eitaa logo
۩شـــــــَﮫِﮰــــــــدُ إلـــشُّــــــــﮫَدإءِ۩
230 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
476 ویدیو
34 فایل
••• 🌿🕊🌹 [نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيد] ‏ما تنها نیستیم همه‌مون "خدا" رو داریم... :)♥️ #کپی‌باذکر‌صلوات🌸 خادمتون :) °{ @Boaspl
مشاهده در ایتا
دانلود
۞﴾﷽﴿۞ ‌ ••اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتي تُحْرِمُنِیَ الْحُسَیْنْ عَلَيْهِ السَّلامُ•• خدایاღ گناهانی را ڪه مرا از "حسین علیه السلام "محروم میڪند ببخش❤️🌱 ✿‌‎‌‌‌‎‌‌‌شَهید‌َالشُهَدا✿
🌿 "حجاب‌های امروزی بوی حضرت زهرا(س) نمی‌دهد حجابتان را زهرایی کنید. پیرو خط ولایت فقیه باشید. اگر دنبال این مسیر باشید به آن چیزی که می‌خواهید می‌رسید همانطور که من رسیدم" 🌹 ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
 🖐‼️ 🍃قدیما: +ڪجا میــرے؟؟ _گلزار شهــدا🌹 +خبریہ؟؟ _بهشتــــــ😍 خونم افتادھ 🌱امروز: +ڪجا بسلامتــــے؟؟ _گلزار شهــدا🌸 +خبریہ؟؟ _لایڪ اینستاگرامم ڪم شده🤦‍♀ 😢میرم چند تا عڪس جدید بگیــــرم..🥀 😓به ڪجا چنین شتابان...؟ 💔🥀… 🌨 💕
🚶‍♂ سمی ترین ترکیب تاریخ با اختلاف بسیار زیاد،فمنیست محجبه است!⭕️
عمّہ با دیدن تو خوانده ( وَ لاٰ حَوْلَ وَ لاٰ... ) و بہ آغوش کشیده ستــ ابـاالفضل تو را .. 💚 🌿✨✨🌿 عیده بابا ،لبخݩـــد بزݧ مۅمݧ..:) اربابمون حسین (ع)پدر شده😍🥳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق‌ابراهیم‌هادۍ‌بود.. 🌿 ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
♡•• ‍ گنجشک از باران پرسيد: کارِ توچيست؟! باران با لطافت جواب داد: "تلنگر زدن به انسان هايي که آسمان خدا را از یاد برده اند... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
4_5870887717134404213.mp3
2.07M
ما‌اینجا‌از‌شهر‌دوریم،به‌خدا‌نزدیک.. ولی‌اگه‌بتونیم‌توهمون‌شهر‌خودمون خدامونو‌داشته‌باشیم، فکر‌کنم‌بیشترین‌جهادو‌کرده‌باشیم..🌱 .. 🎧 ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺به وقت رمان😍🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
❤️یا علی گفتیم و عشق آغاز شد❤️ 🌸رمان عشق با طعم سادگی🌸 7 با دست کمی هلش دادم_حاال هم مامان بزرگ کارم داره بعد میام پیش تو نگاهش چرخید روی دستم و لبخندی که از حرف من روی لبش بود روی صورتش ماسید_محیا دستت چی شده؟؟ نگاهی به دستم کردم قرمزیش مشکل ساز شده بود امشب_هیچی نیست به یاد قدیما با یخهای توی دیگ نوشابه ها بازی کردم! چشمهاش گرد شدو لبخندی روی لبش نشست که بی شک از یادآوری خاطره ها بود! عطیه_ تالفی کردی؟؟! امیر علی نبود حالت رو بگیره هر چی خواستی یخهای بیچاره رو بادستت آب کردی آره؟؟ تلخ شدم تلخ تلخ... یعنی عطیه هم یادش بود از بین اون همه خاطره حیاط خلوت , فقط همین خاطره ای که من توش بودم و امیر علی!!و مطمئنا تنها کسی که یادش نبود هم فقط امیر علی بود!!! سرم رو تکون دادم محکم! خاطره ها رو حرفهای توی سرم که خنجر میکشید روی قلبم رو از مغزم بیرون کردم نمی خواستم بغض جدید م جلوی عطیه بشکنه! _من میرم ببینم مامان بزرگ چیکارم داره عطیه باشه ای گفت و من با قدمهای تند ازش دور شدم ! مامان بزرگ از کمد قدیمی گوشه اتاق کتاب دعا ها رو بیرون می کشید _کارم داشتین مامان بزرگ؟؟ با مهربونی به صورتم نگاهی کرد_کجایی مادر ؟