eitaa logo
تنها مسیری های استان کرمان
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
8.3هزار ویدیو
48 فایل
جهت ارائه انتقاد، پیشنهاد و ارتباط با ادمین کانال👇 @YASNA8686 در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد 🌹☘🌹☘🌹 http://eitaa.com/joinchat/1367539744C38a905eac9
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها مسیری های استان کرمان
💠پرداخت وام ۵۰ میلیونی به زوجین نابارور 🔹مدیرعامل سازمان بیمه سلامت: براساس مصوبه قانونی بودجه سال
⭕️ متاسفانه سال ها در وزارت بهداشت جوری عمل کردند که نسل شیعه هر روز کمتر بشه اما الان هی با دادن وام و این جور حرفا میخوان جبران کنند! ⭕️ وزارت بهداشت مواد غذایی ناسالم کارخانه ای رو تایید کرد و مردم مصرف کردند و دچار مشکلات ناباروری شدند ولی الان اومدن سراغ این کارا! 💢 سالها فرهنگ فرزندآوری رو در سینما و تلویزیون تخریب کردند ولی الان... ⚠️ آقای دکتر مرندی افتخار کرد که تونسته جمعیت ایران رو به کمترین حد ممکن رشد در دنیا برسونه و از طرف سازمان بهداشت جهانی لوح تقدیر گرفت... و همچنان ایشون از مهمترین تصمیم گیران امر سلامت در کشور هستند!....
✵❣﷽❣✵ 🍁••• همیشه میگفت؛ در زندگی آدمی موفق تر است ڪه؛ در برابر عصبانیت دیگران باشد و ڪار انجام ندهد! واین رمز موفقیت او در برخوردهایش بود...! 🥀 موافقید بریم سراغ ادامه مبحث ☺️
تنها مسیری های استان کرمان
#صبر_چرا_چگونه_۲ در #اهمیت صبر که همه‌ی شما الحمدلله اهل توجه به این معنا هستید خیلی حرف‌ها میشه زد
بسم الله الرحمن الرحیم ۳ ✅ در اهمیت همین قدر بس که بیشترین دستور الهی که در قرآن به پیامبر گرامی اسلام داده شده امر به صبره، ➖به پیامبر خدا دستور استغفار داده شده، ➖دستورِ نماز داده شده، ➖دستور به تقوی داده شده... 💯ولی بیشترین موردی که به پیامبر الهی دستور داده شده دستور به صبره. موارد استفاده از صبر در زندگی ایمانی بسیار بالاست و سطح صبر هم سطح بالاییه.
تنها مسیری های استان کرمان
بسم الله الرحمن الرحیم #صبر_چرا_چگونه_۳ ✅ در اهمیت #صبر همین قدر بس که بیشترین دستور الهی که در قر
دستور به صبر ، یه دستور ابتدایی نیست که مال مبتدئین باشه، بگه حالا هر کی خوب‌تر شد باید صبرشم بیشتر بشه...! نه اینجور نیست، همه باید صبر کنن 👌 هر کسی در موقعیت خودش نیاز به صبر داره، دستوری نیست که انسان به این سادگی ازش بگذره، بگه آقا ما از این مرحله گذشتیم. ✅دیگه هیچ کس به گَرد پای رسول خدا که نمی‌رسه، ولی ایشون بیش از همه دستور به صبر را دریافت کرده. 🔹اگه بخوایم بیشتر به اهمیت صبر پی ببریم باید به حضور صفت صبر در بقیه‌ی فضائل نگاه بکنیم. بسیاری از فضائل رو وقتی تجزیه می‌کنیم، تحلیل می‌کنیم می‌بینیم که یکی از ارکانش . 🌱وقتی شما زیادی دنیا رو نمی‌خوای، یعنی زهد پیشه می‌کنی، یعنی در زیادی نبردن و زیادی نخوردن دنیا صبر کردی👌 🌱وقتی قناعت پیشه می‌کنی، در آن حداقلی که باید بهش اکتفا بکنی صبر کردی👌 🌱وقتی تقوا پیشه می‌کنی،در ترک معصیت صبر کردی! 🌱وقتی در جنگ صبر می‌کنی صفت شجاعت رو به تو اطلاق می‌کنن. به همین ترتیب بسیاری از فضائل رو وقتی نگاه می‌کنید، می‌بینید، یک پای ثابتش👈 صبره.
