eitaa logo
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
1.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
36 فایل
دیـٰانت منهـٰاے سیـٰاست🍃 نتیجہ‌اش مےشود کربلـٰا💔؛ نہ‌ ظهور!💚 شروط‌"تبادل‌،کپی..."🤗↶ https://eitaa.com/sh_Vesal180 "شنوای حرفاتون هستیم"😉↶ https://daigo.ir/secret/1491814313 هشتگ‌ها😇↶ https://eitaa.com/3121542/16574 .
مشاهده در ایتا
دانلود
: 💠شب قدر💠 🔸 امشب شب قدر است و قدر يك حد روحى است. زمان ندارد، كه تقدير حق در زمان و مكان نيست. 🔸شب قدر، مثل اسم اعظم، حد روحى ماست. مرحله ‏اى از معرفت ماست. و درك شب قدر هم، به همين معناست. 🔸 شب قدر براى اين است كه ما فرصتى براى جمع بندى از خود و كارهاى خود داشته باشيم. محاسبه و حسابرسى داشته باشيم، كه آيا از خاك و چوب كمتريم؟! 🔸 بگذار «يا لَيْتَنى كُنْتُ تُراباً» را همين امروز بگوييم، نه روزى كه ديگر حاصلى نداريم. 🔸 يك دانه گندم را وقتى به دل خاك مى‏ دهند، هفتاد برابر برمى‏ گرداند. 🔸 پس حاصل من كو؟ شكوفه ‏هاى من كو؟ جز كينه ‏هاى متراكم، جز نفرت‏ ها، جز حسادت‏ها و جز توقع‏ هاْ، چيزى در دل من سبز نشده است. 🔸 در سوره عاديات آمده است: قسم به حركت كه انسان راكد و ناسپاس است؛ 🔸 «إِنَّ الْانْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ»، بى ‏فايده است و راه نيفتاده. انسان جز براى ربّش براى همه چيز مى ‏دود. 🔸 «قُتِلَ الْانْسانُ ما أَكْفَرَه» ؛ مرده باد اين انسان كه چه ناسپاس است! 🔸 در حالى كه همه هستى به او ختم شده و پيوند خورده است. او ثمره و ميوه همه هستى است. 📚کتاب اخبات : ص ۹۵ ┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
💠آغاز سال💠 امام صادق (ع) : 🔹رأسُ السّنةِ لَیلَةُ القَدرِ یُکتَبُ فیها ما یَکونُ مِنَ السّنةِ إلىَ السّنَةِ. 🔸آغاز سال (حساب و اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته می شود.   (وسایل‌الشیعه، ج7، ص258) ┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
🔴 قسمت ششم 💠خیلی ناراحت بودم،ای کاش کسی بود که می‌توانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم. اما هرچی میگذشت بدتر میشد.. 🔆جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اعمال را نشان بده تا کارت سریع حل شود. ✅ همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده: 🔅 یک انسان🔅 🔷خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست. به خودم افتخار کردم وگفتم: خدا راشکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم. 🔮 ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا کردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم. رودخانه پر از آب بود. 🛡ناگهان صدای جیغ و داد یک زن و مرد همه را میخکوب کرد. یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد. 🔵 من شنا و نجات بلد بودم. آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدن آنها گفتند اینجا نزدیک سد است و خطرناک... 🔸 اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای و پریدم توی آب. خدا را شکر که توانستم این بچه را بدهم .او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم. ♦️پدر و مادرش از من تشکر کردند و شماره تماس و آدرس من را گرفتند. 💠 این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.خوشحال بودم که لااقل یه کار خوب با الهی پیدا کردم. ⛔️اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شده است!! ❗️ با ناراحتی گفتم:مگر نگفتی فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشد حفظ می‌شود؟؟ من این کار را فقط برای خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاک میشود؟؟ ☘جوان لبخندی زد و گفت: درست می‌گویی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟ ⚡️یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خودم می گفتم: خیلی کار مهمی کردم.. اگر جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. 💥اگر من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه می‌کردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کنند.. ❄️خلاصه فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد، روزنامه‌ها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند. ✨جوان پشت میز گفت: اول برای رضای خدا کار کردی اما بعد خرابش کردی! آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی درسته؟ 