ممنونم از همه افرادی که وقت گذاشتن و نوشتن برام
بصورت کلی جواب شما عزیزان میدم
ببینین پدر من از خداشه کار کنم اتفاقا همش میگه
عین آدم درس میخوندی یه رشته خوب قبول میشدی و میرفتی سرکار خوب، الان هرجا بری حمالیه
از یه طرف غر میزنه برو سر کار از یه طرفم داد و بیداد میکنه نه این چه کاریه
در ضمن تو خونه ما کسی قدرت مالیش به رخ پدرم نمیکشه چون هیچ کدوم قدرت مالی نداریم
مامانم میره سرکار دو سوم پولش میده به بابام که اینم خود بابام بزور میگیره چون حقوقش کفاف نداد برای زندگیمون البته که همیشه مامانم پولش دو دستی تقدیم میکرد
میگین کار در منزل
مگه کم گشتم؟ واقعا کار خوبی پیدا نکردم
یکی از عزیزان گفت معنویت
سال به سال که میگذره احساس میکنم معنویتم کمتر میشه چون دچار افسردگی شدم و نه مشهد میتونم برم نه کربلا نه هیچ جای دیگه
تا پارسال باز مذهبی تر بودم ولی مشکلات زندگیم دیگه از تحملم خارج شده و تنفس گاهی برام سخت میشه چه برسه به معنویت
در کل الان فقط دانشگاهم مونده که یک سال دیگر تمومه
لطفا دعا کنید حداقل بعد فارغ التحصیلیم بتونم کار خوبی پیدا کنم خودم و مامانم نجات بدم
حتی برای دشمنمم دعا میکنم گیر پدر بددهن و روانی نیفته
پدر خانواده که بد باشه کل خانواده برفناست
دست پدر مهربونتون ببوسید و بابت وجود نازنینش از خدا هزاران بار تشکر کنید
خواهش میکنم برای من در این شبای رجب دعا کنید تا زندگی روی خوشش هم به من نشان بده
اگر از پیام من ناراحت شدید عذرخواعم
حلال کنید
#بینام
@Twiitaa
| توییتا |
ممنونم از همه افرادی که وقت گذاشتن و نوشتن برام بصورت کلی جواب شما عزیزان میدم ببینین پدر من از خد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی اوقات یه اتفاقایی تو زندگی رخ می ده
که هربار یادش می افتی
از ته دل می گی
خدایا شکرت که برام رقم زدی🙃
ترکیب جشن نیمه شعبان و شبِ شلمچه
یکی از همون اتفاقاست
الحمدلله
#راهیان_نور
#میم_قاف
@Twiitaa
هدایت شده از | کتابخانه توییتا |
🛑کد:137
📚عنوان: با اجازه بزرگترها، بله!
✍️🏻نویسنده: مسعود دهقانی پیشه
تعداد صفحات: ۱۹۲
📖شرح کتاب:
کتاب «با اجازه بزرگترها، بله (خاطراتی از خواستگاری به سبک شهدا)» به کوشش مسعود دهقانیپیشه گردآوری شدهاست و دربردارنده روایتهایی از نحوهٔ آشنایی، مراسم خواستگاری و ازدواج بانوانی است که با دنیایی از امید و آرزو راهی خانهٔ بخت شدند، اما دست تقدیر، جدایی را برایشان رقم زد. روایتهایی که احساس لطیف و بیان جزئیات زنانه در آنها موج میزند و در لابهلای جملات هر روایت، صداقت راوی را بهخوبی میتوان حس کرد. این بانوان، افتخار همسفری با مردانی را داشتهاند که همگی پیشوند «شهید» در کنار نامشان نشسته است؛ مردانی که پیش از آنکه جسمشان از دنیای خاکی رخت بربندد، روحشان شهید شده بود و «شهیدانه» زندگی کردن را مشق کرده و طعم زیبای «حیات طیبه» را چشیده بودند.
@Twiitaa_ketab