 🌷@IslamLifestyles

رهبر انقلاب: "رسانه‌های ما مراقب باشند تفکر غلط سرمایه‌داری غرب درباره زن را ترویج نکنند" سرمایه‌داری جهانی برای پیشبرد منافع اقتصادی خود، زن را به یک نیروی کار ارزان و یک مصرف‌کننده پرتقاضا تبدیل کرده و رسانه‌های غرب‌زده ما هم دقیقاً همین مدل را ترویج و زنان را طلای پنهان اقتصاد ایران معرفی می‌کنند @hzamanim

اینکه غربگرایان مدام بی حجابی رو ترویج میکنن یکی از دلایلش اینه که میخوان زنان رو از خونه ها بیرون بکشن و بفرستن توی کارخونه ها تا نیروی کار ارزان و مطیع برای سرمایه داران بزرگ کشور فراهم بشه... و چقدر ساده لوح و بیچاره هستن زنانی که دارن این مسیر احمقانه رو میرن تا به نوکری سرمایه دارا برسن... 🔴🔴🔴🔴

سلام گر میسر نیست ما را کام او عشق بازی میکنم با نام او چقدر این بیت به دل آدم میشینه من این بیت و با همه وجودم درکش کردم بعد از ازدواج مجبور بودم با خانواده همسرم یکجا زندگی کنم همسرم یه کارگر ساده بود معتاد هم بود البته بعد از ازدواج فهمیدم ،درآمد انچنانی نداشت نمی‌تونست خونه کرایه کنه یا بخره برا همین ۱۲ سال با مادر شوهرم یکجا زندگی کردم مادر شوهرم منو خیلی اذیت می‌کرد هنوزم بعد از این همه سال یادم به کاراش که می‌افته قلبم درد می‌گیره البته جلوی همسرم این کارو نمی‌کرد حتی جلوی دیگران طوری رفتار می‌کرد که همه فکر کنن خیلی خوبه من چون شرایط همسرمو می‌دونستم هیچی بهش نمی‌گفتم اون هیچ وقت نفهمید مادرش چقدر منو اذیت می‌کنه البته به خانواده خودمم چیزی نمی‌گفتم چون پدر نداشتم و مادرم مجبور بود چند تا یتیمو بزرگ کنه برای همین نمی‌تونستم اونم نگران کنم اون موقع‌ها تنها همدم من خدا بود دلم که می‌گرفت اسمشو صدا می‌زدم همیشه برای اینکه همسرم کوچیک نشه جلوی دیگران طوری رفتار می‌کردم که انگار بهترین زندگی رو دارم در حالی که از لحاظ مالی وضعیت خیلی بدی داشتیم خودمم رفتم سر کار تا حداقل کمک حال همسرم باشم می‌دونستم معتاده اما هیچ وقت به روش نیاوردم سخت‌ترین روزای زندگیمو می‌گذروندم یکبار مادر شوهرم خیلی بهم حرف زد و دعوام کرد من حتی سرم و بالا نیاوردم که جوابشو بدم فقط بی صدا اشک میریختم رفت تو اتاق خودشون چند ساعت بعدش با یه سردرد شدید اومد بیرون به قدری درد داشت که گریه می‌کرد خودم بردمش دکتر داروهاشو گرفتم آوردمش خونه براش سوپ درست کردم حتی به روش نیاوردم که چند ساعت پیش چه کاری باهام کرد همه امیدم به خدا بود و اسمشو صدا می‌زدم تا اینکه ک یه شب مادر شوهرم خواب می‌بینه داخل یه چاه عمیق افتاده که زیر پاش آتیشه و دستشو به یه بوته گرفته و داد می‌زنه کمکم کنید یه صدایی می‌شنوه که بهش میگه توبه کن ما اون نمی‌تونسته سه بار بهش میگه توبه کن تا اینکه مادر شوهرم داد می‌زنه توبه توبه توبه بعدش یه سیدی میاد و دستشو می‌گیره از چاه بیرونش میاره بعد از اون دیگه رفتارش با من بهتر شد این مصرع که میگه عشق بازی می‌کنم با نام او ... من همیشه اسم خدا رو صدا می‌زنم البته بنده خیلی خوبی نبودم خیلی جاها اشتباه می‌کردم خطا می‌رفتم گناه می‌کردم اما حتی تو اون لحظه‌هام اسمشو صدا می‌زدم ازش کمک می‌خواستم تا اینکه درهای رحمت خداوند به روم باز شد باورتون نمی‌شه با دستای کاملاً خالی بدون هیچ پس‌اندازی صاحب خونه شدیم ماشین خریدیم همسرم ترک کرد یه شغل ثابت پیدا کرد با درآمد خوب من همه این‌ها را مدیون بزرگی خدای مهربونم هستم هیچ وقت تنهام نذاشت حتی زمانی که راه و اشتباه میرفتم فقط کافیه باور داشته باشیم هیچ وقت تنها نیستیم خدای هست که به جای همه کافیه 🥰 🌷 @IslamLifestyles

🎥 سیم‌کشی عجیب در ژاپن باورت می‌شود جایی که اصرار دارن تمیزترین کشور دنیاست، شلخته‌ترین سیم‌کشی‌ها را داشته باشد؟ 🔶 @IslamLifestyles