تنها مسیری های استان کرمان
دستور به صبر ، یه دستور ابتدایی نیست که مال مبتدئین باشه، بگه حالا هر کی خوب‌تر شد باید صبرشم بیشتر
👆به همین دلیل، باید خیلی به صبر بپردازیم‌.... اما اول‌ یه مقدمه‌ای رو عرض بکنم، ✅ و اون اینکه اصلاً به دلیل همین نکته‌ای که می‌خوام بگم، لازم میشه که همه‌ی ما درباره صبر، گفت‌وگو کنیم، فکر کنیم و زوایاش رو ببینیم، تا مبادا این فرصت‌ دستیابی به فضیلت صبر از دست بره. ببینید انسانی که صبور نیست، یا صبر پیشه نمی‌کنه، نمیگه من صبر رو نمی‌خوام ، 🚫عموماً این‌طور نیست، همه میگن ما صبر رو می‌خوایم، حتی نمیگه من سختمه درباره‌ی چنین فضیلتی مراقبت بکنم. 💢خیلیا مدعی‌ هستن ، حتی دقت هم می‌کنند، اما باز بی‌صبری پیش میاد. به این👆 نکته توجه کنید !
تنها مسیری های استان کرمان
👆به همین دلیل، باید خیلی به صبر بپردازیم‌.... اما اول‌ یه مقدمه‌ای رو عرض بکنم، ✅ و اون اینکه اصلاً
یه نکته‌ایه که رابطه ما رو با صبر، یه مقدار دقیق‌تر می‌کنه ، دقت ما رو در زندگی نسبت به صبر و مراقبت‌مون رو شدیدتر می‌کنه. ↩️ اینه که بدونیم ماها برای رنج‌هایی که می‌کشیم، کِی دچار بی‌صبری نابخردانه میشیم؟ کِی از تدبیر و دقت خارج میشیم و بی‌صبری می‌کنیم؟ 👈وقتی که برای بلاها و مصیبت‌ها، و اصلاً نه مصیبت‌ها، بلکه برای سختی‌ها و تلخ‌کامی‌ها، جست‌وجو می‌کنیم و خودمون رو درگیر با اون علت می‌بینیم. مثلاً به ما میگن در بلا صبر کن، میگیم: --باشه ما عزم‌مون رو جزم می‌کنیم ان شاءالله در بلا صبر بکنیم، --راست میگه خیلی اجر داره منم باید تحمل کنم 😐
تنها مسیری های استان کرمان
یه نکته‌ایه که رابطه ما رو با صبر، یه مقدار دقیق‌تر می‌کنه ، دقت ما رو در زندگی نسبت به صبر و مراقب
همین ادمی که اینو میگه یه دفعه‌ای خانم‌ش یا آقاش باهاش یه دعوایی می‌کنه‌💥 بی‌صبری می‌کنه...بهم می‌ریزه...بهم می‌زنه...♨️ عه چی شد؟؟؟ شما که بنا بود صبر کنید ؟! میگه ؛ نه آخه این فلان فلان شده اومده اذیت می‌کنه، 👈اینه ! داره اذیت می‌کنه ! خب بابا بالاخره بلا همینه دیگه☺️ حالا تو چون گیر آوردی، برای مصیبت خودت گیر آوردی باید بی‌صبری کنی؟!!
