38.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسن جان پسر ارشد زهرا به غرورت سوگند!
روزی در حرمت سینه زنی خواهم کرد❤️
تسلیت...
تَسکین 🇵🇸❤️🩹
زلزله را احساس کردید ؟! فقط تو سینما زلزله احساس نکرده بودم که این تجربه هم به تجارب قبلی اضافه شد😄
دفعه قبل هم سینما بودم ایندفعه هم همچنین 😅
زلزله مشهد را تکان داد!!
#نوستالژی
برای سینما باز ها و زمانی که بهترین بلیط سینما فقط ۱۰ هزار تومان بود!
پ.ن:بلیط جشنواره فجر سال ۱۳۹۵ ، سینما هویزه مشهد!
پرت شدم چند سال قبل که آرزومون بود خانواده وقت کنند یک فیلم ارزشی بیاد رو پرده و بریم سینما🥺
و حالا که نمی تونن جدا مون کنند 😂🌱
#سینما #مشهد #سینما_نوشت
#سفرنامه_کهنز
نشست سراسری اکران کنندگان جشنواره عمار 🌿
صفحه ویراستی رو دنبال کنید ، اینبار سفرنامه رو انشالله اینجا منتشر می کنم👇
https://virasty.com/Mol1385
اگرم ویراستی رو نصب نکردید از اینجا اقدام کنید👇
https://virasty.com/r/Zw94
سعی می کنم منتخب ویراست ها رو در کانال بذارم .
معنا || محمد صادق صابری 👇
https://eitaa.com/joinchat/1481375887C8982ddb258
هدایت شده از مجموعه نذر فرهنگی مصباح🇮🇷
📌مستند آقا مصطفی به منزل خود بازگشت🌱
همزمان با افتتاحیه نشست سراسری فعالان اکران مردمی جشنواره عمار، مستند آقا مصطفی در حسینیه شهدای گمنام کهنز و در جوار مزار شهید مصطفی صدرزاده اکران شد.
درخواست اکران عمومی مستند👇
http://b2n.ir/p20650
تماشای رایگان اثر با بلیط اختیاری👇
http://b2n.ir/amste
اطلاع از جزئیات اکران مردمی هفته دفاع مقدس در کانال نذر فرهنگی مصباح👇
https://eitaa.com/joinchat/602865839C29a7c2834c
هدایت شده از معنا | محمد صادق صابری
رفیق آقا مصطفی می گفت ...
تشکیلات یالثارت الحسین (ع)👇
https://eitaa.com/joinchat/1056047166C5c0974e815
.
#سفر_نوشت
هر چقدر هم سابقه کتابفروش بودن داشته باشی بازم هیچی مثل قدم زدن تو کتابفروشی ها بهت کیف نمی ده!
تجربه ثابت کرده ها...
من هم همیشه وقتی مسجد مقدس جمکران میام حتما به کتابفروشی اش که البته فقط کتاب نیست سر می زنم.
اکثرا هم اگر قراره سوغاتی تهیه کنم انتخابم همین جاست.
البته قطعا تو قم جاهای خیلی بهتر و ارزون تر و با کیفیت تر هست ولی اینجا چون سر راهم هست برام آسون تره.
.
.
اگر بخوام در مورد ترکیب کتابهاشون بگم در رده سنی بزرگسال واقعا خوب بود و در جای کوچک تونسته بود بخش قابل توجه ای از کتاب های مطرح در دسته بندی های مختلف رو داشته باشه با نظر به اینکه یک بخشی رو هم باید به کتاب های نشر خود جمکران اختصاص بده !
اما در حوزه کودک و نوجوان اصلا خوب نبود...
خیلی ضعیف و عناوین ناآشنا!
.
بابل بودیم، دکتر حدادی یه ورق از جنگ رو برامون روایت کرد که سوختیم.. کمتر کسی به این برگ از تاریخ دفاع مقدس پرداخته..
وقتی کسی مفقودالاثر میشد خب خیلیاشون همسر داشتن، پدر و مادر داشتن.. به امید اینکه شاید اسیر شده باشه، بازم چشمانتظاری میکشیدن.. عراق اسرا رو دو دسته کرد.. یه سریا رو مخفی کرد و نذاشت اسامیشون رو صلیبسرخ ثبت کنه و به ایران اطلاع بده.. اینا رو در اردوگاههای مخوف پنهان کرد.. وقتی جنگ تموم شد و اسرا آزاد شدن، اسرایی آزاد شدن که اسمشون ثبت صلیب سرخ بود.. و اون اسرای باقی مونده در اردوگاههای مخفی آزاد نشدن.. بنابراین خیلیا دیگه یقین کردن بچههاشون شهید شدن.. چون نه جنازهای بود، نه نشونی، نه آزاد شدن و نه خبری.. دیگه بنیاد شهید کمکم اون افراد رو شهید اعلام کرد و دیگه خانوادهها یقین کردن بچههاشون، همسراشون شهید شدن و تمام.. غافل از اینکه زندهان و در اردوگاههای پنهان صدام.. حتی صدام اعلام کرده بود بقیه اسرا پناهنده به منافقین شدند.. و خیلی از خانوادههای باقیمونده بیآبرو شدند و مردم فکر میکردند رزمندهشون رفته منافق شده.. و مردم نگاهشون بهشون بد شده بود.. این بزرگترین زجر و عذاب روحی برای یه خانواده است که عضوی ازش نه معلومه شهید شده نه اسیر شده و شاید منافق شده..
