eitaa logo
به سمت روشنایی
145 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
247 ویدیو
2 فایل
ارتباط با خادم کانال: @Or_Haider_Karar
مشاهده در ایتا
دانلود
تفاوت راخودتان احساس کنید
،: 🍃سردار شهید نور علی شوشتری 🍃 دیـــروز از هر چـــہ بــودیـم گـذشـتیم ... امروز از هر چــہ بــوده ایـم! آنــجا پـݜــت خـاکریـز بـودیـم و ... اینـجا در پناه میــز! دیــروز دنـبال گمنــامــے بودیم و ... امروز مواظــبیـم نامـمـان گم نشود ! جبـهہ، بوی ایـــمان مے داد ؛ ایــنجا ایـمانمــان بـو مے دهد ! الــهـے🤲🏻🌼، نصـــیرمـان بـاش تـا بـصـیر گــردیـم 🙃 🍂بــصــیـرمــان کــن تـا از مـسیـر، بـرنـگردیم🍁. و آزاد مـــان کـن تـا اسـیـر نـگـردیـم..🙃 ♥️اللہم الرزقنا توفیق شہادت فـــی سـبــیـلکـــ♥️♡ @TowardsLighting
،: بچه ها ! عصر هالیووده ، . . . . . @TowardsLighting
،: 💌 | شهادت، کاری عاقلانه است @TowardsLighting
،: شهادتــ فقط در جبهہ هاۍ جنگ نیستــ اگـر انسانۍ براۍ خدا ڪار ڪند و بہ یـادِ او باشد و بمیرد شهـید استــ ♥️🕊• ✍ شهیده‌زینب‌کمایی @TowardsLighting
،: 💌 شرط در پناه خدا بودن @TowardsLighting
،: 😇 هر وقت ـدیدۍ گناه ڪردۍ عین خیالت نـبوـد...! بدون از چشم خدآ اُفـتـآـدۍ :| ولے اگہ گناه ڪردۍ غصہ خورـدۍ بدون هنوز میخوآـدت :) ...🖇 @TowardsLighting
،: 🍃امامتاسفانه یه سری هم داریم...🤭☝️🏿 از جمله نقات ضعفی که به نظرمن باید اصـــلاح بشه: یه مشکلی که هست نگاه غیرمذهبی ها به ماهاستـــ...👀 🌱به قول : فقط رابطه حزبــــ‌اللهی با حزب‌اللهی معنا ندارد🚫 رابطه حزب‌اللهی با کسے که دینش ضعیف‌تر است موضوعیـــت دارد.🙂 جامعه ما ماست👨‍👩‍👧‍👦 این‌ها همه مردم ما هستند. این ها بچه‌هاے ما هستند...💙 @TowardsLighting
،: ‼️ بانوی من .. مبادا پیام عاشورا را .. فراموش کنی! نانجیبان برای کشیدن .. چادر زینب جنگیدند ..! تو .. مدافع چادر زهرا باش! درست مثل زینب! @TowardsLighting
مسئول مشاوره به زندانیان محکوم ‌به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد: 🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار می‌شود، ‌شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد. او متواری می‌شود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود. 🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول می‌انجامد؛ می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌ قول‌ معروف پوست‌ انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها قلبا دوستش داشتند. 🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری‌ بودند، برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه‌چینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف‌نظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچک‌ترین برادرمان واگذار شده است. به‌هرحال برادر کوچک‌تر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمی‌گذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم." 🔸به‌هرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا به‌شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم." 🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آن‌ها گفت که اگر از قصاص صرف‌نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند. به‌هرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه‌ دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید. 🔸 شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقی‌مانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. می‌خواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (ع)، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم. " 🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یک‌دفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل (ع) درنمی‌افتم؛ من قصاص نمی‌کنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد. 🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم. خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(ع) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند. *السلام علیک یا باب الحوائج ، یا قمر بنی هاشم* @TowardsLighting
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ولایـــی بـــمــونـیـد! ولایـــی بــایــسـتـیـد! شهید محــمـد کـیانــی🍃 @TowardsLighting