eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
591 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 اللّهُم‌َّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪ‌َ_اَلْفَرَجْ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
✍خیلی دلم می‌خواد شهید بشم یه‌بار قبل از ظهورِ امام‌زمان عجل الله یه‌بار بعد ظهورِ امام‌زمان عجل الله به خیالِ خودم میگم زرنگیه..! ...🌷 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید حسن شوقی تولد :۱۳۳۹/٢/٧ محل تولد :شهرستان رودسر شهادت :١٣۶۶/١٢/١٧ درعملیات فاو... مزار :در گلزار شهدای روستای لشکاجان سلفی از توابع شهرستان رود سر می باشد 🌷 فرازی از وصیت نامه شهید حسن شوقی آنانی که در راه خدا شهیدمی شوند مرده مپندارید بلکه آنان زنده اند و نزد خدای خویش روزی می خورند. خداوندا از تو سپاسگزارم که عمر مرا در چنین دورانی قرار دادی تا من بتوانم از دین مقدس محمدی صلوات الله دفاع نمایم. خداوندا از تو آرزوی شهادت می طلبم . هر چند لیاقت شهادت را ندارم. ملت ایرانی آنانی که این وصیت نامه را می‌خوانند وحدت راحفظ کنید و از تفرقه وفتنه جویی پرهیز کنید. امر به معروف و نهی از منکر کنید و قرآن را فراموش نکنید که یکی از نعمتهای خداوند است . اماما ای کاش من صدها جان داشتم و در راه تو و خدا و قرآن می دادم. من تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خونی که‌ در بدن دارم در راه اسلام فدا خواهم نمود . آنانی که رفته اند کار حسینی کرده اند و آنانی که مانده اند کار زینبی کنند. خداوندا چگونه زیستن را به ما بیاموز و چگونه مردن را خود خواهیم آموخت. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید حسن شوقی صـلوات🌼 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🎥بازی کردن شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده با فرزندش آقا محمد طاها☺️ 🌱انتشار برای اولین بار💞 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌸بعد از فوت پدر ، براش کامپیوتر گرفتیم تا سرگرم بشه. در حال گوش کردن صدای بود. 🌺گفت: من از عصر تا حالا دارم سی دی آوینی رو گوش میدم. عجب جملات عجیبی داره 🌼گفت: اولین جمله‌اش بدنم را لرزاند. نزدیک به پنجاه بار گوش دادم. انگار آوینی با من داره صحبت می‌کنه! 🌸گفتم: کدام جمله رو می‌گی؟! گفت: گوش کن و بعد جمله را پخش کرد: راه کاروان عشق از میان تاریخ می‌گذرد. هر کس از هر کجا بدین صلا لبیک گوید جزء ملازمان کاروان کربلاست... مبادا روزمرگی‌ها شما را از حضور تاریخی خویش غافل سازد." 🌺همه جملات شهید آوینی عجیب بود. اما این جمله تمام فکر سید علیرضا را مشغول کرده بود. گویی این نوای کربلایی او را صدا می‌کرد. فردا رفت و تعدادی از کتابهای را خرید. بعد هم رفته بود سر مزارش در گلزار شهدا. 🌼 تحولی عجیبی در زندگی سید ایجاد کرد که تا پایان عمر همراهش بود. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🔶 نهج البلاغه حکمت ۱۷ از امیر المومنین علیه السلام در باره اين سخن پيامبر (ص) پرسيدند كه فرموده بودند : 💠 رنگ سفيد موى را تغيير دهيد و خود را همانند يهودان مسازيد و ایشان فرمودند : اين سخن را رسول اللّه (ص) زمانى فرمودند كه مسلمانان اندك بودند ، اما اكنون كه دايره اسلام فراخ گرديده و دين استقرار يافته ، هركس به اختيار خود است. ✍ در آغاز اسلام که عدد مسلمانان کم بود و در میان آنها گروهى از پیران نیز وجود داشتند پیامبر اکرم(ص) اصرار داشت که پیران چهره جوان به خود بگیرند تا مایه ترس و وحشت دشمن شوند و نشانى از ضعف در آنها دیده نشود به همین دلیل دستور خضاب و رنگ کردن صادر شد. منتها براى این که دشمنان اعم از یهود و مشرکان، از نکته این کار باخبر نشوند و دوستان نیز احساس ضعف نکنند پیامبر اکرم(ص) این دستور را مستند به عدم شباهت با یهود کرد که این کار را به خود اجازه نمى دادند. 