ان‌شاءالله این هم ادامه خواهیم داد ...

تاریخ اسلام . قسمت دوم : بررسی اوضاع اجتماعی دوران جاهلیت و زمان بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله ... _ جوانمردی عرب جاهلی در برخورد با زنان در کلام امیرالمؤمنین عليه‌السلام ! _ بیان نمونه‌هایی از خوبی‌های عرب جاهلی از زبان امام صادق‌ علیه‌السلام ! @Tarikhw

فیلم‌سازی برای آرمان‌های آخرالزمانی !! نورمن جویسون, فیلم‌ساز معروف که در سن ۹۷ سالگی (۳۰ دی ۱۴۰۲) فوت کرد. نورمن جویسون برخلاف آن‌چه در موردش رایج شده بود, یهودی نبود, بل‌که متعلق به یکی از فرقه‌های قدیمی پروتستان و پیوریتن‌هایی بود که با ایدئولوژی آخرالزمانی و برپایی اسرائیل بزرگ به آمریکا آمده بودند. او فیلم‌هایی نظیر «ویولن‌زن روی بام», «عیسی مسیح سوپر استار» و «بیانیه» برای آرمان‌های آخرالزمانی پیوریتنی‌اش که در جهت برپایی اسراییل بزرگ بود, ساخت و از «حییم توپول» هم به‌عنوان بازیگر در فیلم‌هایش استفاده کرد. ✕ حال «حییم توپول» که بود ؟! یکی از کارشناسان و جاسوسان ارشد موساد که تا سال گذشته هویت جاسوسی او پنهان مانده بود و حتی در هیچ‌یک از شناسنامه‌ها و رزومه‌ها, نام کوچک او یعنی «حییم» ذکر نمی‌شد تا نشان از هویت یهودی‌اش نباشد !! پس از درگذشت «توپول» تازه برای خیلی‌ها مشخص شد که عضو ارتش اسرائیل بوده است و وب‌سایت «رادیو فردا» در همان زمان به نقل از روزنامه اسراییلی «هاآرتص» خبری با این تیتر که «ویولن‌زن روی بام همکار موساد بود» موضوع را افشاء نمود !! پ.ن: تصویر مربوط نورمن جویسون (سمت راست) و حییم توپول (سمت چپ) می‌باشد. @Tarikhw

✡ دربارهٔ هولوکاست بیشتر بدانید ! «تحقیقی در مورد هولوکاست»، یادداشت مهمی است که توسط «دیوید دیوک» نوشته، و در شش قسمت توسط اندیشکده مطالعات یهود منتشر شده است. این یادداشت را می‌توانید در آدرس‌های زیر مطالعه کنید: تحقیقی در مورد هولوکاست https://jscenter.ir/other-topics/holocaust/7795 دادگاه نورنبرگ https://jscenter.ir/other-topics/holocaust/7797 داستان صابون یهودی https://jscenter.ir/other-topics/holocaust/7799 آشویتس: قلب هولوکاست https://jscenter.ir/other-topics/holocaust/7801 مبارزه با تجدیدنظرطلبی https://jscenter.ir/other-topics/holocaust/7803 انگیره‌های داستان هولوکاست https://jscenter.ir/other-topics/holocaust/7805

فرار ابوبکر و عمر در جنگ‌ها ! در جنگ خیبر، اعلام و محقّقین از اهل‌سنّت فرار ابوبکر و عمر را ذکر کرده‌اند که از آن جمله‌اند: ١ـ احمد بن حنبل در «المسند» ٢ـ ابن ابى‌شیبه در «المصنَّف» ٣ـ ابن‌ماجه‌قزوینى در «سنن‌المصطفى» ۴ـ ابوبکر بزّار در «المسند» ۵ـ طبرى در «تفسیر و تاریخ» ۶ـ طبرانى در «المعجم الکبیر» ٧ـ حاکم نیشابورى در «المستدرک» ٨ـ بیهقى در «السّنن الکبرى» ٩ـ ضیاء مقدسى در «المختارة» ١٠ـ هیثمى در «مجمع الزّوائد» @Tarikhw

