eitaa logo
تنها مسیری های استان کرمان
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
8.3هزار ویدیو
48 فایل
جهت ارائه انتقاد، پیشنهاد و ارتباط با ادمین کانال👇 @YASNA8686 در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد 🌹☘🌹☘🌹 http://eitaa.com/joinchat/1367539744C38a905eac9
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام مراسم عزاداری سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی امروز ساعت7:30 شب در حسینیه نخل برگزار میگردد.بسیجیان باچفیه یا لباس نظامی در جلسه شرکت کنند. با مداحی مجتبی رمضانی رفسنجان
مراسم در حسینیه ثارالله رفسنجان دیشب جمعه شب
امشب مراسم بزرگداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی امشب بعد از نماز مغرب و عشا در سقاخانه خ چمران شهرستان زرند برگزار میشود. از تمامی مردم شهید پرور زرند دعوت بعمل می آید.
ضمن عرض تسلیت شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی امروز ساعت ۳تا ۵عصر مراسم بزرگداشت این شهید عزیز و شهدای حادثه درمصلی شهربابک برگزار میشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم به اطلاع عموم مردم شهید پرور انقلابی و بصیر شهرستان دارالولایه جیرفت می‌رساند: مراسم فاتحه خوانی سردار سرافراز پرافتخار سپاه اسلام ، ان شاءلله روز دوشنبه مورخ ۱۳۹۸/۱۰/۱۶ ساعت ۳ عصر در مصلی پیامبر اعظم شهرستان جیرفت برگزار خواهد شد. از عموم مردم انقلابی، ولایی و شهید پرور شهرستان دارالولایه دعوت به عمل می آید.
جلسه تحلیل و بررسی وقایع اخیر توسط جناب آقای دکتر محمود بابایی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی امشب بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد خاتم الانبیا شهرک باهنر کرمان خیابان بحرالعلوم 16برگزار میشود.
بسم رب الشهدا و الصدیقین. وَلا تَحسَبَنَّ الذین قُتِلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندر رَبِهم یرزقون. شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و شهدای همراه او به ویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس ، را به محضر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و رهبر معظم انقلاب و ملت شریف ایران تبریک و تسلیت عرض می نماییم. به همین مناسبت مجلسی به یاد این شهید سرافراز و همرزمان شهیدش امشب شنبه 98/10/14 بعد از نماز مغرب و عشاء در مهدیه گلزار شهداء ساقی برگزار میگردد. سخنران: جناب سرهنگ مرادی زاده فرمانده محترم سپاه مقاومت شهرستان انار مداح: کربلایی عباس مولایی از همه ی امت شهید پرور دعوت بعمل آمده است
مراسم امشب راس ساعت ١٩:٣٠ سخنران:حجت الاسلام عسكري و سردار شهيد بانواي:حاج مجتبي رمضاني ?
وصیت کوتاه #سردار_دلها برای محل دفنشان به همسر محترمشان😭 👈 بر سنگ قبرم بنویسید #سرباز_قاسم_سلیمانی تنها مسیر آرامش کرمان👇 @Tanhamasirikerman
سلام. اینم ماشین نویسی بعد مراسم شهر بم که توسط نوجوان ها انجام میشه.
مهدیه سیرجان.مراسم بزرگداشت سردار شهید به همراه مراسم ایام فاطمیه.با سخنرانی حاج آقا دانشمند.۱۴ دی ماه
Taeb.mp3
10.47M
💥 سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب بهترین تحلیل پیرامون شهادت سپهبد #حاج_قاسم_سلیمانی شام شهادت حاج قاسم تنها مسیر آرامش کرمان👇 @Tanhamasirikerman
تصاویر باز شود👆👆 شهیدی که حاج قاسم وصیت کرده کنار قبرش دفن بشه. بابت طولانی بودن متن عذر خواهی میکنیم.🙏 👇👇
✅1-همرزم و همجوار❤️ شهید محمد حسین یوسف الهی سال ۱۳۴۰ در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند. علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال در عرصه سیاست داشت و یکی از عاملان حرکت‌های دانش آموزان در شهر کرمان بود. آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.  
✅2-همرزم و همجوار❤️   جوانی که دستور «حاج قاسم سلیمانی» را اطاعت نکرد. پرسیدم: می‌خواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من به قرارگاه خبر نمی‌دهم. گفتم: حاج قاسم ناراحت می‌شود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن می‌کنم. «حسین یوسف‌اللهی» را همه بر و بچه‌های لشکر ۴۱ ثارالله مثل ستاره‌ای می‌دانستند که درخشان‌تر از ستاره‌های کویر کرمان است. او جوانی است که در روزهای جنگ جانشین فرمانده واحد اطلاعات لشکر خودش بود و به خاطر پاکی‌اش،به صفای باطنی دست یافته و بعضی از راز و رمزهای پیرامون خود را کشف کرده بود. از زندگی این جوان بزرگ، کتابی با عنوان «پوتین های سوخته» منتشر شده است. آن چه خواهید خواند، یکی از خاطرات این عارف جوان و مجاهد است که پس از تطبیق روایات چهار نفر از هم‌رزمانش(حمید شفیعی، علی نجیب زاده، مرتضی حاج‌باقری و ابراهیم پس‌دست)، به این ترتیب ثبت شده.
