eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
...💚 ~در دادن خمس و زکات، خساست به خرج نده؛ چون خدایی که دست و دلباز به تو نعمت داده، از تو خواسته است خمس و زکات بدهی.٫ 🤲 🍃🌱↷ 『 @TarighAhmad
⏰ ~ یـہ دعـاےفـرج بـخۅنٻـم بـراےآقامـوݩ,♥️ 🤲 •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈• @TarighAhmad •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
#مسیرعشق 106 با اون جمع صمیمی خداحافظی کردم و به خانه برگشتم بابهار خداحافظی کردم ،سریع به دا
107 بعد از اتمام جلسه،کمی بیشتر بودیم هرکسی بحث میکرد راجب صحبتهای امروز بعد از کمی نشستن منو بهار مجلس رو ترک کردیم و به سمت خانه حرکت کردیم. -چطور بود سارا؟ -خیلی خوشم اومد بهار،این روحانی درست میگفت باید نماز رو درک کنیم،وقتی بفهمیم برای چی نماز میخونیم دیگه اون نماز برسرعادت نیست حیف که نتونستم تمامی حرفهاشون رو بنویسم -میخوای بیشتر بفهمی؟ -اره شب برات چند صوت میفرستم،سخنرانش هم همین حاج‌اقا هستن،مربوط به بحثهای همین جلسات میشه گوش کن -جدی؟ خیلی ممنون بهار منو رسوند و از هم خداحافظی کردیم وارد خانه شدم،انگار کسی نبود خانه تاریک و ساکت چراغها رو روشن کردم و بطرف اشپزخانه رفتم دلم داشت ضعف میرفت،میوه برداشتم و روی مبل جلوی تلویزیون نشستم تلویزیون رو روشن کردم دیگه این شبکه‌های ماهواره‌ای برام جذاب نبودن زدم شبکه یک،صدای اذان پیچید توی خانه فقط صفحه رو نگاه میکردم،صدای دلنشین اذان توی گوشم میپیچید یادم به حرف روحانی افتاد خدا موقع اذان صدات میزنه،اگر ارامش میخوای خودت رو توی اغوش خدا بنداز بشقاب میوه رو گذاشتم روی میز مانتوام رو بیرون اوردم وبطرف دستشویی رفتم چشمامو بستم،وضو گرفتن مادر بزرگم رو اوردم توی ذهنم اهان،یادم اومد خـــــــــدایا من تورومیخوام اروم وضوام رو گرفتم حالا با چی نماز بخونم یادم افتاد یکی از کشوی کمدها پربود از چادر و سجاده،برای کسایی که میومدن خونمون و میخواستن نماز بخونن سریع رفتم طرف کمد،نمیخواستم دیر برسم به نماز یه سجاده و چادر نماز برداشتم و رفتم بطرف اتاقم شک داشتم درست مقابل قبله وایسادم یا نه یه روسری سفید سرم کردم.نگاهم افتاد به ادکلنم همین ادکلنی که رد بو داشت و توی دورهمی‌ها باهاش دوش میگرفتم برداشتم و به خودم زدم. سجاده رو پهن کردم و اون چادر سفید گلدار رو روی سرم انداختم خودمو از توی ایینه نگاه کردم،چهره جدیدت مبارک ساراخانم روی سجاده‌ وایسادم تمام حرف‌های روحانی رو اوردم مد نظرم‌ از ایستادن و از نماز درست خواندن استرس داشتم،خیلی‌سالهاست من اینطور با خدای خودم حرف نزدم هر دوستم اوردم بالا و گفتم الله‌اکبر با شرمندگی و چشمانی پر از اشک پشیمانی مقابل درگاه خدا ایستادم سارای که پر از غرور و منیت بود،در برابر خدا ایستادو شروع کرد حرف زدن بعد از اتمام نماز،دلم سبک شده بود روح مریض و کثیفم داشت به حقیقتهای بزرگ دست پیدا میکرد به سجده رفتم و بی‌وقفه گریه میکردم داشتم خودمو لوس میکردم برای خدای خودم بقول اون روحانی خدایی که مهربانتراز مادر هست خدایی که راضی نیست اشکهای ما رو ببینه خدایی که لحظه شماری میکنه تا من بنده گنه‌کارش برگردم. اونشب برای اولین بار ایستادم و نمازم رو خوندم بهترین حسی بود که تجربه کرده بود بعد از تمام شدن نماز نشستم و کلی با خدا حرف زدم از غمها وشادیها گفتم بعد از تمام شدن حرفهام سجاده رو جمع کردم حس خوبی داشتم.