آره همون طور که آخرین کتاب دعا رو بیرون می آورد ادامه داد_بیا دخترم اینا رو ببر سمت آقایون بده امیر علی االنه که بخوان زیارت عاشورا رو شروع کنن. قلبم لرزید این کار رو عطیه هم می تونست بکنه چرا من وقتی که امیر علی خوشحال نمیشد از دیدنم! قبل هر اعتراضی مامان بزرگ گفت: راستی چرا شوهرت لباس گرم نپوشیده؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8 دهن باز کردم بگم به عطیه گفته ولی زبونم رو نگه داشتم که مامان بزرگ بازم خودش ادامه داد _حاال تو باید حواست بهش باشه مادر! این جوری که سرما می خوره! قلبم فشرده شد چندین سال بود من دلنگران سرما خوردنش بودم وهمه حواسم مال اون اما...! باصدای گرفته ای گفتم: میگه لباس زیادی دست و پاگیرش میشه تو عزاداریها! مامان بزرگ شال گردن بافت مشکی رو که حتم دارم دست هنر خودش بود رو داد دستم _میدونم عزیزم این حرف هر ساله اشه ولی حاال این رو تو براش ببر روی تو رو زمین نمیندازه تمام ذهنم پر از پوزخندهایی شد که به من دهن کجی میکردن...امیر علی روی من رو زمین نندازه؟! مامان بزرگ_ هوا ابریه ببر براش دخترم سرده ! این حرف یعنی اعتراض ممنوع! قیافه درهمم رو کمی جمع و جور کردم _باشه چشم مامان بزرگ_کتاب دعاها رو هم بردار ...خیرببینی دخترم هنوز مردد بودم برای رفتن ...مامان بزرگ بلند شدو چادر گلدار مشکیش رو مرتب کرد روی سرش_هنوز که واستادی دختر برو دیگه به زور لبخند زدم و قدمهای کوتاهم رو با اکراه برداشتم سمت حیاط!...بین شلوغی حیاط با نگاهم دنبالش گشتم ... به دیوار آجری تکیه داده بودو با آقا مرتضی پسرعموی بزرگم صحبت می کرد ...قلبم بی قراری می کردو قدمهام رو با دلهره برداشتم سمت گوشه حیاط ...سرم رو پایین انداختم و محکم گرفتم چادرم رو! با نزدیک تر شدنم سرم رو باال گرفتم ....صحبتهاشون تموم شده بود یا نه رو نمی دونستم ولی حاال نگاهشون رو به من بود و وای به اخم ریز امیر علی که فقط من میفهمیدمش! حس کردم صدام میلرزه از این همه ناآرومی درونم_سالم آقا مرتضی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضۍوقٺاهم‌بایدبشینی سرسجاده،بگۍ:خداجونم لذت‌گناه‌ڪردن‌روازم‌بگیر میخوام‌باهاٺ‌رفیق‌شم... یارَفیقَ‌مَن‌لارَفیقَ‌لَه♥️ خدایالذت‌گناه‌روکوفتمون‌کن🌱 ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🌿🌹✨ 💫 | السلام‌علیک‌یا‌ابا‌صالح‌المهدے(ارواحنافداه) |🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•♥️🍃• ○°خیر یعنی در جوانی رفته باشی کربلا رحم کن بر من برات کربلا گم کرده ام 🥺 🌱 🌿✨ ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🌿🌙✨ 🌐 (خانم)ناراحݓ‌شدن‌اقا‌چطور‌رفع‌دلگیری‌کنند؟ گرامی، چرا اینقدر کمک به همسر سختھ در نظرتون😂🤔 باور کنید ثواب و اجر عظیم دارھ.. ✌️ .. ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
... 🔺"هوس" نیست!! ⭕️حق الناس یعنی؛ با بدحجابی... تو کسی زلزلھ ۱۰ ریشترے بھ پا کنی ولی آوار برداریش بیفتھ گردݩ همسرش!.. ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🌿 +توی این دنیا؛ باید بهای هرچیزی رو هر طورے که شده پرداخت کنی؛ فقط لطف خداست که مجانیه...؛) ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🌿🌙 #پروفایل #پسرونه #دخترانه #مذهبی🌿🌹 ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
دوش حمام ببین! آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه. اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛ کم باشه یا زیاد؛ سرد باشه یا گرم؛ به تو مربوط میشه؛ تا کدوم شیر بچرخونی؛ تا کدوم طرف بچرخونی؛ کم بچرخونی یا زیاد؛ اصلا بچرخونی یا نه؛ همه به خودت ربط داره. 🔸میخوام بگم ماجرای "رزق و روزی" یک چنین ماجرایی است. 🔸رزق ما تو آسمونه؛ به همین خاطر قرآن میگه : "فی السماء رزقکم" ولی اینکه فرو بباره یا نه؛ ویا کم بباره ویا زیاد؛ به سعی و تلاش ما بستگی داره.... ┏━✨🌹✨🌸✨━┓   @Trench_Defense ┗━✨🌸✨🌹✨━┛