هدایت شده از طنین|Tanin
#سلامارباب ✋
🍃 مےشود این روزها درد فراغـم بیشتر
✨ صبحها این بغض مےآید سراغم بیشتر
🍃 السلام اے در كنار آب مقطوع الورید
✨ آه نامٺ آمد و شد حسِ داغم بیشتر
#روزتونحسینی 💚
به کانال دختران چادر بپیوندید👇🏻☘
ʝơıŋ➘
『 #دختران_چادر 』
『 @dokhtaranchador1』
#حدیث_روز🌸🍃
امام حسن مجتبی (علیه السلام):
مَنْ أکْثَرَ مُجالِسَة الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّیادَةِ فی نَفْسِهِ، وَکانَتْ لَهُ وَلایَةٌ لِما یَعْلَمُ، وَ إفادَةٌ لِما تَعَلَّمَ.
هر که با علما بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و اندیشه اش باز و توسعه می یابد و بر معلوماتش افزوده می گردد و به سادگی می تواند دیگران را هدایت نماید.
به کانال دختران چادر بپیوندید👇🏻☘
ʝơıŋ➘
『 #دختران_چادر 』
『 @dokhtaranchador1』
همه مے گویند :
میان عده اے با ڪلاس
امل بودن جرأتــ مے خواهد...
اما من مے گویم :
میان عده اے حرمتـ شڪن
حـرمتــ نگـہ داشتن , شجاعتــ استــ.
شیرزن !
به خودتــ ببال
بدان کـہ از میان عده ے ڪثیرے
لیـــاقـتـ داشتے ڪـہ مدافع
چـادر مــ💚ــادر باشے.
#حجاب
#چادرانه
به کانال دختران چادر بپیوندید👇🏻☘
ʝơıŋ➘
『 #دختران_چادر 』
『 @dokhtaranchador1』
#چادرانه
چادر میـپوشم
چون ترجیح میدهم..
پا بہ حرف ِ خـــــدام باشـم
وچہ لذتـــ دارد اینڪہ خاص او باشم...
نہ اینڪہ..!
مطیع دستـــ شیطان👿
اینهمہآیاتاحادیثواسہحجابڪافےنیسٺ❓
به کانال دختران چادر بپیوندید👇🏻☘
ʝơıŋ➘
『 #دختران_چادر 』
『 @dokhtaranchador1』
"🌿"
ࢪیحانہ بودن ࢪااَزآنبانویےآموختم
ڪہحتےدَࢪمقابل مَࢪدےنابینا حجاب داشت . . .
#السلامعلیکیافاطمهالزهرا( سلام الله علیها )
به کانال دختران چادر بپیوندید👇🏻☘
ʝơıŋ➘
『 #دختران_چادر 』
『 @dokhtaranchador1』
✿⃟🎈✦
چادرم ..
چہ خوب است ڪہ
نہ رنگت از مُد مےافتد
نہ مُدلت
چادرم از ثبات توست
ڪہ من شخصیت پیدا میڪنم...
#چادرانه
#پروفایل
#حجاب
به کانال دختران چادر بپیوندید👇🏻☘
ʝơıŋ➘
『 #دختران_چادر 』
『 @dokhtaranchador1』
رمان پلاک پنهان
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
ــ نه اصال،اون هم بسیجی بود فقط تفکراتش و روش های کارش فرق می کرد،و
همین باعث شد سمانه به اون شک کنه ما هم کاری کردیم که به یقین برسه
ــ دعوای اون روزتون با بشیری به خاطر چی بود؟
ــ بشیری به منو مهیار شک کرده بود،اون روز هم دعوامون سرهمین موضوع بود که
چرا سهرابی نیست و اینجارو آروم کنه،به مهیار خبر دادم گفت که با بهونه ای
بفرستمش به ادرسی که بهم میگه،منم با بهونه ی اینکه اینجا االن نیرو میرسه جای
دیگه نیرو الزمه فرستادمش،دیگه هم ندیدمش باور کنید.
ــ بشیری االن تو کماست
ــ چی ؟تو کما؟
کمیل سری تکان داد و گفت:
ــ بله تو کما،خانم حسینی رو چرا وارد این بازی کردید؟؟
ــ ما مشکلی با سمانه نداشتیم و از اول تصمیم گرفته شد این کارا غیرمستقیم بدون
اینکه بدونه به دست بشیری انجام بشن اما باالیی ها خبر دادن وتاکید کردن که این
فعالیت ها به اسم سمانه انجام بشن.
مهیار که کم کم به سمانه عالقمند شده بود اعتراض کرد اما اونا هر حرفی بزنن باید
بگیم چشم حتی سهرابی که از خودشون بود رو تهدید کردن،اونا خیلی قدرتمندن
اونقدر که تونستن مارو جا بدن تو دفتر،ناگفته نمونه که مریضی عظیمی هم کمک
بزرگی بود.
کمیل از شنیدن عالقه ی مردی دیگر به سمانه اخم هایش به شدت بر روی پیشانی
اش نقش بستند و عصبی گفت:
ــ پیامکو کی ارسال کرد؟
ــ مهیار ازم خواست سمانه رو بکشم دفتر،سمانه هم کیفشو گذاشت تو اتاق مهیار
هم پیامارو از طریق گوشی سمانه به چند نفر فرستاد و بالکشون کرد تا حتی جوابی
ندن،وقتی سمانه رفت خیلی ناراحت و عصبی بود ،اونقدر که هر چه دم دستش بود
شکوند،واقعیتش اون لحظه به سمانه حسادت کردم و دوست داشتم بیشتر درگیرش کنم
به کانال دختران چادر بپیوندید👇🏻☘
ʝơıŋ➘
『 #دختران_چادر 』
『 @dokhtaranchador1』
رمان پلاک پنهان
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
وقتی غیبش زد حدس میزدیم گیر شما افتاده اون روز هم میخواستم از
سیستمش گزارش بفرستم تا هم جرمش سنگین تر بشه هم بتونید راحت تر رد
باالیی هارو بزنید.
ــ چیز دیگه ای نمی خوای بگی؟؟
ــ نه هر چی بود رو گفتم
ــ سهرابی رو دستگیر نکردیم.
رویا خیره به چشمان کمیل ماند،کمیل سرش را پایین انداخت و از جایش بلند شد.
قبل ازخروج با صدای رویا سرجایش ایستاد
پو خندی زد و گفت:
ــ از همه رودست خوردم یه بارم از شما به جایی برنمیخوره.
چهره اش درهم رفت وبا ناراحتی ادامه داد:
فقط بدونید من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم خودمم اواخر میخواستم غیر
مستقیم همه چیزو لو بدم اما شما زودتر دست به کار شدید،دیگه برام مهم نیست
قراره چه اتفاقی بیفته ،فقط انتقام من که نه،اما انتقام بشیری و سمانه و اونایی که
گول این گروهو خوردنو بگیرید
کمیل بدون حرف از اتاق بیرون رفت.
رویا سرش را روی میز گذاشت ،باید اعتراف می کرد تا آرام می گرفت،می دانست
چیز خوبی در انتظارش نیست اما هر چه باشد بی شک بهتر از زندگی برزخی اش
است.
#چادرانهـ
من یه دخترم!!🚺
یه دخترکه عاشق نجابتشه!!❤️
یه دخترکه عاشق غرورشه!!
یه دختر که عاشق حجابشه!!💞
به کانال دختران چادر بپیوندید👇🏻☘
ʝơıŋ➘
『 #دختران_چادر 』
『 @dokhtaranchador1』