گفت:
دوماہمنتظرم
تاآهنگفلاڹخوانندهکهگفتهبود..
منتشر بشه
میدونیچندینوقتھ منتظرمتولدمبشه
تابرمکنسرت ...؟!
میدونےمنتظرم فیلم...شروعبشه
اخهفلانبازیگرداخلشبازیمیکنه کارگردانشهمونمعروفهاست...
خیلیدلممـــیخوادمثلاونمجریهباشم
گفتم:
ایڪاشیکممنـتظرصاحبالزمانبودی
اگھ انـقدرمشــتاقومنتظـــرشبودیمالان
دولت،دولتحضـــرتقائمبود...!
#امامزمان
#رزق_امروزمون💡
┏━🍃🌸🍃━┓
@VESAL_180
┗━🍁━
شڪستنتوبہ
مثلپوشیدن
لباسچرڪامون
بعدازدوشگرفتنهـ🚶🏿♂!
بلهاینطوریـاست👌🏻
#رزق_امروزمون💡
┏━🍃🌸🍃━┓
@VESAL_180
┗━🍁━
Bia Azize Zahra (320).mp3
6.46M
بیا عزیز زهرا . .🌿
#حال_خوب💚
♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
°
نـوبهـار است...
در آن کـوش که خـوشدل بـاشے
کـه بسـے گُـل بدمد باز و تـو در گِـل باشے
🌿| حافظ
#انگیزشی🦋
♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
4_5965427085555012555.mp3
5.8M
📻🌿
نماز یه شاه کلیده. اما خب چطوری
ازش استفاده کنیم ؟!
#حال_خوب💚
#چله_نماز_اول_وقت
♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
یکی از زندگیش زد ! از خوشی و خواب گرم و نرم زد !! افتاد تو صحرا و بیابون .... از خانواده خودشو محر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از وصیت نامه شهیده :
چہ یافٺ آنڪسی ڪہ ٺو را گـم ڪرد و چه گـم ڪرد انڪس ڪہ ٺـو را یافـٺ .
شهادتتـ مبارڪ✨
#لحظه_ای_با_شهدا 🌷
┏━🍃🌸🍃━┓
@VESAL_180
┗━🍁━
اگه تعریفت از آزادی اینه ڪه
خودتو مث نمایشگاه به همه نشون بدی!
بدون که این،تو نیستی ڪه آزادی
این بازدید از توئه ڪه ازاده
همونی ڪه بالاش مینویسن :
بازدیدبرایعموم❗️
ارزشخودتوبدونخواهرم :)
#تلنگر ⚠️
🍃@VESAL_180
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
﮺ کو بار من؟ ﮺ | عینصاد🎙 #رزق_امروزمون💡 #استاد_علی_صفایی_حائری ♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡ ┈┈••✾•🌻🍁🌻•
🔰 چه بهارهایی بر ما گذشت...
❞ عینصاد
📚 عوامل پرش رکود انحطاط
#رزق_امروزمون 💡
#استاد_علی_صفایی_حائری
┏━🍃🌸🍃━┓
@VESAL_180
┗━🍁━
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسمحق..🍂 #پارت24 پسرکفلافلفروش ادامه#فدائیرهبری _._._._._._ هادی... هادی... اما انگار حرفهای
بسمحق..🍂
#پارت25
پسرکفلافلفروش
اینقسمت#بهعشقشهدا
_._._._._
ورود هادی به مسجد با مراسم يادوارهی شهدا بود. به قول زنده ياد سيد علی مصطفوی، هادی را شهدا انتخاب كردند.
از روزی كه هادی را شناختيم، هميشه برای مراسم شهدا سنگ تمام می گذاشت.
اگر می گفتيم فلان مسجد می خواهد يادوارهی شهدا برگزار كند و كمك می خواهد، دريغ نمی كرد.
اين ويژگی هادی را همه شاهد بودند كه به عشق شهدا، همه كار می كرد.
از شستن و پخت و پز گرفته تا ...
تقريباً هر هفته شب های جمعه بهشت زهرا می رفت. با شهدا دوست شده بود.
و در اين دوستی سيد علی مصطفوی بيشترين نقش را داشت.
هيئتی را در مسجد راه اندازی كردند به نام(رهروان شهدا) هر هفته با بچه ها دور هم جمع می شدند و به عشق شهدا برنامهی هيئت را پيگيری می كردند.
هادی در اين هيئت مداحی هم می كرد. همه او را دوست داشتند.
اما يكی از كارهای مهمی كه همراه با برخی دوستان انجام داد، نصب تابلوی شهدا در كوچه ها بود.
من اولين بار از سيد علی مصطفوی شنيدم كه می گفت: بايد برای شهدای محل كاری انجام دهيم....
گفتم: چه كاری؟
گفت: بيشتر كوچه ها به اسم شهيد است اما به خاطر گذشت سه دهه از شهادت آنها، هيچ كس اين شهدا را نمی شناسد.
لاقل ما تصوير شهيد را در سر كوچه نصب كنيم تا مردم با چهره ی شهيد آشنا شوند. يا اينكه زندگينامه اي از شهيد را به اطلاع اهل آن كوچه ومحل برسانيم.
كار آغاز شد. از طريق مساجد و بنياد شهيد و... تصاوير شهدای محل جمع آوری شد.
هادی در همان ايام كار با فتوشاپ و ديگر نرم افزارهای كامپيوتری را ياد گرفت. استعداد او برای فراگرفتن اين كارها زياد بود.
تصاوير شهدا را اسكن و سپس در يك اندازه ی مشخص طراحی كردند. بنر تهيه می شد.
بعد هم با يك نجار هم صحبت شد كه اين تصاوير را به صورت قاب چوبی در آورد.
كار خیلی سريع به نتيجه رسيد. هادی وانت پدرش را می آورد و با يك دريل و... كار را به اتمام می رساند.
ادامه دارد...
#یک_لقمه_کتاب📚
┏━🍃🌺🍃━┓
@VESAL_180
┗━🍂━