eitaa logo
طنین|Tanin
856 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
844 ویدیو
115 فایل
حال‌وهوای‌‌جمعی‌از‌دهه‌هشتادیا:)! طنین ؟ به معنای نجوا ، پژواک 🪴 تودورانی‌که‌همه‌دارن‌یاعلی‌میگن‌وعشق‌آغازمیکنن مایاابلفضل‌میگیمو‌میریم‌سراغ‌مشکل‌بعدی🤌🏿 -به‌صرف‌چای‌و‌شعر☕✨ -آغازمون‌از‌تیر¹⁴⁰³ بیشترپست‌هاتولیدداخله:) کپی جز روزمرگی هامون حلالت دلاور
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 « خدایــღــا چونـــــ تـ ــ ـو مے پسندے منــــ با حیایـــــم » 💫 به کانال دختران چادر بپیوندید🌸👇🏻 ʝơıŋ➘ 『 』 『 @dokhtaranchador1
️تمـام رنـگ‌های دنیـا ️روسیـاه میشوند وقـتی سیـاهی قـدعلـم میکند؛ قـدیمی‌ها خوب گفـته‌اند بالاتـراز سیاهی رنگی نیسـت. 🍓♥️✨🖤 به کانال دختران چادر بپیوندید🌸👇🏻 ʝơıŋ➘ 『 』 『 @dokhtaranchador1
هنگامی که بانویی چادرش را بر سر می کند و خود را از نامحرمان می پوشاند فرشته بودنش را به دیگران نشان می دهد🦋🌱🌟📿🎀 حضرت علی:همانا عفیف و حجاب فرشته ای از فرشتگان خداوند است✏️💞💎🔮 به کانال دختران چادر بپیوندید🌸👇🏻 ʝơıŋ➘ 『 』 『 @dokhtaranchador1
رمان پلاک پنهان 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 تا شرفی میخواست اعتراض کند،با صدای مافوقش سکوت کرد!! ــ خودشون میان خانم شرفی سمانه و شرفی از اتاق خارج شدند ،کمیل خودش را روی صندلی چرخانش انداخت و دستانش را کالفه در موهایش فرو برد و ارام زمزمه کرد: ــ مجبورم سمانه مجبورم ــ آروم باش مرد کمیل خیره به دایی اش گفت: ــ چطور میتونم آروم باشم ،سمانه االن گوشه بازداشگاه نشسته میخوای آروم باشم ــ اینقدر حرص بخوری نه قرصی که خوردی اثر میکنه نه مشکل سمانه حل میشه ــ میدونم ،میدونم ولی دست خودم نیست. ــ روی رفتارت تسلط داشته باش واال پرونده رو ازت میگیرن ــ مگه دست خودشونه محمد پشت خواهرزاده اش ایستاد و شانه هایش را ماساژ داد تا شاید کمی آرام شود. ــ میدونم برای خودت منصب و جایگاه داری اما اینو بدون که باالتر از تو هم هست ،به خاطر سمانه هم که شده ،آروم رفتار کن کمیل که سرش را بین دستانش گرفته بود،زیر لب زمزمه کرد: ــ اوضاع بهم ریخته ،سهرابی نیستش هرچقدر گشتیم نیست،احتماله اینکه فرار کرده. ــ سهرابی کیه؟
رمان پلاک پنهان 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 ــ یه آدم عوضی که به خاطر کاراش سمانه االن اینجاست ــ سمانه فهمید کارت چیه؟دونست من از کارت خبر دارم ــ آره فهمید خیلی شوکه شد،اما در مورد شما نه ب*و*سه ای بر سر خواهرزاده ی دلباخته اش زد و با لبخند گفت: ــ همه ی ما نگران سمانه ایم به خصوص من و تو که میدونم تو چه تله ی بزرگی افتاده،ولی میدونم که میتونی و به خاطر سمانه هم که شده این پرونده رو با موفقیت میبندی کمیل لبخند تلخی از دلگرمی های دایی اش بر روی لبانش نشست،. ــ من میخوام برم تو هم بلند شو برو خونه یکم استراحت کن ــ نه اینجا میمونم ــ تا کی؟ ــ تا وقتی که سمانه اینجا باشه ــ دیوونه نشو،اینجوری کم میاری ،تو هم آدمی به استراحت نیاز داری ــ نمیتونم ،برم خونه هم همه فکرم اینجاست،اینجا باشم بهتره محمد از جایش برخاست و گفت: ــ هر جور راحتی،کمکی خواستی حتما خبرم کن کمیل فقط توانست سری تکان دهد. با صدای بسته شدن در ،او هم چشمانش را بست....
سوال:رمان کی تموم میشه؟ پاسخ:تازه پارت سی و شش هستیم
من یک دخترم  از نوع چادریش  من خودم را و خدایم را قبول دارم و این برایم از تمام دنیا با ارزش تر است  توی خیابان که راه میروم:  نه نگران پاک شدن خَط خَطی های صورتم هستم  و نه نگران مورد قبول واقع نشدن  تنها دغدغه ام عقب نرفتن چادرم هست و بس به کانال دختران چادر بپیوندید🌸👇🏻 ʝơıŋ➘ 『 』 『 @dokhtaranchador1
Today's War Does Not Want Weapons | Chador | Wants♥️✨ جنگ امروز اسلحہ نمےخواهد | چآدُر | مےخواھد♥️✨ 💫💫 •••••• به کانال دختران چادر بپیوندید🌸👇🏻 ʝơıŋ➘ 『 』 『 @dokhtaranchador1
شرافت زن اقتضا می کند که : هنگامی که از خانه بیرون می رود، متین و سنگین و باوقار باشد...😊 در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک شود به کار نبرد..‌.🙃 زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنی دار به صدای خود آهنگ ندهد...👌🏻 گاهی اوقات ژست ها سخن می گویند راه رفتن سخن می گوید؛😓 چنین چیزی در حجاب های غیر اسلام بوده است...😇 👤 «استاد شهید مرتضی مطهری» آدرس کانالمون ʝơıŋ➘ 『 』 『 @dokhtaranchador1
••✾ پروفایل ✾•• ••✾ ✾•• ┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄ @dokhtaranchador1♡ ┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
••✾ پروفایل ✾•• ••✾ ✾•• ┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄ @dokhtaranchador1♡ ┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