eitaa logo
طراحے و ایده 🇮🇷 الحمد لله 🇱🇧
368 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
980 ویدیو
288 فایل
🌸﷽🌸 توی این کانال طراحی ها و ایده های خودم در زمینه های ( نقاشی . کاردستی . کلیپ . طرح های فتوشاپی و ... ) رو قرار میدم . 💠 بنده : @MOHAMMAD_SARVI
مشاهده در ایتا
دانلود
ای نام تو ترانه و شعر و سرود من ای پرچم مقدّس تو تار و پود من ای سرو اعتدالِ نه شرقی نه غربی‌ات افکنده سایه بر همه بود و نبود من پشت تو ایستاده و پایت نشسته‌ام معنای واقعی قیام و قعود من! هر صبح و ظهر و شام به سوی تو می پرد پروانۀ سلام و دعا و درود من با اجنبی نگفته‌ام از شِکوِه‌های خود ای محرم همیشۀ گفت و شنود من عشق است شرق و غرب و شمال و جنوب تو الوند من، خلیج من، ای زنده‌رود من ای آسمان و دشت تو یادآور بهشت شوق علی‌الدوام فراز و فرود من! رخصت بده شهید سرافرازی‌ات شوم نذر وجود توست تمام وجود من
باز هم یک شعر دیگه 👇👇
از تندباد فتنه ندارم غم سقوط ما پرچمیم و فتنه‌گران تار عنکبوت پهن است سفره‌ی دل خونم، گرفته‌اند ناشاعرانِ خسته‌قلم، روزه‌ی سکوت! ماییم و آرمان شهادت، شما و چه؟ ما زنده‌ایم در کنف حی لایموت دم می‌زنید تا که برافتد نظام ما خاموش کرده است که خورشید را به فوت؟ سبز است این دیار به خون شهید و باز چشم امید بسته کسان بر کویر لوت پایین گرفته‌ای سر خود را و می‌روی اینک به هوش باش که چاه است روبه‌روت!
ترور کردند منطق را که ایمان بی‌اثر باشد نصیب جبهۀ مردم فقط خون جگر باشد منافق می‌کشاند روشنایی را به تاریکی در این دنیای بازیگر خطر پشت خطر باشد همیشه ادعا کردند اما بد سخن گفتند حقیقت جای دوری نیست، اینجا پشت در باشد دعا کردند جلّادان همیشه حزب شیطان را نقاب خنده پشت خشم سَردَمدارِ شَر باشد شهادت قسمت عاشق نخواهد شد مگر وقتی که آغوش تغزّل باز بر اهل نظر باشد
از حادثه‌ها تا که بگیرند خبرها از پنجره‌ها باز برون آمده سرها پیچیده به هر گوشه ولی باد مخالف یعنی همه داغ‌اند و دروغ‌اند خبرها آری همه سرشار دروغ‌اند کلاغان در شهر مه آلودۀ اما و اگر ها گفتند از آن آتش و خون‌ها و نگفتند در آتش آشوب از این خونِ جگرها گفتند از آن جانی و جلاد و نگفتند از این همه مجنونِ در آغوش خطرها باید پس از این راز چنین معرکه‌ها را از تیغ بپرسیم نه از صبر سپرها این‌ها همگی در پی نابودی مایند این را «برسانند پدرها به پسرها» با مکر زلیخایی این شهر بگویید بر یوسف ما باز شود یکسره درها ما ملت عشقیم که در بیعت عشقیم با این همه عاشق چه کند خوف و خطرها! ای سرو سرافراز مبادا که بیفتی هر چند که افتاده به جان تو تبرها ای کوه، تو ای قلۀ بشکوه سعادت داریم در این راه به سوی تو نظرها
این روزها میان شهیدان چه همهمه‌ست این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه‌ست از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک وقتی عَلم به دست علمدار علقمه‌ست تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست اطراف خیمه‌گاه علی از چه همهمه‌ست فرعون هم مقابل موسی کسی نبود جادوی سامری که فقط یک مجسّمه‌ست حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت با اشعری بگو که زمان محاکمه‌ست فریاد فاطمه‌ست که پیچیده در جهان مقصود اگر علی‌ست شهادت مقدمه‌ست
واقعا چرا ؟؟!! 😕 ناشناسمون 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/848913