تنها مسیری های استان کرمان
همین ادمی که اینو میگه یه دفعه‌ای خانم‌ش یا آقاش باهاش یه دعوایی می‌کنه‌💥 بی‌صبری می‌کنه...بهم می‌ر
✅ پس یکی از عواملی‌که آدم دچار بی‌صبری میشه، همینه که برای بلا پیدا می‌کنه. دیگه همه‌ی اون حرفای اخلاقی یادش میره. ⚠️معمولاً در عموم درگیری‌های اخلاقی که انسان یه دفعه‌ فرصت پیروزی‌ در یک مبارزه پیدا می کنه ، یا حتی فرصت مبارزه رو از دست میده و غافل میشه و تو امتحانات الهی زمین می‌خوره، علتش همینه...✔️
تنها مسیری های استان کرمان
✅ پس یکی از عواملی‌که آدم دچار بی‌صبری میشه، همینه که برای بلا #مقصر پیدا می‌کنه. دیگه همه‌ی اون
مثلا بهش میگی آقا کلاً عصبانی نباش، میگه درسته ، راست میکی نباید عصبانی بشم👌 بعد بچه‌اش ظرف رو می‌زنه زمین و می‌شکنه💥 😡عصبانی میشه....، آقا چرا عصبانی شدی، قرار بود عصبانی نشید که؟ میگه: آخه صبح تا حالا سه بار بهش گفتم گوش نمی‌کنه که ! 😡صاف، صاف ، تَق و تَق ظرف می‌زنه می‌شکنه. ☺️خب بابا برا همین موقع‌ها میگن عصبانی نشو دیگه. وایسته گل تقسیم بکنه...؟! خب اون موقع که هیچ‌کی عصبانی نمیشه که ! ✅ همین موقع‌ها که این‌قدر بی‌منطق تو رو اذیت می‌کنن باید عصبانی نشی.
تنها مسیری های استان کرمان
مثلا بهش میگی آقا کلاً عصبانی نباش، میگه درسته ، راست میکی نباید عصبانی بشم👌 بعد بچه‌اش ظرف رو می‌ز
⚠️یادتون باشه ما باید تو مسائل اخلاقی بکنیم ! این دقت یه وقت دقت ، یه وقت دقت . در باره دقت علمی بعدا صحبت می کنیم✔️ ✅ اما دقت عملی به اینه که شما در مقام مصداق وقتی با موضوع درگیر شدی، ⛔️حواست پرت چیزای دیگه نشه، ⛔️عوامل فرعی نیان تو رو درگیر بکنن. 〰〰در متن زندگی، پیدا کردن، 👈اونجایی که باید صبر بکنی، 👈اونجایی که باید ببخشی، 👈اونجایی که باید عصبانی نشی، 👈اونجایی که خیلی اتفاقای خوب باید بیفته، اون👈 ""جا"" رو آدم گم می‌کنه...😔
تنها مسیری های استان کرمان
⚠️یادتون باشه ما باید تو مسائل اخلاقی #دقت بکنیم ! این دقت یه وقت دقت #علمیه، یه وقت دقت #عملیه. د
✅ یکی از عواملی که آدم اون جا رو گم می‌کنه، جای صبر را گم می‌کنه، 👈اینه که عاملی برای مصیبت خودش پیدا بکنه، عاملی برای تلخی خودش پیدا بکنه. خب عیبی نداره شما عاملی پیدا کردی،‌درست👌 اگه تونستی عامل رو برطرف کنی، یا علی ! اگه تونستی این عامل رو اصلاحش بکنی خب این کار رو بکن، ولی اگه نتونستی این عامل رو اصلاح بکنی چی؟🤔 از ید قدرت تو خارج بود چی؟🤔 آدم مامانش ، باباش رو که نمی تونه عوض کنه که ! حالا همسرش رو ممکنه که عوض بکنه، ولی بچه‌اش رو نمی‌تونه عوض بکنه که! می تونه؟؟؟😐
تنها مسیری های استان کرمان
✅ یکی از عواملی که آدم اون جا رو گم می‌کنه، جای صبر را گم می‌کنه، 👈اینه که عاملی برای مصیبت خودش پی
🚫با این‌‌اوصاف یه وقت دچار خوش‌خیالی نشین که صبر کردن به این راحتیاست ! به‌جواب این سوال هم فکر کنید تا بعد 👇 ✅ چرا در مقام عمل ما جزء صابرین قرار نمی‌گیریم ؟ ✨ قرآن می فرماید ؛ ان الله یحب الصابرین...💞 ✅ ما چقدر مورد علاقه‌ی پروردگار عالم هستیم؟
یا ذی الاحسان بحق الحسین ما رو از صابرین و محبوبین خودت قرار بده🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜فیلمی از مقدمه چینی ترور شهید حاج قاسم سلیمانی توسط سربازان تروریستی امریکا و مزدورانش در منطقه. @Tanhamasirkerman ‌ ‌‌
تنها مسیری های استان کرمان
⤴️⤴️⤴️ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_سیزدهم 💠 باغ بهشت ☺️ از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده
⤴️⤴️⤴️ ﷽ 💠 جانبازی در رکاب مولا 📆 سال ۱۳۸۸ توفیق شد که در اواخر ماه رجب و اوایل ماه شعبان، زائر مکه و مدینه باشم. ما مُحرِم شدیم و وارد مسجد الحرام شدیم. بعد از اتمام اعمال به محل قرار کاروان آمدم. روحانی کاروان به من گفت: سه تا از خواهران کاروان الان آمدند، شما زحمت بکش و این سه نفر را برای طواف ببر و برگرد. 😴 خسته بودم اما قبول کردم. سه تا از خانم های جوان کاروان به سمت من آمدند. تا نگاهم به آنها خورد سرم را پایین انداختم. ▫️یک حوله اضافه داشتم. یک سر حوله را دست خودم گرفتم و سر دیگرش را در اختیار آنها قرار دادم. گفتم: من در طی طواف نباید برگردم. حرم الهی هم به خاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر این حوله را بگیرید و دنبال من بیایید. 😞 یکی دو ساعت بعد با خستگی فراوان به محل قرار کاروان برگشتم در حالیکه اعمال آنها تمام شده بود و در کل این مدت اصلا به آنها نگاه نکردم و حرفی نزدم. 💯 وظیفه ای برای انجام طواف آنها نداشتم اما فقط برای رضای خدا این کار را انجام دادم. 🕋 در آن روزهایی که ما در مکه مستقر بودیم خیلی ها مرتب به بازار میرفتند و ... اما من بجای اینگونه کارها چندین بار برای طواف اقدام کردم. ✨ ابتدا به نیت رهبر معظم انقلاب و سپس به نیابت شهدا مشغول طواف شدم و از تمام فرصتها برای کسب معنویات استفاده کردم. در آن لحظاتی که اعمال من محاسبه میشد جوان پشت میز به این موارد اشاره کرد و گفت: بخاطر طواف خالصانه ای که همراه آن خانمها انجام دادی ثواب حج واجب در نامه اعمالت ثبت شد! بعد گفت: ثواب طواف هایی که به نیابت از دیگران انجام دادی دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت می شود. اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم. زیارت ها بخوبی انجام می شد. در قبرستان بقیع تمام افراد ناخودآگاه اشک میریختند. حال عجیبی در کاروان ایجاد شده بود. 🌅 یک روز صبح زود در حالیکه مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که میخواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته، جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسر بچه تحویل دادم. بعد به سمت انتهای قبرستان رفتم. من در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم. همان مأمور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه میکرد. وقتی در مقابل قبر رسیدم، یکباره کنار من آمد و دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟ داری لعن میکنی؟ گغتم: نخیر، دستم رو ول کن. 😤 اما او همینطور داد میزد و با سرو صدا بقیه مأمورین را دور خودش جمع کرد. در همین حال یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین علیه السلام زد. 🤬 من دیگر سکوت را جایز ندانستم. تا این حرف زشت از دهان او خارج شد و بقیه زائران شنیدند دیگر سکوت را جایز ندانستم یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم. 👮‍♂ بلافاصله چهار مأمور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند. یکی از مأمورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماهها اذیتم میکرد. چند نفر از زائرین جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند. من توانستم با کمک آنها فرار کنم. 😷 روزهای بعد وقتی برای حرم میرفتم سرو صورتم را با چفیه می بستم. چون دوربین های بقیع مرا شناسایی کرده بود و احتمال داشت بازداشت شوم. 😌 خلاصه اینکه آن سفر برای من بیاد ماندنی شد. اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و فقط به عشق مولا علی علیه السلام با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید. برای همین ثواب جانبازی در رکاب مولا علی علیه السلام در نامه شما ثبت شده است. 📛 البته این ماجرا نباید دستاویزی برای برخورد با مأموربن دولت سعودی گردد. ♢ ادامه دارد... 📚 ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 👇 @Tanhamasirkerman
