eitaa logo
طنین|Tanin
850 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
844 ویدیو
115 فایل
حال‌وهوای‌‌جمعی‌از‌دهه‌هشتادیا:)! طنین ؟ به معنای نجوا ، پژواک 🪴 تودورانی‌که‌همه‌دارن‌یاعلی‌میگن‌وعشق‌آغازمیکنن مایاابلفضل‌میگیمو‌میریم‌سراغ‌مشکل‌بعدی🤌🏿 -به‌صرف‌چای‌و‌شعر☕✨ -آغازمون‌از‌تیر¹⁴⁰³ بیشترپست‌هاتولیدداخله:) کپی جز روزمرگی هامون حلالت دلاور
مشاهده در ایتا
دانلود
:)...
هدایت شده از طنین|Tanin
بِـسّم‌اللـہ‌ِالْـرَحمآن‌اَلـرَحیم•[♥️]•
طنین|Tanin
و آغاز ماه‍ عاشقی :) @ᴅᴏᴋʜᴛᴀʀᴀɴᴄʜᴀᴅᴏʀ1
طنین|Tanin
واسه نفس کشیدن یه هوا میخوام یه هوا مثل هوای کربلا میخوام!:)'☁️ @ᴅᴏᴋʜᴛᴀʀᴀɴᴄʜᴀᴅᴏʀ1
طنین|Tanin
شروع عاشقی مون از اینجا بود! قدیم ندیما زیر این پرچم :) ... @ᴅᴏᴋʜᴛᴀʀᴀɴᴄʜᴀᴅᴏʀ1
طنین|Tanin
خُدآ ھٻچ‌وَقٺ ٺَنہآٻِمآن نِمےگُذآࢪَد؛ بآ ٺَمآمِ وُجودَٺ بہ او اِعٺِمآد ڪُنٻد..!ッ🌿🕊 @ᴅᴏᴋʜᴛᴀʀᴀɴᴄʜᴀᴅᴏʀ1
نگاهی بهش انداختم و از جایم بلند شدم. دوباره بغض گلویم را فشرد. دیشب که با بیرون رفتم فقط قصد خداحافظی از او را داشتم.اما حالا... مجبورم بدون این که از او خداحافظی کرده باشم راهی شوم. نگاهی به آیینه انداختم و لبخند زدم. باید امیدوار بود. سمت گوشی ام رفتم با خودم گفتم شاید تا حالا نفیسه پیامکی داده باشه، زنگی زده باشه. سمت گوشی رفتم اما نه از تماس خبری بود و نه از پیامکی... دل دل می کردم که تماسی بگیرم ولی دوست نداشتم مزاحمش بشم. و در آخر گوشی را روی میز گذاشتم و سمت آشپزخانه رفتم. لیوانی را پر از آب کردم تا تشنگی ام را برطرف کنم. و همراه با آن بغضم را قورت دهم. درهمین حال بودم که صدای زنگ موبایلم توجه مرا به خودش جلب کرد لیوان را روی میز گذاشتم و به سمت اتاق دویدم. با خودم گفتم: بالاخره نفیسه زنگ زد. قبل از رسیدن به اتاق قطع شد... به شماره ی تماس گرفته نگاهی انداختم... صدای خنده ی محمد(برادرم) در گوشم پیچید. اخمی کردم و گفتم: -مگه آزار داری زنگ می زنی؟ -ببینم منتظر تماس کی بودی که اینطوری دویدی!! رو به روش ایستادم و لبخند عمیقی زدم و از اتاق بیرون رفتم... به قلم مریم سرخہ اے @ᴅᴏᴋʜᴛᴀʀᴀɴᴄʜᴀᴅᴏʀ1