eitaa logo
طنز سیاسی
37.1هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
15.1هزار ویدیو
9 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ماهیت کانال: تحلیل های سیاسی با چاشنی طنز ارتباط با ما: @tanzsiasii (بابت پاسخگویی دیر و یا عدم پاسخگویی عذرخواهیم) تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/377487633C7c239a9b64
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️‏نقطه زنی عجیب اقبالی! اگر شما اصلاح طلبا درد دین و حاکمیت جمهوری اسلامی دارید چرا در سه دهه گذشته خلافش رو ثابت کردید اگر هم این قانون حجاب ، ضد دین و در راستای تقابل مردم با حکومته پس چرا از تصویبش عصبانی هستید؟ شما که باید خوشحال باشید 🙂 🆔@Tanzsiysii
✍‏ در شرایطی که بسیاری از مردم به دلیل آلودگی هوا مشکل تنفسی پیدا کرده اند سخنگوی دولت گفت برای لغو قانون پوشش در حال رایزنی هستیم! حالا فهمیدید چرا کشور ۳ سال با شهید رئیسی به اندازه ۳۰ سال پیش رفت؟ 🆔@Tanzsiysii
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 چرا وسط اتفاقات سوریه و فلسطین، از کم و کاستی‌های غرب میگیم؟ 🆔@Tanzsiysii
چتون شده؟ که اینهمه زندگیا داره به لجن کشیده میشه !😐😏 🆔@Tanzsiysii
⭕️رهبر انقلاب: «عامل اصلی اتفاقی که در سوریه افتاد در اتاق فرمان آمریکا و اسرائیل طراحی شده. یک دولت همسایه سوریه هم نقش دارد ولی نقشه‌کش اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی است!» بیشتر از این نمیشد اردوغان رو تحقیر کرد! یعنی اولاً ارزشی نداشت اسمش رو بیارن! ثانیاً آلت دست آمریکا و اسرائیلِ! 🆔@Tanzsiysii
⭕️دلار 73 رو هم رد کرد، دولت نرخ نیمارو رسونده به 54 هزار تومن، منتظر دلار 74 هزار تومنی باشید و با این روند گرانی نرخ نیما توسط دولت منتظر دلار 75 تا 77 هزار تومنی باشید 🆔@Tanzsiysii
سوریه آزاد!😏 🆔@Tanzsiysii
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️همسایه ما هم نه؛ همسایه سوریه 🆔@Tanzsiysii
برند لباسی جولانی توی اسرائیل تولید میشه :)) 🆔@Tanzsiysii
. عبدالحسین رضایی از نیروهای بهشت زهرا می گوید: سال ها راننده آمبولانس بودم. یک روز رفته بودم سطح شهر که جنازه ای را به بهشت زهرا(س) منتقل کنم. نزدیک ظهر بود.در مسیر اتوبان داشتم رانندگی می کردم. حواسم به جلو بود که یکباره شنیدم از کابین عقب با مشت محکم می کوبند به شیشه پشت سرم. خودم نفهمیدم چطور توقف کردم. وقتی ماشین ایستاد شنیدم یکی فریاد می زنه باز کن! اول تصمیم گرفتم فرار کنم ولی بعدخودم را جمع و جور کردم و با ترس زیاد درب عقب ماشین را باز کردم. دیدم جنازه سر جای خودش آرام و راحت خوابیده. یکباره ............ ⬅️ مشاهده ادامه داستان➡️