eitaa logo
『‌‌‌‌‌‌‌‌‌ٺــاظھــوࢪ ...‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌』‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
642 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
28 فایل
🌿 بسم رب المھدے 🌿 حضرٺ مھدے { عج } : اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم . براے ٺعجیل در ظھور من زیاد دعا ڪنید ڪه خود فَرَج و نجاٺ شما اسٺ .  📨 خادم ڪانال : جھٺ ٺبادل . دریافٺ انٺقاد . سوالاٺ . درخواسٺ ها . @Nr_2009
مشاهده در ایتا
دانلود
مکلف براے شناخت احکام دین و عمل به آنها سه راه دارد: ۱. اجتهاد اجتهاد یعنے استنباط و استخراج احکام شرعے و قوانین الهے از مدارک و منابع قطعے که نزد فقهاے اسلام مقرر و ثابت شده است. ۲. احتیاط احتیاط یعنے عمل کردن به طورے که مطمئن شود وظیفه‌ے شرعی خود را انجام داده است، مثلاً کارے را که بعضے از مجتهدین حرام مےدانند و بعضے دیگر حـرام نمےدانند به جا نیاورد و کارے را که بعضے واجب مےدانند و بعضی دیگر واجب نمےدانند، انجام دهد. ۳. تقلید تقلید یعنے در احکام دین به مجتهد جامع‌الشرائط مراجعه کردن، و به عبارت دیگر بر طبق تشخیص و فتواے او اعمال شرعے را به جا آوردن. توجه❗️ تقلید، علاوه بر این که ادله‌ے لفظے دارد، عقل نیز حکم مےکند که شخص ناآگاه به احکام دین باید به مجتهد جامع الشرائط مراجعه کند. مکلف اگر در احکام دین مجتهد نیست باید از کسے که مجتهد است تقلید کند و یا به احتیاط رفتار نماید. از آن جایے که عمل به احتیاط مستلزم شناسایے موارد و چگونگے احتیاط و صرف وقت بیشتر است، بهتر آن است که مکلف در احکام دین از مجتهد جامع الشرائط تقلید کند🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱) 📚 انتشارات عهدمانا 👤 میخائیل ایوانف ، کشیشی نبود که حین سخنرانی اش ، مکثی طولانی داشته باشد و یا زل بزند به مرد جوان غریبه ای که انتهای سالن ایستاده بود و با چشم های بادامی اش به او نگاه می کرد. فکر کرد مرد غریبه ، تاجیک یا از آذری زبان هاست که گاهی برای درخواست کمک ، به کلیسا می آیند. کشیش عرق پیشانی اش را با دستمالی که در دست راست می فشرد پاک کرد ، چشم از مرد غریبه گرفت و به سخنرانی اش ادامه داد. بعد مکثی کرد و نفس بلندی کشید . بار دیگر نگاهش به مرد غریبه افتاد که کیف سیاه رنگ نسبتا بزرگی را به سینه اش فشرده بود و با چهره ای مضطرب و نگران ، به او خیره شده بود . یک مرد غریبهٔ مسلمان با یک کیف سیاه در یک کلیسای ارتدکس ، چیزی نبود که کشیش بتواند از کنار آن به راحتی بگذرد. از فکرش گذشت که یک مرد چینی ممکن است به قصد شومی وارد کلیسایش باشد و دست به اقدامی تروریستی بزند. این فکر او را واداشت تا هرچه زودتر به سخنرانی اش پایان دهد . نگاهش را از جمعیتی که دستهایشان را به حالت دعا مقابل سینه هایشان گرفته بودند ، به جوان غریبه دوخت که حالا صورتش از ترس با هیجان و شاید هم از گرمای داخل سالن ، کمی سرخ شده بود. دست هایش را مقابل صورتش گرفت و سخنرانی اش را با چند دعا به پایان برد. سپس صلیبی به سینه کشید و از پشت تریبون کنار رفت و در فضای باز مقابل محراب ایستاد . جمعیت در صفی منظم و آرام از مقابل او عبور کرد و او دست بر سر آن ها می کشید و تبرک شان می کرد. ↩️ ادامه دارد...