#روزشمار_غدیر
🗓 ۲۷ روز تا روز "افشاے پیوند میان کفر و نفاق" باقیست..
زندگے گذر تکرار ها است
امام علے
تمام زندگے را پر از شور و هیجان مے کند،
شعورے مے دهد که جانت را تازه مے کند
و فکرت را آسمانی
علے تکرار لحظات ناب بی نظیر است..
#کتاب_پدر
#نرجس_شکوریان_فرد
╔═...💕💕...══════╗
@TarighAhmad
╚══════...💕💕...═╝
#آشنایے_با_ابرهیم
زندگے نامه
اول اردیبهشت سال ۳۶ در محله شهید سعیدے حوالے میدان خراسان دیده به هستے گشود. او چهارمین فرزند خانواده به شمار مے رفت با این حال پدرش، مشهدے محمد حسین، به او علاقه خاصے داشت.
او نیز منزلت پدر خویش را به درستے شناخته بود. پدرے که با شغل بقالے توانسته بود فرزندش را به بهترین نحو تربیت نماید.
ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمے را چشید و از آن جا بود که همچون مردان بزرگ، زندگے را به پیش برد و در کنار تحصیل علم به کار مشغول شد.
دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم خان زند و توانست به دریافت دیپلم ادبے نائل شود. از همان سال هاے پایانے دبیرستان مطالعات غیر درسے را شروع کرد.
#شهید_ابرهیم_هادے
#سلام_بر_ابراهیم
#شهید_گمنام
#کانال_کمیل
╔═...💕💕...══════╗
@TarighAhmad
╚══════...💕💕...═╝
14.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو همان عطرگـــ🌺ـــل یاس و نسیم سحرے
که اگر صبـــ🌞ـــح نباشے نفسے در من نیست
#به_وقت_خوش_کلیپ 😉
╔═...💕💕...══════╗
@TarighAhmad
╚══════...💕💕...═╝
#یکشنبه_های_علوی_و_فاطمی
✨دریای هم اند و ساحل هم هستند...
✨زهرا و علی که همدل هم هستند...
✨شفاف و عمیق و بی نهایت همچون...
✨دو آینه که مقابل هم هستند...
السَّلامُ عَليکَ يا اَميرالمؤمنين علي ابن ابى طالِب عليه السلام.
السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا سلام اللّه عَليها.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@TarighAhmad
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ندا ندا عباس 📞
بگوشی بابا ؟!
✅به همه ی دوستات بگو :
فقط چادر مادرمون حضرت زهرا س رو همیشه رو سرتون نگه دارید
✅برای این چادر خون ها ریخته شده بابا جان 😔
🥀🕊🥀🕊
ㄟ(ツ)ㄏ↧ʝσɨŋ↧
@TarighAhmad
•••
جادههایِ مجازی
بسیار لغزنده است ..!
لطفا کمربند #ایمانتان
را محکم ببندید [🌱🚫]
•••
تلنگر🔰
بترسیم⚠️
از روزی که صفحه ی مجازیمون رنگ خدا و شهدا رو بگیره💯
ولی
زندگیامون نه 😔
#رفیق_شهیدم
#احمد_ مشلب
🇮🇷🇱🇧 🇮🇷🇱🇧
╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮
🌸 @TarighAhmad 🌸
╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯
:
رفیق خوب رفیقیه که در آستانه ی دربِ بهشت بهت بگه: اول شما بفرما...
تو هم بهش بگی نه عزیزجان اول خودت باید بری داخل
بعد ندا بیاد
که هردو با هم وارد بشید... ادخُلُواها بِسَلامٍ آمِنین...
این معنای رفاقته... دست در دست هم تا بهشت... بقیه اش سوء تفاهمه...👌
#سردارشهید
#رفاقت
#مثلحاجقاسموابومهدے 💔
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
🌹هوالمحبـــــــوب 🌹رمان زیبا و واقعے #اینڪ_شوڪران 🌹قسمت #سی_وسه امتحان سال دوم رو می داد.. و
🌹هوالمحبـــــــوب
🌹رمان زیبا و واقعے #اینڪ_شوڪران
🌹قسمت #سی_وچهار
سال شصت و نه،..
چهار ماه رفت منطقه....
انقدر حالش خراب شد که خون بالا می آورد....
با آمبولانس آوردنش تهران و بیمارستان🏥 بستری شد .
از سر تا پاش عکس گرفتن،...
چندبار آندوسکوپی کردن و از معده اش نمونه برداری کردن،
اما نفهمیدن چشه...😞
یه هفته مرخص شده بود.
گفت:
_فرشته، دلم یه جوريه. احساس می کنم روده هام داره باد میکنه.
دو سه تا توت سفید نوبرانه که جمشید آورده بود، خورده بود....
نفس که می کشید، شکمش میومد جلو و بر نمیگشت.
شده بود عین قلوه سنگ.
زود رسوندیمش بیمارستان....😰
انسداد روده شده بود....
دوباره از روده اش نمونه برداری کردن.
نمونه رو بردم آزمایشگاه...
تا برگردم منوچهر رو برده بودن بخش جراحی.
دویدم برم بالا، یه دختر دانشجو سر راهم رو گرفت.
گفت:
_خانوم مدق اینا تشخیص سرطان دادن ولی غده رو پیدا نمیکنن. میخوان شکمش رو باز کنن و ببینن غده کجاست...
گفتم:
_مگه من میذارم..؟😭
منوچهر رو آماده کرده بودن ببرن اتاق عمل.
گفتم:
_دست بهش بزنید روزگارتون رو سیاه می کنم.😠☝️
پنبه ی الکل رو برداشتم،...
سرم رو از دستش کشیدم و لباس هاش رو تنش کردم...
زنگ زدم پدرم و گفتم بیاد دنبالمون...
میخواستم منوچهر رو از اونجا ببرم...
دکتر که سماجتم رو دید،..
یه نامه نوشت، گذاشت روی آزمایش های منوچهر و ما رو معرفی کرد به دکتر میر، جراح غدد بیمارستان جم...
و منوچهر رو روز عاشورا بستری کردیم بیمارستان جم...😞
ادامه دارد..
دسترسی به پارت اول🦋✨
👇
https://eitaa.com/Tarighahmad/8431
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
✍نویسنده؛ مریم برادران
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad