eitaa logo
۩شـــــــَﮫِﮰــــــــدُ إلـــشُّــــــــﮫَدإءِ۩
230 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
476 ویدیو
34 فایل
••• 🌿🕊🌹 [نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيد] ‏ما تنها نیستیم همه‌مون "خدا" رو داریم... :)♥️ #کپی‌باذکر‌صلوات🌸 خادمتون :) °{ @Boaspl
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5801159833616908500.MP3
939K
#بقره_صفحه13 #هر_روز_صوت_یک_صفحه_از_قرآن_کریم #راه_خدا @downloal 🕂🛆🕂🛆🕂🛆🕂🛆
💠قسمت چهل و دوم رمان قیمت خدا 📕این داستان: مهمانی شام حسابی تعجب کردم ...  - پسر من رو؟ ... - بله. البته اگر عجیب نباشه ... - چرا؟ ... چند لحظه مکث کرد ... - هر چند، جای چندان رومانتیکی نیست ... اما من به شما علاقه مند شدم ... بدجور شوکه شدم ... اصلا فکرش رو هم نمی کردم ... همون طور توی در خشکم زده بود ... یه دستی به سرش کشید و بلند شد ... - از اون روز که باهاتون صحبت کردم و اون حرف ها رو شنیدم... واقعا شما در نظرم آدم خیلی خاصی شدید ... و از اون روز تمام توجهم به شما جلب شد ... - آقای هیتروش ... علی رغم احترامی که برای شما قائلم اما نمی تونم هیچ جوابی بهتون بدم ... بهتره بگم در حال حاضر اصلا نمی تونم به ازدواج کردن فکر کنم ... زندگی من تازه داره روال عادی خودش رو پیدا می کنه ... و گذشته از همه این مسائل، من مسلمان و شما مسیحی هستید ... ما نمی تونیم با هم ازدواج کنیم ... این رو گفتم و از دفترش خارج شدم ... چند ماه گذشت اما اون اصلا مایوس نشد ... انگار نه انگار که جواب منفی شنیده بود ... به خصوص روز تولدم ... وقتی اومدم سر کار، دیدم روی میزم یه دسته گل با یه جعبه کادویی بود ... و یه برگه ... - اگر اجازه بدید، می خواستم امشب، شما و خانواده تون رو به صرف شام دعوت کنم ... با عصبانیت رفتم توی اتاقش ... در نزده، در رو باز کردم و رفتم تو ... صحنه ای رو دیدم که باورش برام سخت بود ... داشت نماز می خوند ... ⬅️ادامه دارد... @downloal
نام: محمدابراهیم نام خانوادگي: نیک زاده نام پدر: محمدعلي نام مادر: معصومه محل زندگی : کرمان تحصيلات: راهنمایی محل تولد:كرمان تاريخ تولد: 1337/12/23 محل شهادت شلمچه تاريخ شهادت : 1365/10/22 شغل: کارمند سازمان زمین شهری سمت: راننده آمبولانس نحوه شهادت : سوختگی بدن دلیل جنگ : ورود نا مردی بعثی به ایران دين: اسلام مذهب: شيعه عملیات مرتبط:كربلاي5 دشمن: دشمن بعثی گروه اعزام:بسيج وضعیت تاهل: مجرد @downloal 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
شهید محمد ابراهیم نیک زاده وصیت نامه ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تبادلالت لیستی
🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 لیستی از بهترین کانال های ایتا 👇👇 کانال راه خدا👇 @downloal کانال فوتبال برتر👇 @fotball_bartar برای ثبت بنر به ایدی زیر پیام بدین اعضای کانالت بالای ۳۰۰ باشه👇👇 ثبت لینک 👈 👇👇👇 👉@Boaspl👈 👆👆👆
✨🌺✨🌺✨🌺 🕗ساعت عاشقی به وقت امام رئوف (ع) 💠 اللهّمَ صَلِّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی، الامامِ التّقیِّ النّقیِّ و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ و مَن تَحتَ الثَّری، الصّدّیقِ الشَّهیدِ صَلَوةً کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.💠 @downloal 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
وقت‌ وقت‌ دیدار‌ است... دو رڪعت عاشقے... من و خدا و مہرے ڪہ عطـر سیـب مےدهـد...
خنده حلال محتوا جدید کانال راه خدا اگه میخوای از کسی پول قرض بگیری از اونی که جمعه‌ صبح‌ها میره کوه پول نگیر کسی که جمعه از استراحتش میزنه که بره کوه تا اون ور دنیا میاد دنبالت تا پولشو بگیره😍😁 هشتگ هفته @downloal 😃😃😃😃😃😃😃😃😃😃
اطلاعیه فردا راس ساعت ۲۲ ، کنفرانس پیامی به یکی از رزمندگان اسلام هست . میتوانید سئوال های خودتون را به ای دی زیر ارسال و به کنفرانس داده میشود 👇 @Boaspl
دعای فرج ساعت22 خواندن دعای فرج فراموش نشه بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِب الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَه السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ @downloal 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
خاطره زیبا از شهید مهدی باکری 70- کم سن و سال بود. از اين چادر به آن چادر دنبال فرمان ده لشکر مي گفت. به ش گفتم« چي کارش داري حالا؟» گفت « پوتين ندارم . مي خوام ازش پوتين بگيرم.»گفتم «خب چرا نمي ري تدارکات ؟» گفت « فقط بايد از خودش بگيرم .» بالاخره پيداش کرد. به آقا مهدي گفت « تو که بلد نيستي لشکر رو اداره کني ، چرا نمي ري يکي ديگه جات کار کنه ؟ يه جفت پوتين هم نمي توني بدي به نيروهات؟» آقا مهدي خنده ش گرفته بود. نه حرفي به ش زد ،نه کاريش کرد. رفت يک جفت پوتين آورد ، داد به ش. @downloal ♦️♥️♦️♥️♦️♥️♦️♥️♦️♥️♦️♥️
اطلاعیه 1_ بدلیل حجم بالا از سئوال ها فردا و پس فردا شب و تا ۱۲ تیرماه سئوال را از آقای لیمان پرسیده خواهد شد اگر سئوال های داشتید به ای دی زیر @Boaspl 2_ اگر تعداد اعضا ۲۵۵ رسید برنامه شاخ نویس ارسال خواهیم کرد .( این وعده نیست بلکه خدمت هست؟ @downloal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای امید محتوای جدید قسمت دوم 2_ خدای من این متن در کانال راه خدا میخواهنم، که نوشته بهترین چیزی که خدا بهت دادم قابل شمارش نیست ، منم موافق هستم و این را میدونم که از الان تا امشب یکی از فرشته هایی که میتونند به من کمک کنند میفرستی. اینم هم یکی از هزاران نعمت خودت هست . ممنون خدا جون 🙏 نویسنده: عباس انگیزه {نام کاربری( شهید مهدی باکری ) } هشتگ هفته کانال راه خدا @downloal 🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
علیه السلام 🌺 اَلسَّلامُ عَلیٰ رَبیـعِ الاَنـٰام وَ نَضْـرَةِ الْاَیـّام 🌺 آقای دنیا سلام علیک 🕊 قبله دلها سلام علیک 🕊 @downloal
زنانی که بعد از توبه عارف شدند باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛ بانوی عارف رابعه عدویه به شهادت خاص و عام در کشف حقایق عرفانی ، مقام بلندی یافته است . خواهر عزیز! هر زنی را که می خواهند به مقامات معنوی بستایند ، او را در عرفان به رابعه مانند می سازند .رابعه دختر شیخ ابوبکر نجارى و همسر سید احمد بن ابى الحوارى است. وى زنى عارف و فاضل بود و کراماتى به وى منسوب است. رابعه و نحوه ورودش به طریقت الهی: ۱- مقدمه: در باره ولادت او گفته اند که او در سال ۹۵ هـ ق (۷۱۳ م .) در بصره متولد شد . چون بزرگ شد به بردگی فروخته شد ولی بعداً آزاد گردید . او مدتها در بیابانها می زیست تا اینکه در بصره اقامت گزید . ابتدا به موسیقی علاقمند بود ولی پس از مدتی از آن روی گردان شد و به عبادت و تضّرع روی آورد . مدتی به بیماری مبتلا بود و سپس سلامتی خود را باز یافت .اوراه طریقت به دنبال کشف حقیقت رفت تا به مراحل بالایی در عرفان دست یافت . کنیه رابعه عدویه ، ام الخیر و پدرش اسماعیل عدوی ، زاده بصره بود . وقتی رابعه کودک بود در بصره قحطی افتاد و او را فروختند روزگاری را به کنیزی گذراند . بعدها چون خواجه اش پارسایی و خدا دوستی او را دید آزادش کرد . رابعه در عمر خود هزگز شوهر نگزید و با خلق مزدور و ریاکار سر نکرد و با آنان به گفتگو و مصاحبت ننشست . البته خواستگاران زیادی از او درخواست ازدواج کردند اما وی پاسخ مثبت نداد و تنها چیزی که در جواب آنان می گفت این بود که : « در من وجودی و اختیاری نمانده است ، مرا از او باید خواست . » سفیان ثوری با رابعه ، معاصر وبه قدر او معترف بوده است . وی به زیارت رابعه رفته و لحظه های حضور در محضر او را غنیمت می شمرد و مشکلاتی را که در حقایق عرفان با آن مواجه بود از وی می پرسید . رابعه نیز با علم به دقایق عرفانی در حل آنها سعی بلیغی به کار می بست . نقل است که روزی سفیان به رابعه گفت : « درجه ایمان و اعتقاد خود را به حضرت حق جل و علا برای من بیان کنید . » رابعه گفت : « من خدا را به شوق بهشت و خوف جهنم نمی پرستم بلکه از کمال عشق به آن حضرت و برای ادای شرایط عبودیت عبادت می کنم . » رابعه عدویه با توجه به اقداماتی که کرده و تحولاتی که درعرفان به عمل آورده مورد عنایت و اهتمام خاص و عام بوده است و بزرگان عرفان او را درعصر خود حجّت می دانسته اند . در مقام رابعه همین بس که او به خاطر نگریستن به غیر خدا مورد غضب الهی قرار می گیرد . چه عارف کامل کسی است که جز خدا نبیند ، نه اینکه ببیند و چشم از او بازدارد . نقل است که رابعه روزی بیمار شد ، سبب بیماری پرسیدند ، گفت : « نظرت الی الجنه ، فادبنی ربی » ؛« در سحرگاه دل ما به بهشت میلی کرد ، دوست ما با ما عتاب کرد این بیماری از آن است» . و نیز در مقام عرفانی این زن بس که در تعریف صداقت و راستی بگوید که « راستی آن است که بر عتاب مولا شاکر باشد ». در مقام رابعه این نکته لازم به ذکر است که اگر آدمی عبادات را توفیقی الهی دانسته ، بر آنها پایداری نماید و بر انجام آنها سپاسگزاری ، به یقین به رتبه( اولیا الهی ) رسیده است . رابعه به جهت مزیتی که در کمالات انسانی و فضایل نفسانی داشته و عموم راهیان و سالکان طریقت بر این مدعا صحــــه نهاده اند نسبت به بسیاری از مردان عصر خود برتری داشته است و از این جهت او را تاج الرجال (تاج مردان ) لقــب داده اند . به طور کلی در باره رابعه باید گفت که او در زهد و تقوی در عصر خــــــود ( به ویژه در میان زنان ) بی بدیل ضرب المثل و مجسمه تقوی به حساب می آمد . ۲-رابعه و نحوه ورودش به طریقت ا لهی نقل کرده اند که وقتی رابعه به دنیا آمد پدرش به تنگدستی سختی گرفتار شده بود به گونه ای که روغنی یافته نمی شد تا ناف او را چرب کنند ، مادر رابعه ندا داد که به خانه همسایه رجوع کند تا قطره ای روغن تهیه نماید ، اما او عهد بسته بود که از هیچ فردی ، چیزی نخواهد . از منزل بیرون شد تا در خانه همسایه را بزند و این کار را کرد ولی جوابی از صاحبخانه نشنید ، به منزل خود برگشت و اعلام کرد که کسی جوابش را نداد . مادر به حدی گریست که خوابش برد و در خواب پیامبـر (ص ) را دید . آن حضرت خطاب به وی فرمود : غمگین مباش که این دختر سیّده است و هفتاد هزار از امت من در شفاعت او خواهند بود.