📝 ✖️من که می‌خواستم؛ اما نشد! ✖️من که تلاشمو کردم؛ اما نشد! ✖️من که رفتم دنبالش؛ اما نشد! فقـــط آدمایی به هدفِ خلقت‌شون می‌رسند، و از یک نفخه، تبدیل به میوه (انسان) میشن؛ که دارن! همت دارن یعنی؛ اصلاً واژه‌ای به اسم "نشد" براشون تعریف نشده! از هر مانعی می‌پّرن: تا توی این مسیر؛ ـ جا نمونن! ـ بیراهه نزنن! ـ بیهوده مشغول چیزی نشن! ـ فقط با سرعت و سبقت، به سمت جلو، حرکت کنند! با همّت‌ها ، توی همه‌ی کاراشون باهمّتند! چون همه کاراشون، تنظیم شده با آدمیّت‌شون! 🔺اینا حتماً به مقصد میرسند! 🌛 ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 👇 @Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༺⃟💕‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ུྃبِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ‌ུྃ༺⃟💕‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سلاااام و احتراااام 🌺 صبح قشنگتون بخیر وشادی 🌤 و روزتون مملو از حس‌های قشنگ✨ گاهی وقتا فراموش کن کجایی، به کجا رسیدی و به کجا نرسیدی، گاهی وقتا فقط زندگی کن... یاد قولهایی که به خودت دادی نباش، یه وقتایی شرمنده خودت نباش، تقصیر تو نیست تو تلاشتو کردی اما نشد... یه وقتایی جواب خودتو نده هر چی پرسید: چرا اینجای زندگی گیر کردی لبخند بزن و بگو کم نذاشتم اما… نشد یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر... از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارن... از طلوع خورشید از صدای آواز قمری ها... از باد...باران.... از همه لذت ببر...😍 ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 👇 @Tanhamasirkerman
࿐᪥•❣﷽❣•᪥࿐ 🌺 ✍امام حسین (علیه السلام)⇩ : 🍃إِنَّ أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ أَعْطَی مَنْ لَا یرْجُو 🌺←بخشنده ترین→ مردم کسی است که به آنکه به او چشم ↫امید نبسته "بخشش" کند. 📚کشف_الغمه_جلد2_صفحه242 ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 👇 @Tanhamasirkerman
═༅𖣔🌺﷽🌺𖣔༅═ 8⃣2⃣روزتاعروج مالک زمان 📣میگفت:قرآن همراهتون هست؟ اگر بود که سوره حشر را میخواند و اگر هم نبود از توی موبایل برایش می آوردیم این عادت حاجی بود باید سوره را سر مزار شهدا حتما میخواند... ‎ چهل روز به نیابت از شهیدان و ۱۴صلوات و قرائت سوره حشر 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 شروع:۱۴۰۰/۹/۳ پایان:۱۴۰۰/۱۰/۱۳ 🖤🥀کانال تنهامسیر استان کرمان 👇 http://eitaa.com/joinchat/1367539744C38a905eac9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ بزرگـترین اشتباه! چرا دینداری‌های من... تاثیری توی رشد و آرامش زندگی‌م نداشتن؟! ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 👇 @Tanhamasirkerman
‏100 روز همه چیز رو به بهبود و ثبات بود. ارز روی همان قیمت نوسان با ثبات داشت اما چه شد که تا اروپا و آمریکا در ‎ شکست خوردند و رفتند زیر فشار، یهو دلار ۳۰۰۰ تومن افزایش یافت؟؟ جای شک دارد یا نه؟! ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 👇 @Tanhamasirkerman
روز حسابدارو به همه رفقایی کہ حساب و کتاب اعمـال روزانه‌شون رو دارن تبریک میگم...:) اگه اینجوری👆 اهل حساب کتاب هستیم، 👏روز حسابدار بر ما مبـــارک👌 📊 ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 👇 @Tanhamasirkerman
سروران عزیز تنها مسیری دیار کریمان عرض سلام و ادب 💐 برای ارتقاء هرچه بیشتر سطح کانال نیازمند همراهی شما عزیزان هستیم☺️ لطفا نظرات، انتقادات و پیشنهادات خودتون رو با ما در میون بگذارید🧐🔎 ان شاءالله همراهی بفرمایید و خادمینتون رو در بهترسازی روند کانال یاری کنید 🤲 اما یادتون نره دوستانتون رو هم به کانال ما دعوت کنیدا😉 به نظرتون چطوره که یه روز رو مختص شما عزیزان قرار بدیم و از مطالب شما دوستان استفاده کنیم 👉نظرتون رو بفرمایید
تنها مسیری های استان کرمان
⤴️⤴️⤴️ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_چهاردهم 💠 جانبازی در رکاب مولا 📆 سال ۱۳۸۸ توفیق شد که در اوا
