مهدیجان ... مایهی دلتنگی نوکر !
امشب زیر قبه جدت #امام_حسین (ع) برامون دعا کن ...
آقا !
خودت بهتر میدونی ... چقدر خسته ایم !
خسته از دوری و دلتنگی اماممون ، خسته از زمین خوردن ...
زانوهامون زخم شده از بس زمین خوردیم و دوباره پا شدیم ...
قراربود به دردت بخوریم ... قرار بود ما برا نبودنت اشک بریزیم که شاهد اشکای شما نباشیم !
نشد ... نشد ...💔
مهدیجان!
ببخش که گفتیم لبیک یا حسین
اما یادمون رفت در عمل باید لبیک یا مهدی رو اثبات کنیم ...🍂
ببخش اگه قراره بعد ها در تاریخ بنویسند:
شیعیان مهدیِ غریب چند صدسال عُرضه برگردوندن امامشونو نداشتن ...
ببخش که هنوز لایق حضورت نیستیم ...💔
ببخش که هنوز دلیل اشکای نیمه شبتم ...
(السلام علیک حین تَستَغفِر)
میدونم استغفارت برا ببخش گناهان منه ...💔
میدونم همون لحظه هایی که یادم رفت صاحب و امام دارم تو هوامو داشتی که بی راهه نرم ...
یادم رفته بود که رفتم هیئت تا یاد بگیرم ؛ مردمی امام زمانشونو تنها گذاشتن پس من نباید اجازه بدم تاریخ تکرار بشه ... من نباید تنهات بذارم ...
شرمنده ام که از هیئت و عزاداری درس ایستادن پای دین خدا و انتظار حقیقی نگرفتم .
آقا جانم !
آرزوم اینه که یه روز نگام کنی و لبخند بیاد رو لبت زیر لب بگی :
خدا حفظش کنه !
یعنی میشه اینقد به دردت بخورم ....؟
آقا ...
دیدی جاموندم ؟
دیدی چطور دوباره برام ثابت شد روسیاهم ...
شما که کربلایی برامون دعا کن ...
دعا کن لایق بشیم ...
خریدنی بشیم ....