امشب رو با این تلاوت آرامش‌بخش سپری کنیم ! ❤️ @Tarikhw

شیخ صدوق در کتاب امالی در حدیثی از امام صادق عليه‌السلام نقل می‌کند: فُطرُس، یکی از فرشتگان حامل عرش در انجام وظیفه‌اش سُستی کرد، بال‌هایش شکسته و به جزیره‌ای در زمین تبعید شد. وی ۷۰۰ سال به عبادت خدا مشغول بود تا امام حسین علیه‌السلام به دنیا آمد. جبرئیل با هفتاد هزار فرشته جهت تبریک این میلاد به زمین نازل شدند، وقتی از کنار فطرس گذشتند او از علت نزول آنان جویا شد و از آنان خواست تا وی را با خود ببرند. جبرئیل نزد پیامبر صلی‌الله برای وی میانجیگری کرد. با پیشنهاد پیامبر صلی‌الله، فطرس خود را به قنداقه امام حسین عليه‌السلام مالید و خداوند بال‌هایش را بهبود بخشیده و او را به جایگاه اولیه‌اش بازگرداند. فطرس پس از بهبودی و عروج به آسمان به رسول خدا خبر از شهادت فرزندش حسین داده و می‌گوید به جبران این شفاعت، زیارت هر زائر و سلام و صلوات هر سلام دهنده‌ای را به امام حسین علیه‌السلام برساند. @Tarikhw

خدا میان ابرها !! از ابو رزین نقل شده که : از پیامبر پرسیدند خدا پیش از آفرینش مخلوقات, کجا بود؟ و پیامبر صلی‌الله پاسخ دادند : «در میان ابر بود, در زیر آن آب و در بالای آن آب بود, هنوز مخلوق را نیافریده بود.» ¡¡ هم درست‌کننده‌ی حدیث و هم قبول‌کنندگان آن فکرشان را به کار نگرفته‌اند, چون ابر و آب نیز مخلوق خدا هستند و لازمه‌ی این حدیث, ازلی‌بودن وجود ابر و آب همراه با ازلیت خداوند است !! اگر این سخن شرک نیست, پس شرک چیست ؟! کافی بود تا این سخن در کتب شیعه آن هم با سند ضعیف یافت می‌شد, آن‌وقت بود که در بوق و کرنا می‌کردند که شیعه مشرک است و فلان و بهمان !! - سنن ابن‌ماجه, ج١, باب ١٣, ص۶۴, ح١٨٢. @Tarikhw

💢 پادکست جالب راجع به خنده و گریه ! @Tarikhw

عذر بدتر از گناه ! روزی ناصرالدین شاه در یک مجلس خصوصی، به کریم شیره‌‌ای دلقک دربارش گفت کریم تو می‌دانی عذر بدتر از گناه چیست؟ کریم گفت: قربان این همه آدم فاضل و عالم اینجاست بندهٔ ناچیز چه بگویم؟ ده روزی از این ماجرا گذشت و روزی شاه در راهروی کاخ قدم می‌زد که یک‌مرتبه کریم از پشت ستونی بیرون پرید و انگشتی به ناصرالدین شاه زد و از پشت بغلش کرده و مشغول بوسیدن‌اش کرد. خون به چشم شاه دوید و فریاد زد پدرسوخته چکار می‌کنی؟ کریم دستپاچه گفت: ببخشید قبله عالم فکر کردم خانم می‌باشد ... شاه گفت مردک عذر بدتر از گناه می‌آوری؟ کریم گفت قربان خواستم عذر بدتر از گناه را به شما نشان دهم. شاه موضوع یادش آمد و لبخندی زد و با پس‌گردنی کریم را مرخص کرد ! @Tarikhw