🔰 #معرفیشهید | #سالروز_شهادت
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🔅 تاریخ تولد: ۱۸ آذر ۱۳۶۰
📆 تاریخ شهادت: ۲۹ دی ۱۳۹۲
📌مزار شهید: تبریز
🕊محل شهادت : قاسمیه دمشق
🔻 در میان العفو های شب قدر و اشک برای امام مظلوم که غم هایش را با چاه شریک می شد، محمودرضابیضایی حرف هایش را بر تن کاغذ به یادگار گذاشته است. قسمتی از وصیت نامه اش، درس بزرگی است برای نسلی که امامش غائب است و منتظرهایش، غافل شده اند از ظهورش.
🌷 نوشته بود: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهورمولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمی شود حقیقتا.
💎 نسیم ِغربتِ حسین از سوی کوفه کوچ کرده و حال در دوران غیبت حسینِ زمان، در میان شیعیان می وزد. سیاهی نامه اعمال ها با درد سینه اش برابری می کند. اما به رسم مادرش زهرا دعا می کند برای شیعیان و از خدا طلب بخشش می کند برای گمراهی ها و گناهان.
◽️ گاهی وجدان هم ناله سر می دهد و خستگی هایش را با دلگیری های عصر جمعه به رخ یاران بی وفا می کشد.
راه برای سرباز آقابودن باز است. محمودرضاها، سرباز آقاشدند و با فدا کردن جانشان، زمینه ساز ظهور شدند. به قول شهید: «امام زمان امروز سرباز باهوش و پای کار می خواهد، آدمی که شجاع و مرد میدان باشد» کاش سربار بودن را توبه کنیم و سرباز شویم.
🌹@Witness_313 سنگر شهادت🌹
🔰 #یاد_شهدا | #سنگر_خاطرات
♦️ میگفت:خیلی به امام زمان ارادت داشت.
ازین ارادتای خشک و خالی که فقط بشینی بگی «آقاجان کی میای دورت بگردم» نه!
دنبال آمادگی بود
دنبال آماده سازی بود
دنبال آگاهی بود.
🔅 میگفت:
همون اولای دوره آموزشی با چند تا از بچه ها دوره های مهدویت راه انداخته بود در مورد علایم آخرالزمان و آیات و روایات در مورد امام زمان و از اینجور مسایل صحبت میکردن،البته جلساتشون زیاد طول نکشید چون یکی از فرماندهاشون فهمیده بود و بهشون گفته بود که تعطیلش کنن. محمودرضا هم راحت پذیرفته بود.
خودش میگفت تو اینجور جلسات اگه استاد نداشته باشی احتمال به انحراف کشیده شدن و مراد و مرید بازیای الکی زیاده.(تجربه اش رو هم داشت.)
اما همش دنبال مطالعه درباره حضرت و شرایط ظهور و آمادگی برای ظهور بود.
این رو از نامه ی معروفی که برای خانومش تو ماههای آخر نوشته بود میشد کامل دید.
💠 میگفت:
خلاصه اینکه انتظار محمود، یه انتظار واقعی بود. نمیخوام الکی محمود رو گندش کنم یا حالا که شهید شده مقدس بازی در بیارم،نه. محمود واقعا دغدغه امام زمانش رو داشت. واقعا داشت سعی میکرد آماده باشه. واقعا فرمایشات حضرت آقا و اطاعت از دستوراتشون رو در راستای ظهور و تمرینی برای ظهور میدید ...
#شهید_محمودرضا_بیضائی🌷
🌹@Witness_313 سنگر شهادت🌹
#یاد_شهدا | #دفاع_مقدس
آن روزها؛
رفیق مادری میکرد!
لحظاتِ وصال ...
سر را به زانو میکشاند
و دَم آخر نوازش میکرد
و قول شفاعت می گرفت ...🕊
🌹@Witness_313 سنگر شهادت🌹
📝 #دلنوشته | #شهید_بیضائی
🌟 نگاهت برق درخشانی داشت و دلت بزرگ بود به بزرگی آسمان ،نجوای شبانه ات با پروردگار زیبا بود و چهره ات معصوم و پاک اما در سر آرزوی پرواز داشتی ...🕊
🔅 در شگفتم چگونه از زمین گذشتی! گرچه این شگفتی از روح گنه آلود من است و نه اینکه پرواز برای تو سخت باشد نه! نه ! هرگز ... برای کبوتر عاشقی چون تو پیمودن راه زمین تا آسمان تنها به اندازه فاصله حروف "شهادت" است .
▪هرگاه که نگاهم را به چشمان معصومت میدوزم گویی خواسته ای در اعماق نگاهت بیقراری میکند شاید منتظری من در پی تو راهی را که رفته ای ادامه بدهم ،نمیدانم چیست اما هرچه که هست به هر لحظه هزاران بار در دلم آشوب میکند .
📍 برای من و امثال من دعا کن شنیده ام دعای شما معجزه میکند ،برایمان دعا کن با طلوعی پرفروغ از این خواب غلفت برخیزیم و ادامه راه دهیم تا رسیدن به شما .
🌹@Witness_313 سنگر شهادت🌹
#یاد_شهدا |#سنکر_خاطرات
🎞خاطره ای بسیار زیبا از
❤️شهید روحانی محسن درودی❤️
🌹@Witness_313 سنگر شهادت🌹
#سنگر_خاطرات | #یاد_شهدا
🎞خاطره ای بسیار زیبا از
🌺شهید روحانی روح الله میثمی🌺
🌹@Witness_313 سنگر شهادت🌹
#یاد_شهدا | #سنگر_خاطرات
🎞خاطره ای از زندگی
❤️ نوجوان شهید علیرضا کریمی❤️
🌹@Witness_313 سنگر شهادت🌹
🔴 خانه خریدن امام زمان برای مستاجر تهرانی
🔵 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، میگفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش میزنند و احوالش را میپرسند
🔹 مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم...
🔹یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم
🔹 پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، میخواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم...
🔺 اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم،هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست...
نشسته باز خیالت کنارِ من اما
دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟
📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به کریم پینه دوز
🌹@Witness_313 سنگر شهادت🌹
🔴 رفاقت با امام زمان علیه السلام
🔵 آیت الله کشمیری(ره):
🌕 روزی یک ساعت با حضرت خلوت کنید. متوجه حضرت بشوید.«زیارت آل یاسین» را بخوانید،سپس بگویید یا صاحب الزمان ادرکنی توسل بکنید به ایشان، کم کم رفاقت پیدا میشود.
🌷#سخن_بزرگان 🌷
🌹@Witness_313 سنگر شهادت🌹
🔰 #معرفیشهید | #یاد_شهدا
🌷 شهید محمود عبدیپور، سوم مهرماه ۱۳۴۴ش در آبادان چشم به جهان هستی گشود. محمود هنوز تحصیلش را به پایان نرسانده و دانشآموز بود که نیروهای متجاوز رژیم بعث عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ش به مرزهای خاک مقدس اسلامی ایران ناجوانمردانه حملهور شدند.
♦️ او که در سرزمین نخل و آفتاب بالیده بود و حضور ناپاک دشمن بعثی را تا پشت درهای خانهشان با تمام وجود فهمیده بود، ورود به عرصه پیکار حق علیه باطل را بر ادامه تحصیل ترجیح داد و دلاورانه، راهی دفاعی مقدس شد تا اینکه سرانجام در تاریخ بیست و هشتم دیماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در سن پانزده سالگی به فیض عظمای شهادت نائل گردید و عاشورائی گشت.
🌹@Witness_313 سنگر شهادت🌹