🏷 این شعر رو درباره شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) از زبان حضرت زینب (سلام الله علیها) به سبک کودکانه گفتم 🔹یکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیچ کی نبود 🔹علی(ع) بود زهرا (ع) نبود ، مولا تنها شده بود 🔸کسی نبود گوش کنه ، به درد و دل بابا 🔸بابا میگفت حرفاشو ، از اون به بعد به یک چاه 🔹دل بابام گرفته ، از مردم مدینه 🔹همش جلو چشمشه ، صحنه ی میخ و سینه 🔸ای مردم مدینه ، این یادمون میمونه 🔸داداش حسینم میگه ، گریه نکن تو دیگه 🔹میگه وقتی که مردیم ، رفتیم پیش خداجون 🔹شکایت میکنیم ما ، از اینا پیش آقا جون 🔸دلم میخواد بمیرم ، نباشم که ببینم 🔸باباجونم گریونه ، همش یه کنج خونه 🔹هر روز وقتی که چشمام ، به اون دره می افته 🔹همون در خونمون ، که تو آتیشا سوخته 🔸یادِ مامان می افتم ، یادِ داداش محسنم 🔸یادِ اون میخِ در و ، یادِ داداش حسینم 🔹که اون دمِ آخری ، صورتش رو گذاشتش 🔹زیر پا های مامان ، که دیگه جون نداشتش . . . ادامه در پست بعد👇
🏷 ادامه شعر بالا 🔸بزار بگم داستانُ ، براتون از اولش 🔸از روزی که پیامبر ، ما رو تنها گذاشتش 🔹هنوز بابا بزرگُ ، تو خاک نذاشته بودن 🔹که اونا توی سقیفه ، جلسه گذاشته بودن 🔸مامان گریه میکردش ، همش برا آقا جون 🔸مردم بهش میگفتن ، دیگه کردی خسته مون 🔹به بابا علی گفتن ، که به مامان جون بگه 🔹یا شب گریه کنه ، یا روز ، بسه دیگه 🔸آدم بدا خلافت ، رو از بابا گرفتن 🔸حتی زمین فدک ، رو از مامان گرفتن 🔹مامان جونم ماها رو ، بردش بیرون شبونه 🔹گفتش اینا خونه ی ، اصحابِ آقا جونه 🔸هر دری رو که میزد ، یه بهونه میاورد 🔸انگاری که زمونه ، همه رو از یادش برد 🔹از فوتِ آقا جونم ، چند روزی نگذشته بود 🔹دیدم که یک مردِ بد ، درِ خونه رو کوبوند 🔸گفتش که بابا جونم ، بیاد بیرون زِ خانه 🔸بابام گفتش در حال ، جمع کردنِ قرآنه 🔹مامان رفتش پشتِ در ، تا که اون آدم بدا 🔹نیان تو و ببرن ، بابا جونم رو تنها 🔸یه هو دیدم که اونها ، درُ آتیش کشیدن 🔸با یک لگدِ محکم ، درُ از پاشنه چیدن 🔹مامان زهرا (س) به شدت ، کوبیده شد به دیوار 🔹رفتش تو پهلوی اون ، از تن در یه مسمار 🔸همون لحظه بودش که ، داداش محسن شهید 🔸هنوز توی این دنیا ، نیومده پر کشید 🔹مامان یه دست به پهلو ، گرفت دستِ داداشُ 🔹به سختیُ با زحمت ، گذاشت تو کوچه پاشو 🔸تو این لحظه یه سیلی ، به صورتِ مامان خورد 🔸مامان افتاد رو زمین ، فکر کردم که مامان مرد 🔹اونقدر ضربه محکم بود ، چشم مامان تار شدش 🔹دیگه راه کوچه رو ، با چشماش نمیدیدش 🔸میخواست برگرده خونه ، دست به دیوار گرفتش 🔸به اشتباه به سمت ، ته کوچه میرفتش 🔹داداش حسن گرفتش ، دو دستای مامان رو 🔹مامان چند بار افتادش ، این مسیر کوتاه رو 🔸ای مردمی که العان ، به بابا جون میخندین 🔸با این طناب و زنجیر ، دست و پاشو می بندین 🔹بابام یه پهلوونه ، خدا خودش میدونه 🔹یه روز به هم میرسیم ، بازی داره زمونه 🔸ای شمایی که العان ، دارین به اون میخندین 🔸با خنده و شادیتون ، دردشو می پسندین 🔹تو اون دنیا دوباره ، همدیگه رو میبینیم 🔹شما سزای ِ ظلمُ ، بدی تون رو میبینین 🔸من شما رو میسپرم ، دستِ خدا جونمون 🔸حقِّ ما ها رو خدا ، میگیره از دستتون 🌱 این شعر رو سال 92 روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) گفتم .
چند تا تایپو گرافی از نام مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها . تقدیم به دوستانی که دنبال ایده برای طراحی میگردن . هر گونه استفاده مورد رضایت بنده میباشد .🌹
ترکیب کلمه مادر و فاطمه سلام الله علیها