🇮🇷تنهامسیری های استان کرمان🇮🇷
🌹《بسم رب الشهداء و الصدیقین》🌹 #یک_جرعه_کتاب "روزهای سخت نبرد" 〰〰✨🌺✨〰〰 📝به لطف خدا و عنایات حضرت و
#یک_جرعه_کتاب
#قسمت_اول
🍂روزهای سخت نبرد
🌹《بسم رب الشهداء و الصدیقین》🌹
🗓دو ماه از تولد مهدی میگذشت
♨️ به شدت بیمار شده بود تبش اصلا قطع نمیشد هر چقدر درمان خانگی بلد بودیم انجام دادیم اما ثمری نداشت❌
💠لاجرم راهی شهر شدیم ما در روستای سعدی ساکن بودیم بعد از کلی معطلی بالاخره توانستیم با یک ماشین باری به شهر برسیم.
💠وقتی به کرمان رسیدیم همه جا تعطیل بود نمازمان هم در حال قضا شدن بود
🕍به همین خاطر به مسجد جامع رفتیم.
📿 بعد از نماز به حال مناجات از خدا خواستم اگر مهدی در اینده پسری نا اهل میشود
او را از من بگیرد و اگر خدمتگزار مردم میشود او را به من بازگرداند🤲
😰بیچاره مهدی در قنداقش در تب میسوخت رو حتی نای گریه کردن هم نداشت😔
😭بر خلاف من که به پهنای صورت اشک میریختم
✴️ بعد از نماز به راهنمایی یکی از اشنایان شبانه نزد یک پزشک رفتیم
🌀به محض این که دکتر روپوش مهدی را کنار زد او باشدت گریه کرد😥
❌از نظر دکتر مهدی مشکلی نداشت
کودکی که نزدیکان انتظار مرگش را میکشیدند
اکنون در نهایت سلامت بود☺️
ادامه دارد.....
#زندگی_نامه_شهدا
#روزهای_سخت_نبرد
#شهید_مهدی_کازرونی
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Tanhamasirikerman
🍃حاج #علی_محمدپور ساکن روستای شیرکلا چمستان #شهرستان_نور ؛
🌱یک خانه با زمین اطراف،
🌱2دانگ از یک کارخانه شالیکوبی
🌱و 2هکتار زمین مزروعی
جمعاً به ارزش بیش از 30 میلیاردتومان رو بعد از شهادت شهید #فخری_زاده وقف توسعه و تحقیق علمی با اولویت #انرژی_هستهای کرده!
💬 محسن پورعرب
#وقف_هسته_ای
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Tanhamasirikerman
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ آرزوی جالب پیرزن همسایه #حاج_قاسم
فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ
این همه دلتنگی را
چگونه در این دل ِ تنگ جا دهیم؟
#سردار_دلها
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Tanhamasirikerman
🚨 انتقام در راه است!
⭕️ فرمانده سپاه:
🔻به ملت عزیز اطمینان میدهیم که واکنش قاطعی نسبت به ترور دانشمند هستهای خود خواهیم داشت. دشمنان باید منتظر واکنشهای ایران باشند؛ آن هم با کیفیت و وضعیتی که خودمان تعیین میکنیم.
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Tanhamasirikerman
23.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠استاد #مهدی_طائب، تاریخ پژوه و استاد درس خارج حوزه:
📺قوم #یهود که توسط خداوند لعن شده است، فرقهای قسیالقلب به شمار میرود که خونریزی، کشتار و #ترور، عادت ذاتی آنها محسوب میشود.
📺 تنها راه مقابله، سلب قوای فتنهانگیزی مجدد یهود است که صرفا با مقاتله نظامی رخ میدهد. این مجاهده، با چاشنی صبر و تکنیک #غافلگیری مؤثر میباشد.
📺 صبر و آمادهسازی نیرو، در نبرد تاریخی اسلام و یهود #راهبرد اصلی است؛ از عصر امام صادق گرفته، تا دفاع مقدس و جنگ ۳۳ روزه.
📺 انتقام سخت، شعار آحاد مردم است زیرا #شهید_فخری_زاده، برق هستهای را برای قشری خاص و واکسن کرونا را برای جناحی معین تولید نمیکرد. پس این شعار، در زمان مناسب محقق خواهد شد.
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Tanhamasirikerman
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مراسم عروسی در بهترین تالار
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Tanhamasirikerman
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | دلتنگ دیدار
🔺 رهبر انقلاب: یکی از دلخوشیهای بنده، همیشه در طول این سالهای متمادی، دیدارهای با مردم بوده؛ یکی از دلبستگیهای اینجانب و حوادث پُرجاذبه برای من، دیدار با مردم بوده که یک چیزی بشنوم، یک چیزی بگویم و با طبقات مختلف مردم دیدار کنیم؛ این دشمن حقیر و خطیر یعنی ویروس کرونا -که هم خیلی حقیر و صغیر است، هم خیلی خطرناک و خطیر است- مانع شده است. ۱۳۹۹/۰۵/۱۰
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR قابهایی خاطرهانگیز از دیدارهای حضوری مردم با رهبر انقلاب، پیش از شیوع ویروس کرونا را در نماهنگ «دل تنگ دیدار» منتشر میکند.
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Tanhamasirikerman
🔴 منشاء تمام وابستگی ها
🔹تمام وابستگی ها وابستگی ای است که انسان به خودش دارد. تمام وابستگی ها از خود آدم پیدا می شود.
📛 وقتی انسان وابسته است، نفسش وابسته است به جهانی که مال خودش است، به نفسیت خودش، به وضعیّت خودش،... وقتی این وابستگی باشد، اگر بخواهند برایش تحمیل کنند، چون این وابستگی هست، تحمیل می کند، قبول می کند. وقتی ببـینند یـک چـیزی با این آمـالی کـه دارد مخـالف اسـت اگر نـکند، یـک وقـت به هم می خورد، این خاضع خواهد شد.
🔵👈 اگر انسان از این وابستگی وارسته شد، آزاد شد از این، این دیگر آزاد اسـت، ایـن دیگر از کـسی نمی ترسد، هـمه قـدرت های عالم جـمع بشوند این نمی ترسد، برای اینکه آخرش این است که من از بین می روم، دیگر بالاتر از این که نیست.
[ امام خمینی – ره ، صحیفه نور ، ج16، ص 269 ]
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Tanhamasirikerman
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
کار در شبکه های مجازی خارجی؟
⭕️ مدتی هست شخصی که برخی ها اون رو "استاد پورآقایی" مینامند به بهانه های مختلف شروع کرده به تخریب اساتید انقلابی.
💢 ایشون متاسفانه با نگاه بسته به مسائل و بدون دیدن واقعیت های جامعه به اساتید حمله میکنند و خودشون رو دلسوز جامعه عنوان میکنند.
💢 در یکی از نقد هایی که این فرد میکنه میگه چرا اساتید انقلابی توی اینستاگرام و تلگرام صفحه دارن؟! این کار بازی در زمین دشمن هست و اینا تقویت کننده صهیونیست ها هستند و ....
☢️ ببینید هیچ کسی از دلسوزان جامعه واقعا از وجود اینستاگرام و تلگرام در ایران خوشحال نیست و همه دوست داریم شبکه های خارجی در ایران فعالیت نداشته باشند ولی واقعیت اینه که فعلا به ناچار این شبکه ها حضور دارند. این مطالبه باید از مسئولین وزارت ارتباطات و مجلس بشه تا به سرانجام برسه.
⭕️ اینکه ما فضای شبکه های خارجی رو خالی کنیم به این بهانه که بازی در زمین دشمنه کار غلطی هست.
بله ما نباید تمام ظرفیت خودمون رو در شبکه های خارجی ببریم ولی اگه کسی هم در داخلی ها و هم در خارجی ها فعالیت کرد رو دیگه متهم به صهیونیست بودن نکنیم!
🔸 کار این فرد خیلی زشت هست و اگه بازم به این رویه ادامه بدن مجبوریم نقدهای بیشتری بهشون داشته باشیم.
🚦 @IslamlifeStyles
🇮🇷تنهامسیری های استان کرمان🇮🇷
#مکتب_سردار_کریمان
📜سردار «حسین معروفی» با بیان خاطرهاش از اینکه مهمان خانه شهید «قاسم سلیمانی» شده بود، اظهار داشت: رفاقت من و حاج قاسم خیلی عمیق بود، هرچند وقت یک بار به خانه همدیگر رفت و آمد داشتیم. یک روز خسته و کوفته از اداره برگشتم. نگاهی به موبایلم انداختم تا ساعت را چک کنم که متوجه شدم از طرف حاج قاسم تماس داشتم. سریع تماس گرفتم و حاجی بدون معطلی گفت: «حاج حسین کجایی؟» سلام علیک کردم که حاجی ادامه داد: «امشب همراه خانواده تشریف بیاورید. سفرهای کوچک انداختهایم تا دور هم باشیم.»
بدون وقفه قبول کردم. نزدیک اذان مغرب رسیدیم منزل حاجی. نماز را به امامت حاج قاسم خواندیم و برای شام غذایی که همسرشان پخته بود را خوردیم. بعد از شام با ایشان نشستیم به خاطرهبازی دوران جنگ؛ اندکی من میگفتم و اندکی حاج قاسم.
دیر وقت شده بود که گفتم: «شرمنده، خیلی دیر وقته بیشتر از این مزاحمتان نمیشویم.» سردار نگاهی کرد و با لبخند گفت: «کجا این وقت شب؟ امشب را پیش ما باشید.» با گرفتن رضایت چشمی از همسرم به حاجی رو کردم و گفتم: «چه سعادتی بیشتر از این». حاج قاسم از جایش برخاست و از اتاقی برایمان پتو و تشک نو آورد و در اتاق دیگری برایمان جا انداخت.
از بس روز خستهکنندهای داشتم، تا پلک روی هم گذاشتم خوابم برد. ناگهان با صدای گریه مردانه از خواب پریدم. سر در گم بودم. نمیدانستم اینجا کجاست و ساعت چند است! فقط صدای گریه مردانه از دور به گوشم میرسید. دستم را به چشمانم کشیدم و بعد از اینکه کمی سرحال شدم، اطرافم را نگاه کردم و با خودم گفتم «یعنی کیست که این وقت شب اینطوری گریه میکند!» با دقت گوش کردم، صدای حاجی بود. با خدایش میگفت «الهی العفو الهی العفو الهی العفو» سرم را چرخاندم و ساعت را نگاه کردم، درست ۲۰ دقیقه مانده بود به اذان صبح..
@Tanhamasirikerman