چنان که جانِ من شدی،
کسی به جُز تو نیستم
نداده یادِ من کسی،
چگونه بی تو زیستن…
شهيد علمدار(چقدر سخت است...).mp3
12.39M
اینو گوش بدید
حالتونو خوب میکنه
چقدر سخت است حال عاشقی که نمیداند ...
#شهید
🦋 @Ya_mahdya
شهـد شیـرین #شـهادت را
کسانی مـے چشند ڪـہ...!!!
لذت زودگذر 🔥 #گناه را
خریدار نباشند ...
شهدارا تنها شهدا می شناسند
پس سعی کنیم که #شهید بشیم.
🦋 @Ya_mahdya
داشتمفڪرمیڪردم
پاییزهمفصل قشنگی است
برای آمدنت.... !
#حضرتصاحبدلم♥️
#اللــهم_عجل_لولیڪ_الفرج
🦋 @Ya_mahdya
روزهایَم یڪبهیڪ مےگُذَرند
حالوروزم خَندهدار اَست...💔
پُر شُدهاَم اَز ادعا
دَم اَز شُهَدا مےزَنم
بهخیال خودَم شَهید خواهَمشُد🕊
خوشا بهحالَت🌱
بِدونِ ادعا #شَهید شُدے
چِقَدر فاصِله بینِ ماست...😔
#رفیق_شهیدم
#دستم_را_بگیر
🦋 @Ya_mahdya
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
قبل از عملیات کربلای 5 بود ، بچه ها دور هم جمع بودند ، که یکدفعه سر و صدایی بلند شد !
صدا ، صدای سید باقر بود ،
جوش آورده بود و با یکی از بچه های بسیجی بگو مگو می کرد !
پا در میانی کردیم و قضیه ختم به خیر شد ،
حالا یکی باید میومد و وجدانش رو آرام می کرد ،
به خودش لعنت می فرستاد که این چه کاری بود کردی؟
فردا کی مرده کی زنده؟ ، چطور می خوای جواب بدی ؟
آخر سر هم تصمیم گرفت بره و اون بسیجی رو پیدا کنه ،
به هرکی میرسید سراغش رو می گرفت ، دیگه داشت کلافه می شد ، که پیداش کرد
بهش گفته بود ،
ما بچه سیدا زود جوش میاریم و زود پشیمون میشیم.
برادر ، شما ما رو حلال کن
من اشتباه کردم من نفهمیدم.
دست انداخته بود گردنش و بوس و ماچ و طلب حلالیت !
خلاصه از دلش درآورده بود !
فاصله ی راضی کردنش تا شهادتش یک روز هم نشد....
#شهیدسیدقادر_موسوی
🦋 @Ya_mahdya
#مـهدی_جانم
بايد غزل نوشت زغوغای سرگذشت
از عمر عاشقی كه همه بی خبر گذشـت
اين حرفهای من كه به دردی نميخورد
بايد برای ديدنت از جان و سر گذشـت...
🦋 @Ya_mahdya
شب و روز در ره تو مــن مبتلا نشسته
تو گذر کني نگوئي تو کئي چرا نشسته
🦋 @Ya_mahdya