حسی که توی هیچ مهمانی پیدا نکرده بودم حسی که توی هیچ خرید و تفریحی پیدا نکرده بودم من توی سالهای زندگیم دلی ارام و فکری راحت رو توی لباسهای رنگی ومتنوع جستجو میکردم توی موزیک و لاک‌های جیغ،مهمونی اما هیچ کدوم از اینا نبود ارامش سالها کنارمن بود ومنتظر،اما من کور بودم و ندیدم😔 همیشه فکر میکردم باید خوش باشم و خوش‌بگذرونم،اما خبر نداشتم طراح خوشیهای من کنارمه راه رو بهم میخواد نشون بده ومن بیراه میرفتم مسیرم مسیرغلط و الوده بود الان مسیرعشق وبنده‌نوازی رو پیدا کردم برعکس شبهای دیگه که دوست داشتم بخوابم،اما امشب دلم میخواست با خدای خودم حرف بزنم بخندم و خوش باشم تا نیمه‌های شب حرف میزدم،سوره‌های کوچیک قرانم رو میخوندم دلم نمیخواست بخوابم،نزدیک‌های صبح بود یه صدای دلنواز توی محله پیچیده شد نویسنده(منیرا-م) ↘️↘️↘️ ⤵️ ↙️↙️↙️ @TarighAhmad
❤️توییت یک عرب زبان زیر پست اکانت عربی امام خامنه‌ای : ❤️منِ عربِ فرزندِ عربِ نوه ی عرب میگویم : ❤️ای فارس ها، بخاطرِ چنین رهبر نابغه ای، به شما، حسودیمان می شود.🙃👌 @TarighAhmad
آن باد که آغشته به بوی نفس توست از کوچه ی ما کاش گذر داشته باشد...🦋 🌱🕊 •┈┈••✾•🍃🕊🍃•✾••┈┈• @TarighAhmad •┈┈••✾•🍃🕊🍃•✾••┈┈•
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید‌محمد‌اتابه✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ ◈❘ محل ولادت: گوراب‌زرمیخ_صومعه‌سرا_گیلان ◈❘ وضعیت تاهل: متاهل با یک فرزند ◈❘ تاریخ شهادت: ۹ آبان ۱۳۹۵ ◈❘ محل شهادت: حلب_سوریه ◈❘ محل مزار: گلزار شهدای گوراب زرمیخ_صومعه سرا 📚مـنـبـع: حریم حرم ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ .... ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید‌محمد‌اتابه✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ ◈❘ محل ولادت
⁉ ✨گُـزیـدهٔ وَصـیَّـت شـَﮪـیـد✨ شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم و شرک و الحاد میزند و خواهد زد و تاریخ اسلام این را ثابت کرده است، من نیز در پوست خود نمیگنجم و پاهایم به امر من نمیباشند و خویش را در قفس محبوس میبینم و میخواهم از قفس به در آیم، جنگ در سوریه “جنگ ما” جنگ علیه کفر است و ملت ما باید خودش را آماده هرگونه فداکاری نمایند و در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جان دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است. بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولایت فقیه می باشد، باشند. چون دشمنان اسلام کمر همت بستند تا ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند و مگذارید که یک بار دیگر هم شیعه و شیعیان تنها بمانند همچون تنهایی مولایمان حضرت علی(ع) و درد دلهایش با چاه و مادرمان حضرت زهرا(س) در بین در و دیوار و اربایم اباعبدالله الحسین(ع) در کربلا و … در آخر به یاد شهید بزرگوار سید احمد پلارک که با خدای خود می گفت : خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و انقلاب عنایت بفرما، خدایا توفیق شناخت خودت آنطور که شهدا شناختند به ما عطا فرما و شهدا را از ما راضی بفرما و مارا به آنها ملحق کن. ” سایه مقام معظم رهبری مستدام باد “ 📚حریم حرم .................«شادی روح پاکش صلوات»................. ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ... ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
...💚 ~وقتی با یک رفتار اشتباه کسی ازش متنفر میشی، یادت باشه خدایی هست که هزاران بار با خطاهای ریز و درشت تو خشمگین شده و هنوز دوستت داره.٫ 🤲 🍃🌱↷ 『 @TarighAhmad
⏰ ~ یـہ دعـاےفـرج بـخۅنٻـم بـراےآقامـوݩ,♥️ 🤲 •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈• @TarighAhmad •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
#مسیرعشق 107 بعد از اتمام جلسه،کمی بیشتر بودیم هرکسی بحث میکرد راجب صحبتهای امروز بعد از کمی
108 پنجره اتاقم رو باز کردم بانگ صدای الله اکبر سکوت سحر رو شکسته بود خدایم صدا میزد،چقدر این صدا دلنواز بود کمی گوش دادم،روحم مملو از این صدای زیبا شد پاورچین به طبقه پاین رفتم اروم و بی‌سروصدا وضو گرفتم و برگشتم به اتاقم دیدار بامعشوقم رسیده بود،دلم برایش تنگ شده بود سجاده رو پهن کردم و چادر به سرم کردم ایستادم مقابل معبودم،کسی که مرا دوست داشت،کسی که برایم سنگ تمام میزاشت،کسی که ارامش وجودم داشت میشد نماز صبح رو خوندم،چقدر شیرین بود انقدر حال روحم عالی بود که گویی در این عالم نبودم سبک،به سبکی یک پر پرنده نمازم رو تمام کردم قبل از نماز صبح توی اینترنت یه مداحی پیدا کرده بودم که بعد نماز گوش دادم انگار حال دل من بود دیگه چشمانم یاری نمیکرد که بیدار باشم افتاب طلوع کرده بود چشمان من بسته شد با صدای سحر از خواب بیدار شدم -سارا چرا در اتاقتو قفل زدی،چقدر میخوابی بلندشو ناهار مگه گشنت نیست -الان میام اگر جوابش رو نمیدادم ول کن نبود ساعت۲ظهر بود،چقدر خوابیده بودم سجاده و چادر رو برداشتم و توی کمدی قایم کردم به طبقه پاین رفتم،بعد از ناهار و مرتب کردن ظرفها،رفتم یواشکی وضو گرفتم و به اتاقم برگشتم دلم لک زده بود برای حرف زدن با خدایم در اتاقو قفل کردم و باخیال راحت سجاده‌ام رو پهن کردم با ارامش و لبخند نمازم رو خواندم امروز روز اخر جلسه بود😔 نگاهم به ساعت بود تا کی بهار میاد بلاخره وقت رفتن شد،مانتوام رو پوشیدم،و مقابل ایینه ایستادم روسریم رو با عشق درست کردم بهار اومده بود من سریع کیفمو برداشتم و بیرون رفتم -سلام بهاری -سلام ابجی من خوبی عزیزم -عالیم بهار -اع چخبر شده☺️ دیشب به تمامی حرفهای که اون روحانی زد فکر کردم،صوتهایی که برام فرستادی رو گوش کردم دلم خدا رو خواست من بعد از سالها دیشب ایستادم مقابلش و با او حرف زدم نماز خوندم اشکها بی‌وقفه شروع به باریدن کرد بهار کناری ایستاد -ساراجونم قربونت برم،تولدت مبارک خواهر گلم بهار منو تو اغوشش کشید و محبت میکرد بهم خیلی حالم خوب بود بعد از کمی حرف زدن به جلسه رسیدیم بعد از احوالپرسی با خانمها یکجا نشستیم ومنتظر شروع بحث تا اینکه صدای که منتظرش رو بودم شنیدم دفترم رو بیرون اوردم شروع به نوشتن کردم 💟گـــــــــام بعدی رکوع 🔰در روایت داریم نماز ستون دین است. اینکه میگن ستون دین یعنی چی❓یعنی استحکام یک شخصیت بستگی به استحکام ستون دینش داره. اینکه یک شخص در برابر مشکلاتش چقدر میتونه تحمل کنه❓ چقدر میتونه با وجود مشکلاتش ارامش و صلابت خودش رو حفظ کنه❓ 🔰بستگی به ستون دینش داره. هرچی این ستون ضعیف‌تر باشه شخصیت این فرد با اتفاقات ضعیف‌تری از هم میپاشه. ☑️اینکه ما در صحنه‌های مختلف زندگی سریع عصبانی میشیم و از کوره در میریم فکر میکنیم دیگه رسیدیم ته خط دیگه نابود شدیم،دیگه نمیتونیم کار کنیم ✅بخاطر اینه که ما از ریشه ضعیفیم و ستون نداریم 💟کسی که سیم اتصالش وصل باشه به منبع ارامش،همیشه ذخیره ارامش تو وجودش هست. تامیاد این ذخیره تمام بشه و عصبانی بشه وقت نماز میشه،خودش رو کامل شارژ میکنه چرا میگن نماز رو به پا دارید❓ چون باید نماز رو یکجور ادا کنی، که بتونی بهش تکیه کنی. اگر نماز باید ❤️عصمت وشادی،نشاط،برکت،سعادت،عزت نفس و خیلی چیزهای دیگه هم با خودش میاره ایه ۷۷سوره حج میگه (یا ایها الذین امنوا ارکعوا) خدا داره خطاب به ماها میگه 👈بنده من رکوع کن چه حس خوبیه خدا مستقیم داره بهت میگه رکوع کن حرفهاش خیلی زیبا بود،درست میگفت راه ارتباط با خدا نماز بود صدای صلوات بلند شد حیف که شب اخر جلسه بود😞 اما من خیلی چیزا فهمیدم نویسنده(منیرا-م) ↘️↘️↘️ ⤵️ ↙️↙️↙️ ↪️ @TarighAhmad
خاطرات دوران سرشار از روحیه و منطق است، اگر تا آینده هم برای جمع‌آوری و و آن دوران، کار و تلاش شود، باز هم به نخواهیم رسید. امام خامنه ای 1396/3/3 @TarighAhmad