مدتی سپری شد و پدر و مادر رابعه از دنیا رفتند ، در بصره قحطی سختی پدیدار شد و خواهران رابعه پراکنده شدند و او نیز چون از خانه بیرون رفت . ظالمی او را دید و گرفت و به شش درهم فروخت و خریدار او را به کارهای مشقت بـــــــــــار وامی داشت . تا اینکه روزی رابعه از جایی گذشت نامحرمی او را دید و قصد او کرد ، او دست به دعا بلند کرد و به خدای تعالی عرض کرد : « خدایا غریبم ، یتیمم ، اسیرم ... و تو میدانی که جز به رضایت کاری انجام نمی دهم و حاضرم به هر بلای بیفتم به شرط آن که تو از من راضی باشی !» ندایی شنید که از آینده درخشان او نزد خداوند خبر می داد ، بدین ترتیب زمینه ورود او به طریقت الهی فراهم شد . این اتفاق وقتی مسلم شد که رابعه مزه شیرین عبادت را چشید و از هر فرصتی استفاده کرد تا حلاوت اطاعت از حق تعالی را بیشتر بچشد . نقل است که یک شب خواجه و سرور او از خواب بیدار شد و از روزنه خانه به بیرون نگریست . رابعه را دید که سر به سجده نهاده است می گوید : «الهی تو می دانی که هوای دل من در موافقت فرمان تو است و روشنایی چشم من در خدمت درگاه تو است . اگر کار به دست من باشد یک لحظه از عبادت تو غفلت نمی کنم ولی تو مرا تحت نظر سلطه آفریده ای و از آفریدگان خود کرده ای » . وقتی خواجه این جریان را دید و مناجات او را شنید رابعه را پیش خود خوانده و آزاد کرد . پس از آن رابعه روی در بیابان نهاد و سفر حج آغاز کرد . ۳-ابزار عرفانی رابعه در عرفان کلاسیک مقامات عرفانی همان کارکردی را دارند که ابزار عرفان و تجربه های عرفانی دارا هستند . این ابزار به تناسب اهداف و انواع عرفان می تواند متفاوت باشد . هر چند زمان رابعه عرفان کلاسیک ساختار اصلی خود را پیدا کرده بود اما در اسناد و مدارک و منابع مربوط به زندگی رابعه اطلاعی از نحوه بهره گیری رابعه در دست نیست . آنچه که در منابع از آنها به عنوان ابزار عرفان و تجربه عرفانی یاد شده عبارتند از : شب زنده داری : تمام منابع مربوط به عرفان کلاسیک و عرفان رابعه عدویه در این نقطه اتفاق نظر دارند که وی شبهای زیادی را تا صبح بیدار مانده وبه شب زنده داری پرداخته است . مسلماً الهام بخش رابعه در این مورد قرآن کریم بوده است که می فرماید که« والذین یبیتون لربهم سجداً و قیاماً»(فرقان،؛۶۵) در حال سجده و قیام به روز وارد شوند . و نیز : « تتجا فی جنوبهم عن المضاجع » ( سجده ،؛ ۱۶ ) پهلوهاشان را از خوابگاههاشان دور کنند . بدیهی است که اعمالی که رابعه در شب زنده داری انجام می داده به این ترتیب بوده است : ۱ ) نماز ۲ ) دعا ۳ ) تلاوت قرآن کریم ۴ ) یاد مرگ ۴-خوف و محبت رابعه از دیدگاه سر حلقه عارفان مسلمان ، امام علی (ع) ، آدمی باید به کسی امید بندد که از او می ترسد ؛ به کسی پناه بَرد که هم حیات در دست اوست و هم ممات . از این جهت عارف کامل کسی است که در نَوسان میان این دو حال باشد یعنی از لطف ، محبت الهی و توفیق در زندگی نباید مغرور شود که خوف و حرمان در کمین او نشسته است و از شکست و ترس نومید نشود که خدای رحمان معدن محبت و لطف است . صاحب « الروض الفایق فی المواعظ و الرقایق » روایت کرده که گفته است : از رابعه عدویه رحمها الله تعالی حکایت شده است که وقتی نماز عشاء می گزارد بر پشت بام می رفت و چادر و مقنعه اش را محکم میکرد و می گفت : « خدای من ! ستاره ها بیدار و منور شدند و چشمها به خواب رفتند ، پادشاهان در خانه هاشان را بستند ، و هر دلداده با دلبر خویش خلوت کرد ، من هم اینجا در مقابل تو ایستاده ام » سپس بر سجده گاهش بوسه می زد . و به هنگام سحر می گفت :« خدای من ! این شب به پایان رسید و صبح دمید . وای کاش می دانستم که آیا اعمال این شبم را از من پذیرفتی تا خشنود شوم ؛ یا آن که آن را رد کردی تا عزادار شوم و سوگواری کنم ، و به عزتت سوگند اگر مرا از درت برانی از وقتی که محبتت در دلم افتاده است از آن رویگردان نشده و نخواهد شد » . اگر بخواهیم مهم ترین اقدام رابعه را یادآور شویم باید از تحولی که او در عرفان اسلامی به وجود آورد نام ببریـــــــــــــــــم و آن وارد کردن مفهوم عشق و محبت الهی در عرفان اسلامی است از این جهت که رابعه در عرفان و سلوک عرفانی اش به عشق و محبت توجه عمیقی مبذول می داشت لذا او را( امام عاشقان ) دانسته اند و ازآن جهت که محبت رابعه به خوف الهی آمیخته بود ، او را( پیشوای عارفان اندوهگین ) نام نهاده اند . چرا که رابعه بسیار گریه می کرد و خوف الهی سراسر وجود او را گرفته بود .
رابعه در سلوک عرفانی و تعالیم خود روش تازه ای در پیش گرفت و زیبایی و عشق و محبت را در آن وارد و بر آن تأکید داشت . بر خلاف صوفیانی که در زیبایی های جهان ، جمال حق را مطالعه می کردند، او به زیبایی های جهان ظاهر ، بی اعتنا بود . در یک شب بهاری ، خادمه اش او را بیرون خواند و گفت بیرون بیا تا آثار خدا را ببینی . وی در جواب گفت که « تو ، به درون آی تا خدای بینی» . رابعه برای نیل به دیدار خدا دایم در طوفانی از اشک و اندوه عاشقانه به سر می برد . زندگی او سراسر سادگی بود . سخنانش در بیان سوز محبت ، تأثیری بی مانند داشت . ظهور رابعه و تعالیمش نقطه عطف تصوف بود که تدریجاً از زٌهد خشک مبتنی بر خوف و مشیت به معرفت درد آلود مبتنی بر عشق و محبت گرایید . در سخنانی که از او به یادگار مانده به اهمیت محبت و عشق اشاراتی دارد . نقل است که می گفت :( می روم آتش در بهشت زنم و آب در دوزخ ریزم تا این هر دو حجاب رهروان از میانه برخیزد و قصد معین شود و بندگان خدا ، خدا را بی غرض و نه به امید بهشت و یا خوف از دوزخ خدمت کنند » هر چند که رابعه بنیانگذار نگرش محبت آمیز در عرفان اسلامی است ، اما محبت و ارادت او به خداوند ، او را در زمره کسانی قرار نداده است که تنها رَجا و عشق الهی را در وجود خود متجلی ساخته و از خوف الهی غافل مانده اند . آورده اند که او بسیار اشک می ریخت . همین که سخن از آتش به میان می آمد مدهوش می شد و می گفت : « استغفار نا یحتاج الی استغفار » ؛ استغفار ما نیازمند استغفار است . این آمرزش طلبی نشانه ای از عمق خوف و مشیت او نسبت به خداست . این همان معرفت بلندی است که عارفان اهل خوف با خداوند داشته اند .