🍂گفتم راست می گویی.. همه اینها درست است. بعد با حسرت عظیمی گفتم: چه کار کنم دستم خیلی خالیه. ☘جوان پشت میز گفت:خیلی ها کارهایشان را برای خدا انجام می‌دهند اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را کنند. بعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیا نابود می‌کنند! 🌾حسابی به مشکل خورده بودم.. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبت‌ها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند. 🍃البته وقتایی که یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت می‌شد،چرا که در قرآن آمده بود: ان الحسنات یذهبن السیئات..کارهای نیک گناهان را‌ پاک میکند. 🌿زیارت های اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت.البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود. 🌕اما خیلی سخت بود! هر روزِ ما دقیق بررسی و حسابرسی می‌شد کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت. 🍀به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد! 🥀 یکدفعه جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله الحسین ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود. 💥با تعجب پرسیدم یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند. ❄️نمیدانید چقدر خوشحال شدم.۵ سال بدون حساب و کتاب!! گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟ 🍀 همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند... ادامه دارد... ┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
🤲 دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان 🌺 خدایا راهم را به سوی نیکی هموار نما. 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ┄┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
📖 جزء نوزدهم قرآن 🔸از سبک زندگی اشراف اسراف کار تقلید نکنید. 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ┄┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
امام حسین علیه السلام:👇🍃 سوگند به خدا خون من از جوش باز نمی ایستد تا خداوند مهدی(عج) را برانگیزد. 📚مناقب ابن شهر آشوب، ج۴ ص۸۵ ┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
: 💠انسان کامل💠 انسان کامل یعنی انسانی که حوادث روی او اثر نمی‌گذارد...علی علیه السلام آن کسی است که مراحل و مراتب اجتماعی را از پایین ترین شغل از جنبه اقتصادی مثل عملگی‌ تا عالیترین مناصب اجتماعی که زمامداری و خلافت است طی کرده است. علی الوردی می‌گوید: علی علیه السلام فلسفه کارل مارکس را نقض کرد، برای اینکه علی در کوخ همان جور زندگی می‌کرد که در ، و در کاخ‌ همان‌طور زندگی می‌کرد که در ؛ یعنی علی علیه السلام در پست عملگی همان‌طور می‌کند که در پست خلافت. به این دلیل، اینها را انسان کامل می‌گویند. 📕انسان کامل،ص ۱۲۳ ┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
☀️ ☀️ حوادث شش ماه پایانی قبل ازظهور⁉️ ✅ بنابر روایات می‌دانیم که ظهور در 10 محرم سالی «فرد»، رخ می‌دهد. شایان ذکر است که ترتیب ماه‌های قمری، بدین صورت است: محرم، صفر، ربیع‌الاول، ربیع‌الثانی، جمادی‌الاول، جمادی‌الثانی، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده، ذیحجه 👈 حوادث ماه رجب: 1⃣ باران شدید و فراوان 2⃣ خروج 3⃣ قیام 4⃣ قیام 5⃣ نمايان شدن بدني كاملا واضح در قرص خورشيد (یا ماه) و دستي كه از آسمان اشاره مي‌كند 6⃣ نداهای سه‌گانه (ندا متفاوت از صیحه است) 7⃣ ثابت ماندن خورشيد و خسوف ماه در شب بدر (نيمه‌ی ماه) 🔅 امام رضا (ع) در روایتی با نگاهی به آیه‌ی چهارم سوره‌ی شعراء می‌فرمایند: ⇦ سه ندا در رجب خواهد بود. √ اولين آن‌ها چنين است: بدانيد كه لعنت خدا شامل ستم‌كاران است. √ دومين آن‌ها: اي گروه مؤمنين، قيامت (ظهور) نزديك شده است. √ سومين، بدني آشكارا در قرص خورشيد مشاهده مي‌شود كه ندا مي‌دهد كه خداوند فلان‌بن‌فلان را براي هلاك و نابودي ستم‌كاران برانگيخته است و در اين زمان، فرج و گشايش مؤمنين خواهد آمد و خداوند، سينه‌هايشان را شفا داده و سختي و غم و غصه را از قلب‌هايشان مي‌زدايد. 🔺 امام صادق (ع): سالي كه در آن صيحه‌ی آسماني واقع مي‌شود، پيش از آن آيه‌اي در رجب خواهد بود. از ايشان پرسيدند: آن آيه چيست؟ ✍فرمودند: چهره‌اي كه در ماه نمايان مي‌شود و دستي كه آشكارا اشاره مي‌كند و ندايي كه از آسمان هر كس آن را به زبان خويش مي‌شنود. 【بحار، ج 52، ص 221】 ♻️ از امام پنجم (ع) در مورد اين آيه كه «اگر بخواهيم از آسمان بر آن‌ها آيه‌اي نازل مي‌كنيم» پرسيدند: آن آيه چيست؟ ✔️حضرت فرمودند: ثابت ماندن خورشيد از ظهر تا هنگام عصر كه اين‌ها در زمان سفياني است و به دنبال آن، او و قوم و پيروانش هلاك خواهند شد. 📙 تبار ابلیس 📢📢لطفا انتشار دهید ┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