#ارسالی_تنهامسیریها 🌺 اگر راستش را بخواهی،من از اون دخترهایی بودم که همیشه آنلاین بودم.اینستاگرام، تیک‌تاک، استوری‌های رنگی ..همه‌چیزم شبیه بقیه بود.هر روز یک مدل مو،یک فیلتر جدید،یک عکس جذاب.اما کم‌کم یک چیز عجیب اتفاق افتاد:هرچقدر آنلاین‌تر می‌شدم،کمتر خودم بودم.هر لایکی که می‌گرفتم،حس می‌کردم باید فردا قشنگ‌تر باشم.انگار زندگیم شده بود مسابقه‌ی مقایسه.یک شب، وسط ورق‌زدن بی‌هدف،یک پیج را دیدم؛یک دختر چادری،امانه شبیه چیزی که تو ذهنم بود.شیک، رها، بااعتمادبه‌نفس.لبخند داشت.زندگی داشت.جذابیت داشت،بی‌اینکه یک تار مو بیرون باشه.عجیب بود.برای اولین بار حس کردم این دختر خودش را برای نگاه کسی خرج نکرده.برعکسِ من.تا اون روز همیشه فکر می‌کردم حجاب فقط یک باید و اجبار هست . روزها گذشت...اما تصویر اون دختراز ذهنم بیرون نرفت. تا اینکه یک روزبه‌طور اتفاقی در یک همایش خیریه دیدمش.همون دختری که همیشه دنبال واقعیتش بودم.رفتم جلو و گفتم:تو چطور این‌قدر واقعی‌ای؟چطور هر روز نگران نگاه مردم نیستی؟لبخند زد و گفت:من یک روز فهمیدم زیبایی، اگر دست مردم باشه روزانه باید قسطش را بپردازی. اما اگر دست خودت باشه آزاد می‌شی. گفتم:یعنی چادر آزادی میاره؟گفت:برای من چرا.چون وقتی چادر پوشیدم،دیگه قرار نبود برای هر نگاه،نسخه جدیدی از خودم رو بسازم.من یک نسخه شدم نسخه‌ی اصلی. حرفش مثل یک قفل بودکه توی دلم باز شد. اون روز تا خونه فقط به یک چیز فکر می‌کردم:من چند وقته نسخه اصلی خودم نیستم؟چند وقته برای قضاوت‌ها زندگی می‌کنم؟چند وقته با هر لباس و آرایش یک شخصیت تازه می‌سازم که حتی خودم هم نمی‌شناسمش؟ احساس کردم تمام اون چیزی که تا امروز درباره‌ی حجاب تصور می‌کردم،یک لحظه فرو ریخت و دوباره ساخته شد؛اما این بار زیباتر. شب، چادر مامانم رو برداشتم.جلو آینه ایستادم.وقتی چادر رو روی سرم گذاشتم،انتظار داشتم حس سنگینی داشته باشم اما نه.انگار یک آرامش نرم دورم پیچید.نه از جنس اجبار،از جنس متفاوت شدن.حس کردم یک مرز نامرئی بین من و شلوغی‌های دنیا کشیده شد؛مرزی که باعث می‌شدکمتر قضاوت بشم،کمتر دیده بشم انگار یک سپر نامرئی بین من و توقعات اینستاگرامیِ دنیاکشیده شد.انگار برگشتم به نسخه‌ی اصلی خودم.همون نسخه‌ای که سال‌هاست زیر فیلترهاگم شده بود. از اون شب چادری شدم.نه برای این‌که به‌به بشنوم،نه برای اینکه کسی بگه چه مذهبی شدی !چادری شدم چون اولین‌باراحساس کردم بازگشتم به خودم.چادر برایم محدودیت نبود،بازگشت بود.بازگشت به آرامش،بازگشت به هویت،بازگشت به دختری که قرار نبود با همه مقایسه بشه.من حجاب رو انتخاب کردم،چون فهمیدم من با چادر آرام‌تر و نجیب ترم با چادر حسی داشتم که جز خودم کسی تجربه اش نکرده بود.حس قوی بودن حس خاص بودن حس اینکه ارزشم را خودم تعیین میکنم برای اولین بارحس کردم کسی نمی‌تونه تا مغزم نگاه کنه انگار دورم یک حریم کشیده شد؛نه به اجبار. فهمیدم حجاب فقط یک پوشش نیست؛یک یادآوریه یادآوری اینکه من لازم نیست به چشم کسی بیام تا باارزش باشم.کافیه خودم انتخاب کنم.کافیه خودم بسازم.از آن روز به بعد، حجاب برایم یک دوست شد،دوستی که هروقت دلم می‌گیره آرومم می‌کنه،هروقت شک می‌کنم هویتم را محکم‌تر نشونم می‌ده ‌ من انتخاب کردم چادری باشم،نه چون باید.. چون فهمیدم حجاب،من را درست همونطور که هستم زیباتر می‌کند. قشنگ‌ترین دختر دنیاکسیه که خودش باشه نه چیزی که دنیای مجازی می‌خواهد.😊 🌷 @IslamLifestyles

انصافا قشنگ بود 👆🏼

⭕️ دختر و پسر نوجوانی که ساعت (۲ نیمه شب) با موتور سیکلت در اتوبان و معابر شهر در حومه تونل نیایش ویراژ می دادند و مشغول جیغ و داد و حرکات‌ نمایشی بودند بر اثر عدم کنترل موتور کشته شدند 😔 ❌جای تاسف بیشتر اینکه: بعد از انتقال جنازه ها به بیمارستان و تماس پلیس با خانواده دختر ، پدر و مادر وی اعلام کردند که دخترشان در اتاقش خوابیده است…..😳 👈 لازم به ذکر است که در این حادثه دردناک چهار نفر کشته شدند. دخترفقط پانزده سال سن داشته و پسرها هم ( بین ۱۶تا۲۲ سال )‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌​​​​​‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🟡 @IslamLifestyles