آیةالله جوادی آملی در توضیح عبارت رابعه در باره استغفار طلبی از استغفار می نویسد : « دعای رابعه در واقع ترجمان دعایی از امام حسین (ع) در روز عرفه است که فرمود : خدایا کسی که خوبی های او بدی است بدیهایش چگونه بد نباشد » . رابعه در سایه عنایت خداوندی به مقامی رسیده بود که هیچگونه احساس نیازی به مردم نمی کرد . نقل است که او هرگز از مردم چیزی نپذیرفت و می گفت : « ما لی حاجه بالدنیا » ؛ مرا به دنیا نیازی نیست . اما آنچه رابعه را جزو اغنیای عرفا قرار داده بود از یک سو محبت وافر به خدا و از سوی دیگر حزن شدید و خوف زیادنسبت به باریتعالیی بودوی درباره حزن می گفت باید بیشتر متآثر باشیم چرا که کمترحزن می خوریم و باید بنالیم که چرا کم می نالیم . بنابر این باید رابعه را از جمله افرادی بدانیم که حزن و خوف و محبت الهی را با هم داشته اند . از همین رو بود که او در صدد کتمان حَسنات خود برمی آمد و به دیگران هم توصیه می کرد نیکی های خود را بپوشانند . همانطور که گناهان خود را استتار کنند . چرا که اظهار خوبی ، برای آدمی نقص است و زمینه خود نمایی را فراهم و سبب خودستایی آدمی می شود . برای رابعه خوف و حزن علاوه بر فراق و جدایی از خدا به سه چیز دیگر هم تعلق می گرفت و آن سه همان اند که خود گفته است : « در غم سه چیز متحیر مانده ام ... اول آنکه در وقت مرگ ، ایمان به سلامت برم یا نه ؟ و دوم آن که نامه من به دست راست دهند یا نه ؟ سوم [ آنکه ] در آن ساعت که جماعتی به دست راست به بهشت برند ، و جماعتی به دست چپ به دوزخ ، من از کدام باشم ؟ » . ۵-نیایش رابعه مبنای نیایش و خواسته های آدمی مبتنی بر نوع شناختی است که از خود و خدا دارد . زیرا آدمی با خودشناسی و به نیازهایش واقف می شود و با خدا شناسی انتظارات خود را تصحیح می کند . از آنجا که عارفان خدا را فقط برای خدا می خواهند دعاهایشان نیز در همین راستا معنی پیدا می کند رابعه با توجه به این مبنا می گفت : « الهی ما را از دنیا هر چه قسمت کرده ای به دشمنان خود ده و هر چه از آخرت قسمت کرده ای به دوستان خود ده که مرا تو بسی » ! از دیدگاه عارفان ذات خدا رحمت است رحمت و رأفت بر تمام اوصاف او پیشی گرفته است . بر اساس چنین شناختی از خداست که می گفت : « بار خدایا اگر مرا فردای قیامت به دوزخ فرستی سریّ آشکار کنم که دوزخ از من به هــــــزار راه بگریزد » .۶۰و نیز به درگاه الهی می خواند : « بار خدایا اگر مرا فردا در دوزخ کنی من فریاد بر آورم که وی را دوست داشتم، با دوست این کنند ؟! » اگر هدف نهایی عرفان را لقای پروردگار بدانیم نوع دعای عارفان را درست خواهیم شناخت چرا که اساسی ترین خواسته عارفان دستیابی به وصل حضرت حق است ، رابعه نیز از جمله عارفانی است که نهایت طریق خود را رسیدن به ملاقات خدا می داند و تمام دعای خود را به این مقصود معطوف می سازد . او به خدای سبحان عرض می کند : « الهی کار من و آرزوی من در دنیا از جمله دنیا یاد توست و درآخرت از جمله آخرت لقای توست. از من این است که گفتم تو هرچه خواهـــــــــــــــی می کن».
