#ماهور
گفت: در زندگی چه میخواهی؟ پول؟ شهرت؟ عشق؟
گفتم: من کارم از این حرفها گذشته... فقط آرامش میخواهم! میخواهم در هر نقطه و هر مکانی و کنار هرکسی و در هر شرایط و موقعیتی که هستم؛ شبها سرم را بدون نگرانی و اندوه روی بالش بگذارم و آسوده و بدون فکر به خواب بروم و صبحها با انگیزههای سادهای برای زیستن بیدار شوم و ته دلم همیشه چیزی به نام آرامش، در جریان باشد.
دوست دارم با همین دستاوردهایی که دارم و کنار همین آدمهایی که میشناسم، حالم خوب باشد و هر غروب، کنار پنجره نوشیدنیام را در نهایت طمانینه بنوشم و به دلخوشیهای ساده و کوچکی که احاطهام کرده و به اتفاقات خوب و معمولیِ در حال وقوع فکر کنم.
من خستهتر از آنم که برای چیزی بجنگم و برای داشتن و رسیدن و حتی خواستن، صبر کنم. مدتیست که از آرزوهای بزرگ و دور و دراز دست برداشتهام.
فقط میخواهم گوشهی دنج زندگیام لم بدهم و به چیزی فکر نکنم و آرام باشم...
@Mahoor_Channel
اگر برای اینکه آدم خوبی هستی،
انتظار پاداش داری، آدم خوبی نیستی.
#برتراندراسل
@U_Yekzan
#ماهور
روزی بالاخره به شرایط ایدهآلت میرسی و فراموش نکن مقابل هرکس که در کمال تعجب، دستاوردهای خودش را با تو قیاس کرد و از رسیدنهای تو و نرسیدنهای خودش و چراهای روزگار حرف زد؛ قاطعانه بایستی و بگویی: "چون من سخت تلاش کردم و به خودم سخت گرفتم و خودم را بیمحابا محدود کردم و تمام وقتهایی که تو به قضاوت و قیاس و تفریح نشسته بودی، داشتم کار میکردم و میجنگیدم و به تنهایی به بنبست میرسیدم و دوام میآوردم و وقتی با من از این پلههای بسیار و دامنهی ناهموار نگذشتهای و ذرهای از دشواریهایی که به جان خریدهام را نچشیدهای و زمانت را به آسایش و راحتطلبی اختصاص دادهای، حق نداری روی قله کنار من بایستی و جوری از سهولتِ رسیدنم حرف بزنی که خستگیهای مسیر به تنم بماند!
آدمها فقط حق دارند خودشان و تلاشها و دستاوردهای خودشان و مسیر زیستیِ خودشان را قضاوت کنند.
تو چه میدانی برای اینکه امروز بتوانم بخندم، چند بار گریستهام و برای نفسهای آسودهی امروزم، چندینبار نفسهایم به شماره افتاده و چندبار به انتهای خطِ طاقتم رسیده و با خستگی و ناکامی بازگشتهام؟
کسی چه میداند در جهانِ دیگران چهها گذشته و آدمهای به مقصد رسیده کدامین مسیرهای صعبالعبور و دشوار را پشتسر گذاشتهاند؟
کسی چه میداند بهای لبخندهای امروز، چندین زخم و آسیب و اندوهِ جانفرسا در دیروز بوده؟
@Mahoor_Channel
#کافه_نادری
هر انسانی ، یک بار برای رسیدن به یک نفر، دیر میکند.
و پس آن برای رسیدن به کسانی دیگر،
عجله ای نمیکند...
@naderi_cafe | یاشار کمال
#کافه_نادری
دلم میخواست همهچیزم را بدهم و دستش را تا ابد در دستم بگیرم.
دلم میخواست بداند تنها نیست! غمی که بر دوشش سنگینی میکرد -هر غمی که بود- دلم میخواست خودم آن را بقیهی عمرم برایش به دوش بکشم...
@naderi_cafe | کالین هووِر