⤴️⤴️⤴️ ﷽ 💠 شهید و شهادت 💯 در این سفر کوتاه بقیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد. علت آن هم چند ماجرا بود: یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محله ما تلاش فوق العاده ای داشت که بچه ها را جذب مسجد و هیئت کند. او خالصانه فعالیت می کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تأثیر داشت. 🚦این مرد خدا یکبار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه ای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد. 🧐 من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود! توانستم با او صحبت کنم. ایشان بخاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود. اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود. 👤 ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل بر خورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود. ⏺ در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان بخاک سپرده شده بود را دیدم. اما او خیلی گرفتار بود و اصلا در رتبه شهدا قرار نداشت! تعجب کردم. تشییع او را بیاد داشتم که در تابوت شهدا بود و ... اما چرا؟! ⚠️ خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم من به دنبال کار کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد. بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و... اما مهم ترین مطلبی که از شهدا دیدم مربوط به یکی از همسایگان ما بود. خوب بیاد داشتم که در دوره دبستان بیشتر شبها در مسجد محل، کلاس و جلسه قرآن و یا هیئت داشتیم. آخر شب وقتی به سمت منزل می آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور می کردیم. از همان بچگی شیطنت داشتم. با برخی بچه ها زنگ خانه مردم را میزدیم و سریع فرار میکردیم! 🌃 یک شب من دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. وسط همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدند یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانیدند! صدای زنگ قطع نمیشد. یکباره پسر صاحبخانه که از بسیجیان مسجد محل بود بیرون آمد. چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد. 👂او شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت : باید به پدرت بگم چیکار میکنی! هرچی اصرار کردم که من نبودم و... بی فایده بود. او مرا به مقابل منزلمان برد و پدرم را صدا زد. آن شب همسایه ما عروسی داشت توی خیابان و جلو منزل ما شلوغ بود. پدرم وقتی این مطلب را شنید خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد. این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت چند سال بعد و در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید. این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمال نوشته شده بود. به جوان پشت میز گفتم: من چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم؟ او در مورد من خیلی زود قضاوت کرد. او گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی. بعد یکباره دیدم که صفحات نامه اعمال من ورق خورد! گناهان هر صفحه پاک می شد و اعمال خوب آن باقی می ماند. 😇 خیلی خوشحال شدم. ذوق زده بودم. حدود یکی دو سال از اعمال من اینطور طی شد. جوان پشت میز گفت: راضی شدی؟ گفتم : بله؛ عالیه! 🙁 البته بعدها پشیمان شدم. چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند؟! اما باز بد نبود همان لحظه دیدم آن شهید آمد و سلام و روبوسی کرد. خیلی از دیدنش خوشحال شدم. گفت با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم و از شما حلالیت بطلبم. هر چند شما هم بخاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی. ♢ ادامه دارد... 📚 ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 👇 @Tanhamasirkerman