eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
|😱| (رمان) 💠 به محض فرود هلی‌کوپترها، عباس از پله‌های ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر را به یوسف برساند. به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالی‌که تنها یک بطری آب و بسته‌ای آذوقه سهم‌شان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت. 💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زن‌عمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند. من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجره‌اش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!» 💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه امشب هم نمیشه!» عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«ان‌شاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر را به چشم دیده بود که جواب خوش‌بینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزاده‌ها انقدر تجهیزات از پادگان‌های و جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلی‌کوپترها سالم نشستن!» 💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، چطور جرأت کردن با هلی‌کوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمی‌شد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش می‌گفتن و همه دورش بودن، یکی از فرمانده‌های ایرانه. من که نمی‌شناختمش ولی بچه‌ها می‌گفتن !» لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :« ایران فرمانده‌هاشو برای کمک به ما فرستاده !» تا آن لحظه نام را نشنیده بودم و باورم نمی‌شد ایرانی‌ها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رسانده‌اند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟» 💠 حال عباس هنوز از که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمی‌دونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو داعش حتماً یه نقشه‌ای دارن!» حیدر هم امروز وعده آغاز را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم می‌خواهد با آمرلی صحبت کند. 💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمی‌دانستیم کلام این فرمانده ایرانی می‌کند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لوله‌ها را سر هم کردند. غریبه‌ها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لوله‌ها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشی‌ها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو می‌بریم همون سمت و با می‌کوبیم‌شون!» 💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط کن!» احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمی‌ترسید و برایشان خط و نشان هم می‌کشید، ولی دل من هنوز از داعش و کابوس عدنان می‌لرزید و می‌ترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم. 💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با ده‌ها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب می‌شد از خواب می‌پریدیم و هر روز غرّش گلوله‌های تانک را می‌شنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز را می‌کوبید، اما دل‌مان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه بر بام همه خانه‌ها پرچم‌های سبز و سرخ نصب کرده بودیم. حتی بر فراز گنبد سفید مقام (علیه‌السلام) پرچم سرخ افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم. 💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل حیدر را نمی‌دانستم که دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه می‌سوختم. 💠 چشمان و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بی‌صدا می‌بارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را بگذاریم. ساعتی به مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید... ✍️نویسنده: ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
عــرض سـلام و ادب و احـتـرام خـدمـت هـمـگـے✋🏻🌹 امیدوارم حـال هـمـگـے شـمـا عزیزان خـوب باشـہ🙏🏻 آمـاده ڪه هستید بـریم سـراغ مـبـحـث شیـرین نماز؟؟ اگه آماده اید با لبیڪ یا حـسـیـن بریم سراغ مبحث✅
لبیڪ یا حـسـیـن
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🤔؟! |🤲|؟ 💢 گام هفتم ↩️👇🏻👇🏻
بحثمون رو با یه روایت از پیامبر (صلی الله علیه وآله) شروع میکنیم که انرژی ها دوچندان بشه ☺️ 🔶 در روایت داریم پیامبر هرموقع از کسی خیلی خوشش میومـد و میخواست به نحوی اون رو تحویل بگیره بهش میگفت فلانی تو بچسب به نماز ،تو نماز بخون که حیف هستی ✅ جایگاه نماز اینقدر در نزد پیامبر بالا بوده که به دوستان و مریدانش این سفارش رو دائم میکردن 🔴واقعا این یه مبنا هست که قیمت یه انسان بستگی به کیفیت نمازش داره به میزانی که در طول روز در کار ، زندگی ،درس و برنامه هاش بهش توجه داره و به عنوان یه جایگاه جدی بهش نگاه میکنه 🔸🔹 💢 جلسه گذشته درباره آیـه ۷۷ سوره حج گفتیم 🔶🔸یا ایها الذین آمنوا الرکعوا ... خدا داره مستقیم بهمون میگه ، ایمان آوردی به من ☝🏻پس الان رکوع کن ،الان سجده کن .. مخاطب خدا ما هستیما ☺ فک نکنین خدا داره به قوم لوط میگہ ها😏 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
🌹حضرت علی (علیہ السلام)میفرماید: 🔸🔶 نماز است که ستون دین است و قوام دین بر پایه نماز هست ،پس از نماز غافل نشوید بزرگترین حسرت تو جهان آخرت میدونین چیه⁉⁉ یه تفکر بکنیم ببینیم ماها تاحالا چقدر از نماز غافل بودیم🤔 خیییلی😔 اما نزاریم بیشتر ازاین بشه ، الان هنوز جوونیم و توان خوندن نماز رو داریم پس با اینکه خیلی دیره اما از الان شروع کنیم نماز رو باید تو برنامه اصلی زندگیمون قرار بدیم ✅ نه جزو حاشیه های زندگیمون 😒 👈🏻 بزرگترین حسرت یه آدم تو آخرت اینه که من میتونستم نماز بخونم ولی نخوندم 😔 ⛔️ چه وقت هایی داشتم که من میتونستم به نماز و رکوع و ……بپردازم اما غافل بودم 😓 در روایات اومده از این حسرت بزرگتر نیست❌ اونهایی که زیاد هم نماز میخونن باز از این حسرت میخورن اونا هم که کم خوندن باز این حسرت رو دارن این حسرت مال همه هست⛔️ ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
📢📢 توجه کنید میخوام یه حرف خیلی مهمی بزنما👇👇👇👇 ⛔️ بیشترین چیزی که بهشت رو برای ما توسعه میده ،میزان رفت و امد ما در دنیا با خداست دقت میکنید چی میگم؟؟ 👈🏻 میگم "بیشترین "عمل که بهشت رو برامون توسعه میده ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
فعلا تا اینجای بحث رو داشته باشین ✅ ان شالله فردا ادامه مطالب رو خدمتتون میگم☺ 💢 تمرین امـروز اینه که👇🏻👇🏻 ده دقیقه بشینیم فکر کنیم ما در طول روز چقدر وقت میزاریم برا نماز ؟؟🤔 اگه کمتر از یه برنامه جدی که میتونه مارو به سعادت برسونه هست از همین امـروز اصلاح کنیم ✅ ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
(😁) (😉✌️) حالا هرچيزي از چين ميومد ايران بنجل و دري وري بود. 🛬🔥 از شانس ما ويروسشون👾 كه اومده جهش يافته و خفنترين نوعشه  😬👊 (🙂😎) ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @TrighAhmad ╚══════. ♡♡♡.═╝
🕊 لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ عزیز من... نَفَس را بگیر از من نگاهت را اما نه... 🌊 +انعام ۱۰۳ ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •|  طَریقْ أَحْمَدْ  |• ➣ @TrighAhmad
ٺــولدٺــــ مݕــارڪ حاجے💕✨ +هدیه تولد صلوات بفرست براے حاجیمون⛅️🙃 اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج💕 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •|  طَریقْ أَحْمَدْ  |• ➣ @TrighAhmad