خانواده شهدا دیگه به زندگی طبیعی برگشتن... همسران شهدا خیلیاشون ازدواج کردن مجدد.. بچههای شهدا بزرگ شدن و.. خیلی از همسران شهدا به عقد برادرشوهر دراومدند..
یه دفعه سال ۸۰ یه تعداد زیادی نزدیک به دو هزار اسیر ایرانی مجدد آزاد شد. و راز اردوگاههای مخفی صدام لو رفت..
حالا این دو هزار نفر برگشتند ایران.. اما.. 😔😭
چه برگشتنی؟! ای کاش برنمیگشتن..
خیلیاشون بهشون انگ منافق بودن خورد.. خیلیاشون طرد شدن.. خیلیاشون وقتی برگشتن دیدن زنشون با این خیال که همسرم شهید شده، مجدد ازدواج کرده.. خیلیاشون دیدن برادرشون طبق رسم و رسومات، به همسری زنشون دراومده.. خیلیاشون دیدن بچههاشون اینا رو نمیشناسن.. و در نهایت تصمیمشون این شد که دیگه به زندگی عادیشون برنگردن تا خانوادهشون از هم نپاشه.. برادر نمیتونست توی چشم برادر نگاه کنه.. و اکثر این اسرا مشکلات روحی روانی پیدا کردن و به آسایشگاه اعصاب و روان رفتن و تا آخر عمرشون اونجا موندن..
متن نامه وصیت یکی از این اسرا رو براتون میخونم:
« من برگشتم اما همه باور کرده بودند من مردهام.. همسرم به عقد برادرم درآمده بود.. وقتی به جنگ رفتم فرزندانم نوزاد بودند.. و حالا مرا نمیشناسند و تصور میکنند برادرم پدرشان است.. من آنها را از دور تماشا کردم و سوختم و نزدیک نشدم تا زندگیشان خراب نشود.. اما حالا بعد مرگم شاید بهتر باشد به فرزندانم بگویید پدرشان چگونه مرد..»
سوختم..
تَسکین 🇵🇸❤️🩹
بابل بودیم، دکتر حدادی یه ورق از جنگ رو برامون روایت کرد که سوختیم.. کمتر کسی به این برگ از تاریخ دف
و منی که بابت خواندن این متن سوختم ....
#شیفت_شب
اگر از من بپرسند سخت ترین و دردناک ترین چیز در این دنیا چیست قطعا می گویم غربت...
غربت دردی است که اصل درد آن نداشتن بیان حرف هایت به غیر از خودت است...
دردی که خودش درد است خیلی سخت و خیلی سخت...
غربت یعنی درک نکردن واقعه توسط مجریان آن ...
غربت یعنی حال خرابی که نه وصف شدنی است نه بیان کردنی...
غربت یعنی وقتی حسین علیهالسلام ته گودال است و به فکر هدایت مردم اما انسان ها به دنبال پول و طلا حفظ جان ...
غربت یعنی آن بسیجی که روز از خانه به عشق دفاع از همسایه و کاشانه خود بیرون رفت و شب دیگر برنگشت و همان همسایه شد آینه دق خانواده اش!
غربت یعنی آوینی که هم باید درد تغییر را تحمل کنی و هم درد ترد شدن و کنایه شنیدن را...
غربت یعنی آن طلبه ای که از خود گذشت و وارد دنیایی شد که هیچ چیز ازآن خود نیست...
غربت یعنی همسر و فرزندان یک طلبه که هیچ وقت نمی توانند مثل بقیه باشند!
ولیکن از همه بیشتر آزار می بینند در فامیل و مدرسه و دانشگاه و هرجای دیگری!
غربت یعنی آن خانواده شهیدی که پس از رفتن مرد خانواده دیگر هیچ وقت آن جمع خانواده نشد!
غربت یعنی فرزندی که هیچ وقت طعم پدر یا مادر داشتن رو نچشیده...
غربت یعنی حرفهایی که می دانی و نمی توانی بیان کنی!
غربت یعنی سکوت و خود را به نفهمی زدن وقتی از عزیزترین هایت زخم می خوری...
غربت یعنی وقت سوختن خودت را می بینی ولی باید حتی خودت را هم گول بزنی ...
آری غربت بدترین درد است.
و دیگر هیچ همین!
به یاد شهید مهدی زاهدلویی و رسول دوست محمدی اولین شهدای مدافع امنیت قم و مشهد یاعلی
✍خودم نوشت