*۲. داستان توبه دختر گول خورده : در یکى از شهرهاى غرب ایران دو خواهر زندگى مى کردند، یکى از آنها فریب شیطان صفتى را خورد و به راه فحشاء کشیده شد و تمام جوانیش را در این راه صرف کرد، خواهر دیگرش شوهر اختیار کرد و داراى خانه و زندگى و فرزند شد و همواره نسبت به خواهر فریب خورده اش باتکبر و غرور و بى اعتنایى رفتار مى کرد روزهاى جوانى سپرى گردید و خواهر فریب خورده پیر و فرتوت و درمانده شده و ممرّى براى مخارجش نداشت . شبى از شبهاى زمستان که برف مى بارید و هوا به شدت سرد بود گرسنگى و سرما و درماندگى او را وادار نمود که نزد خواهرش برود و از او استمداد کند، در خانه خواهر را زد، خواهرش در را باز کرد تا او را دید با نفرت تمام در را بست و به او گفت برو قحبه . خواهر فریب خورده بادلى شکسته برگشت و در حالى که بیمار بود و پول تهیه نان و سوخت شبش را نداشت به طرف خانه اش رفت و مرتبا به خودش مى گفت :(برو قحبه ) و از کردهاى خود پیشمان و خود را سرزنش مى کرد و ناله ها داشت . سرما و بوران و گرسنگى و بیمارى سر انجام او را از پا درآورده ، پس ‍ از مرگش خواب او را دیدند که در باغى گردش مى کند. پرسیدند جایت چطور است ؟ گفت: خوب است آن شب وقتى از همه جا نومید شدم و خواهرم مرا با بى رحمى از خودراند از خداى بزرگ عذر و توبه کج روی هایم را خواستم و با پشیمانى تمام استغفار کردم و با خداى خودم راز و نیازى داشتم که بعد از چند لحظه بعد مرا به این باغ آوردند. نباید از رحمت حق نومید شد. یارب به در تو روسیاه آمدم/ بردرگه تو به اشک و آه مده ام اذنم بده ، راهم بده اى خالق من/ افکنده سرو غرق گناه آمده ام عمرم به گناه و معصیت شد سپرى/با بار گنه حضور شاه آمده ام گم کرد ره و منزل پرخوف و خطر/ طى کرده بسوى ، شاهراه آمده ام یارب تو کریمى و رحیمى و عطوف/ با عذر خطا و اشتباه آمده ام غفّار توئى ، صمدتوئى ، بنده منم/محتاجم و با حال تباه آمده ام *توضیحی در رابطه با حقیقت توبه: توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است ؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر، نگرانی در قبول توبه نیست، بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق به توبه حقیقی می شود یا نه ؟ شخص تائب،همواره باید ، برای حفظ توبه خود وباقی ماندن به حالت پاکی در تلاش باشد. * مقام توبه کنندگان: -از رسول الله - صلی علیه و اله و سلم - نقل شده است که فرمود: ... لیس شی ء احب الی الله من مومن تائب او مومنه تائبه؛[ بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۱] نزد خداوند چیزی دوست داشتنی تر از مرد با ایمان یا زن با ایمان از توبه کننده نیست. -و در حدیثی از امام باقر - علیه السلام - آمده است: ان من احب عباد الله الی الله المفتن التواب؛[ همان، ص ۳۸] از دوست داشتنی‌ترین بندگان خدا نزد خداوند، گرفتار به گناهی است که توبه کرده است. و رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - می‌فرماید: توبه کننده دوست خداست. [ جامع السعادات، ج ۳، ص ۶۵] بنابراین، بازگشت به خدا و توبه به درگاه او، زمینه ساز خیر و سعادت دنیا و آخرت است. *فواید توبه کردن: ۱- محبوبیت نزد خداوند : سوره بقره / ۲۲۲ : ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد. ۲ – تبدیل سیئات به حسنات : سوره فرقان / ۷۰ : الا من تاب و آمن و عمل عملا ً صالحا ً فأولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا ً رحیما ً مگر آن کسان که توبه کنند و ایمان آورند و کارهای شایسته کنند خدا بدیهایشان را به نیکی ها بدل می کند و خدا آمرزنده و مهربان است. ۳ – فلاح و رستگاری: سوره نور / ۳۱ : و توبوا الی الله جمیعا ً ایها المؤمنون لعلکم تفلحون ای مؤمنان ! همگی به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید. امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : هر کس توبه کند خداوند او را بیامرزد و به جوارح او و جای جای زمین دستور داده شود که آبروی او را حفظ کند و عیبهایش را بپوشانند و گناهانی که فرشتگان حافظ اعمال برایش نوشته اند از یاد آنان برده شود. (میزان الحکمة / ج۲ / ح ۲۱۸۳) موفق ومؤید باشید. @downloal