عکس دستی که-آسمان اشاره میکند. این سحابی امسال توسط ناسا کشف شده است. -نزدیک-است ┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
💠برادر واقعی💠 امام جعفر صادق (ع) : 🔹 إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ صِحَّةَ مَا عِنْدَ أَخِيكَ فَأَغْضِبْهُ فَإِنْ ثَبَتَ لَكَ عَلَى الْمَوَدَّةِ فَهُوَ أَخُوكَ وَ إِلَّا فَلَا. 🔸چون خواستى سلامت نفس برادرت را دریابى، او را به خشم آور. اگر در رفاقت با تو استوار ماند، او برادر تو است، وگرنه برادرت نیست. (تحف‌العقول، ص۳۵۷) ┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
🔴 (قسمت ۷) 💥بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم. دریکی از این سفرها پیرمرد کرولالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت: میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟ 🔰خیلی دوست داشتم‌ تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم. ♦️پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا‌ گم نشود.تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد. 🍃 من کم رنگ شده بود، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمی‌گشت چون باید مراقب این پیرمرد میبودم. ✔️روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم:چه می‌گویی آقا؟ این آقا زائر مولاست،این لباس قیمتش خیلی کمتر است... 🍀 خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم. ♦️ با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد... 🔆یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من کرد. 🌷جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام کردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند. باید در آن شرایط قرار می‌گرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم. 🍃 صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود. 💥در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه فعالیت نظامی و.. داشتیم. ❎ در پشت محل ، شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم. ♻️یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان و برگردد؟ 💠 گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. 🔷 صدای خس خسِ پای من بر روی برف از دور شنیده می‌شد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم... 🔸 یک پیرمرد روحانی از بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد. 🔮فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند! می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند. 🛡 برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم. 📘 تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود. تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیرمرد رد پایم را در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. 🌾وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا کتمان کردم اما بعد خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت . 🍀حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم! 🌒نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون می کشیدم. ⚡️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن می‌گرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد. وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت. 💫 همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. 💥سپس به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند. من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند. 💮جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن می‌خواند چرا برنگشتی؟ دیگر حرفی برای گفتن نداشتم... ♻️ خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود...دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر و یک ...! ادامه دارد... ┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄┄ 👥به صراط بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54