🔹 احکام شرع است: ✅ احکامى که بر اساس موضوعات ثابت و فطرى تشریع شده مانند نماز و روزه و حج و... که تغییرپذیر نیست و ✅ احکامى که بر اساس موضوعات متغیر وارد شده است که با تغییر موضوع ، حکم عوض مى شود . مسئله‌ی رنگ آمیزى موهاى سفید که در این کلام نورانى به آن اشاره شده است نیز از همین قبیل بوده است. ❇️ امام علی (ع) به این نکته دقیق اشاره مى کند که 👇 هر حکمى است ؛ اگر موضوع تغییر یابد آن حکم نیز عوض مى شود، همان گونه که 👈 اگر شراب سرکه شود 👈 اگر کافر مسلمان گردد 👈 حکم آن تغییر پیدا مى کند. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
14.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیارت عاشورا بسمه تعالی طبخ سمنو امشب ۱۴۰۱/۱۲/۱۸ساعت۱۸ آدرس۱: تهران میدان خراسان خیابان خراسان کوچه کمالی کوچه وکیلی بیت الزهرا(علیهاالسلام) آدرس۲: خیابان یزدی کوچه استادعظیم بن بست اول هیئت بیت الزهرا(علیهاالسلام) ارسال : کاربر محترم کانال کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
34.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طبخ سمنو السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و معدن الرساله 🌸🌿 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
_ فقط یادت نره اونیکه درباغ سبز نشون داد، تو بودی! بازمیگم که من بهت لطف کردم! تمام کینه ام رابه زبان می آورم: _ برو به مادرت لطف کن! چشمانش دوکاسه ی خون می شود و بدون مکث محکم باپشت دست دردهانم میکوبد... _ یکباردیگه زر زیادی بزنی دندوناتو میریزم توحلقت! زیرلب باحرص می گویم: وحشی! دستم راروی دهانم می گذارم و انگشتانم گرم می شوند. لخته های خون دستم راپر می کنند. دیگر طاقت ندارم. در را باز می کنم که عربده می کشد و فرمان راکج می کند. سرعتش کم می شود و دسته ی کوله ام را محکم میگیرد. منتظر نمی مانم تاکامل بایستد، چشمانم را می بندم و خودم رابیرون می اندازم. دادمیزند: روانی! کنارخیابان چندبار غلت می زنم و بالاخره ساکن می شوم. نفسم در نمی آید وصدای خس خس را به خوبی می شنوم. خون بینی و دهانم بند نمی آید. باآرنج به زمین تکیه می دهم وبه زور روی زانوهای لرزانم می ایستم... هیچ کس مرانمی بیند! کسی نیست کمکم کند...پیاده می شود و درحالیکه کوله ام را در دستش تاب می دهد ،می خندد. گریه امانم را بریده ، نمی توانم خوب ببینمش...کوله پشتی ام راجلوی پایم میندازد و با تهدید میگوید: دهنتو میدوزم اگر چرت و پرت پشتم بگی! بدون، هیشکی باور نمیکنه! اونی که خراب میشه خودتی! یه کاری نکنی واسه همیشه لالت کنم! آخرین توانم خرج تف کردن در صورتش میشود. باحرص نگاهم می کند و به عقب هلم میدهد. محکم زمین می خورم و لبه ی جوب می افتم. صدایش رامی شنوم: بی لیاقت احمق! و بعد به طرف ماشینش میرود و صدای جیغ لاستیکهایش گوشم را کر می کند. رنگش می پرد و به تته پته می افتد: مح...محیا...تو...تو... به تلخی لبخند می زنم و تایید می کنم: آره...می دونم...داغونم! مانتو و سر زانوهایم پاره شده، نمی توانستم به خانه بروم. تنها راهی که داشتم خانه ی میترا بود. الان هم بدون آنکه داخل بروم در پارکینگشان ماندم