✅3-همرزم و همجوار❤️ در سال ۱۳۶۲ بعد از عملیات خیبر، «لشکر ثارالله» در محور «شلمچه» مستقر شد. بین مواضع رزمندگان اسلام و دشمن حدود چهار کیلومتر آب فاصله بود و رزمندگان برای شناسایی مواضع دشمن می‌بایست از آن عبور می‌کردند. یک شب که با موسایی‌پور و صادقی که هر دو لباس غواصی داشتند، به شناسایی رفته بودیم، آن‌ها از ما جدا شدند و جلو رفتند. مدتی که تاخیر کردند، فکر کردیم کار شناسایی‌شان طول کشیده، منتظرشان ماندیم. وقتی تاخیرشان طولانی شد فهمیدیم برای‌شان اتفاقی افتاده است. با قایق جلو رفتیم، هر چه گشتیم اثری از آن‌ها نبود. بالاخره کاملا از پیدا کردن‌شان ناامید شدیم و فرصت زیادی هم برای مراجعت نداشتیم. بناچار بدون آن‌ها عقب برگشتیم. «حسین یوسف‌اللهی» با دیدن قایق ما جلو آمد. ماجرا را که تعریف کردیم، خیلی ناراحت شد. شهادت بچه‌ها یک مصیبت بود و اسارت‌شان مصیبتی دیگر. و آن مصیبت این بود که منطقه با اسارت بچه‌ها لو می رفت و دیگر امکان عملیات نبود. حسین سعی کرد هر طور شده خبری از بچه ها بگیرد. او ما را برای پیدا کردن بچه ها به اطراف فرستاد ولی همه دست خالی برگشتیم.
✅4-همرزم و همجوار❤️ حسین به خاطر حساسیت موضوع، با «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده لشکر تماس گرفت و او را در جریان این قضیه گذاشت. حاج قاسم، هم خودش را رساند و با حسین داخل سنگری رفت و مشغول صحبت شدند. وقتی بیرون آمدند، حسین را خیلی ناراحت دیدم. پرسیدم: چی شد؟ گفت: حاجی می‌گوید چون بچه‌ها لباس غواصی داشته‌اند، احتمال اسارت‌شان زیاد است. ما باید زود قرارگاه مرکزی را خبر کنیم. پرسیدم: می‌خواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من الان به قرارگاه خبر نمی‌دهم. گفتم: حاجی ناراحت می‌شود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن می‌کنم و فردا می‌گویم برای آن‌ها چه اتفاقی افتاده است. بعد از این که حاج قاسم رفت، باز بچه‌ها با دوربین همه جا را نگاه کردند و تا جایی که امکان داشت جلو رفتند، ولی فایده‌ای نداشت. صبح روز بعد که در محوطه مقر بودیم، حسین را دیدم . با خوشحالی به من گفت: هم اکبر موسایی پور را دیدم و هم صادقی را. پرسیدم: کجا هستند؟ گفت: جایی نیستند. دیشب آن‌ها را خواب دیدم که هر دو آمدند، اکبر جلو بود و حسین پشت سر او. بعد گفت: چهره اکبر خیلی نورانی‌تر بود. می‌دانی چرا؟ گفتم: نه. گفت: اکبر اگر توی آب هم بود نماز شبش ترک نمی‌شد. ولی حسین این‌طور نبود. نماز شب می‌خواند، ولی اگر خسته بود نمی‌خواند. دلیل دیگرش هم این بود که اکبر نامزد داشت و به تکلیفش که ازدواج بود عمل کرده بود. ولی صادقی مجرد مانده بود. بعد گفت: دیشب اکبر توی خواب به من گفت: ناراحت نباشید عراقی ها ما را نگرفته اند. ما برمی‌گردیم. پرسیدم: اگر اسیر نشده‌اند چطور برمی‌گردند؟ گفت: احتمالا شهید شده‌اند و جنازه های شان را آب می‌آورد. پرسیدم: حالا کی می‌آیند؟ خیلی راحت گفت: یکی شب دوازدهم و آن یکی شب سیزدهم. پرسیدم: مطمئن هستی؟ گفت: خاطرت جمع باشد.