هدایت شده از 🌿 لطفاً برای فرج دعا کنید 🌿
سیدی و آقایی بود نود سالش بود حرف زدن برای ایشان مشکل بود گفتم از زبان خودش بشنوم یک قضیه ای را گفت بالاخره گفت:من در سامرا از طرف مرحوم آیت الله عظمی آقا سید لبوالحسن اصفهانی پولی برده بودم برای خدّام حرم سامرا پولی به این ها دادم این ها خیلی مردم آزار بودند اول پول را دیدند و خیلی مرا تحویل گرفتند طرف نمایندگی داشت بعد می گوید: دیدم که حالا مرا تحویل گرفت شب جمعه هم هست من همین جا بمانم اجازه بگیرم و بمانم گفتم شب جمعه است تو در حرم را ببند برو من بمانم عیبی ندارد صبح بیا و باز کن می گوید:بست در حرم را رفت و دیگر گفتم چه جایی از این جا بهتر درها هم بسته است صبح زود یک دعای ندبه ی جانانه ای من بخوانم می گوید همین طور که می خواندم آن جا که رسیدم وَعَرَجْتَ بِهِ اِليٰ سَمائِك َو عرجت بروحه إلی سمائک می گوید دیدم یک سید جلیل القدری دو قدم از من عقب تر دارد نماز می خواند اول نفهمیدم درها را قفل کردند رفتند این از کجا آمد؟همین طور که گرم دعا بودم یک وقت دیدیم آمد جلو فرمود:اولاً آدم از امامش جلوتر نمی ایستد ثانیاً جدّ ما بدنش رفته نه با روحش می گوید:من متوجه نشدم دعا را ادامه دادم یک دفعه گفتم چه کسی این حرف را می زند؟برگشتم و دیدم کسی نیست رفتم دیدم خادم نشسته گفتم که سیّد کجا رفت؟گفت:سیّد ندیدیم دیدم تمام شد.
استاد فاطمی نیا
هدایت شده از 🌿 لطفاً برای فرج دعا کنید 🌿
یکی از رفقای ما تو بیمارستان مهر خوابیده بود یکی از تجار بارار بود. وقتی خوب شد آمد بیرون منزل من آمد این قصه را نقل کرد .
گفت آقای کافی، گفتم بله ، گفت یک روز تو اتاق خصوصی خوابیده بودم پرستار بیمارستان آمد گفت: سه نفر می خواهند از شما عیادت کنتد اما اینها از کلیسای آسوریان . گفتم من مسیحی نیستم من ارمنی نیستم از کلیسای آسوریان کی می خواهد بیاید دیدن من؟ اشتباه کردی . گفت نه اینها همه ی اتاق ها می روند . تعجب کردم یک وقت دیدم کشیش مسیحی آمد صلب همگردنش انداخته دوتا از این دختران کلیسا دنبال سرشان یک جعبه ی صد گرمی بیسکویت دستش گرفته آمد جلوی تخت گفت مسیح ابن مریم شما را شفا دهد مسیح ابن مریم شما را شفا دهد . به خدا قسم این که مریض بیمارستان بود و خوب شده بود آمد بیرون گفت من رنج بروم که چرا کشیش کلیسای آسوریان به عیادت مریض های غریب و آشنا بیلید اما شماهانیایید چرا ارمنی ها بیایند مسلمانان نیایند؟
🔷 نه تنها مریض رنج برده به خدا قسم دکترهایمان هم رنج می برند. دکترهای مسلمان خودمان دلشان می خواهد ما بیاییم اینجا.
استاد کافی
✴️ #مفردات_قرآن | #غِلّ
✅ #غِلّ #غَليل به معنای عداوت و کینه
✍️ مثال کاربردی:
🔶 (وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا ...). [حشر/۱۰]
🔸 «و در دلهاى ما براى مؤمنان كينه قرار مده.»
🌎 جهت مطالعه بیشتر، کلیک کنید.
♦️ wikifeqh.ir/غل_-_به_کسر_غین_(مفرداتقرآن)
🌐http://forum.roq.ir/
@Yaranmontazer
هدایت شده از ܦ̈ܝߊܝܭَߊܘܩܭࡅ߳ܥ̣ߺشهیدحߊܥܼܢ ܦ̈ߊܢܚܩܢ ܢܚܠیܩߊܝ̇ߺܨ[ܩܣܥییوܔ]
🎐#مکتب_حاج_قاسم | #حاج_قاسم_سلیمانی |
ما تا آخر ایستاده ایم🇮🇷✊
🇮🇷|#قرارگاه مکتب حاج قاسم سلیمانی
@g_soleimani_ir
🔴 آیا پیامبر اسلام بی سواد بود ؟
🔻معنای امّی بودن رسول خدا " صلوات الله علیه و آله " چیست؟
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ»جمعه/۲
----------------------------
❌ این روایت رو با دقت بخوانید 👇
📚 سند روایت :
معاني الأخبار، (انتشارات اسلامى)، ص۵۳:
جعفر ابن محمد الصوفى گويد: از امام جواد عليه السلام ◀️ پرسيدم: اى فرزند رسول خدا، چرا نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به «امّى» موسوم شدهاند؟
حضرت فرمودند: مردم در اين باره چه میگويند؟
عرض كردم: گمانشان اين است كه چون پيامبر كتابت نمیدانستند به اين اسم خوانده شدند.
امام عليه السّلام فرمودند: دروغ پنداشتهاند، از رحمت خدا دور باشند، اين سخن كجا صحيح میباشد در حالى كه خداوند در كتاب محكم خودش میفرمايد: هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ
پيغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا بر آنان آيات وحى خدا را تلاوت كند و آنها را از جهل و اخلاق زشت پاك سازد و شريعت كتاب آسمانى و حكمت الهى بياموزد. چگونه تعليم دهد چيزى را كه بلد نيست، به خدا سوگند رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به هفتاد و دو زبان میخواند و مینوشت يا فرمود: به هفتاد و سه زبان میخواند و مینوشت.
◀️و امّا اين كه به آن حضرت امّى گفتند به خاطر اين بود كه آن جناب از اهل مكّه بود و مكّه از امّهات و مهمترين شهرها بود و همين مراد حقّ عزّ و جلّ است كه میفرمايد:
(لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها- و براى اين كه اهل مكه و حوالى و اطراف آن را انذار كند./ شوری،۷)
📚علل الشرایع؛ شیخ صدوق/ باب صد و پنجم سرّ ناميده شدن پيامبر گرامى صلّى اللَّه عليه و آله به لقب «امّى» -حدیث دوم:
◀️راوى میگويد: عرضه داشتم: چرا حضرتش را امّى میخوانند؟
فرمود: چون منسوب به مكّه است و همين معنا مراد از فرموده حقّ تعالى است كه میفرمايد: لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى الخ پس امّ القرى مكّه است لذا به حضرت كه منسوب به آن است گفته شده امّى.
------------------------------
#نشر_حداکثری*****
#نکات_مهم
#عید_مبعث
🌐http://forum.roq.ir/
@Yaranmontazer
💠 #خودسازی
💎 ثواب روزه در ماه مبارک رجب
🔻 امام كاظم عليهالسلام:
رَجَبٌ نَهرٌ فِي الجَنَّةِ، أَشَدُّ بَياضا مِنَ اللَّبَنِ وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، مَن صامَ يَوما مِن رَجَبٍ سَقاهُ اللّهُ مِن ذَلِكَ النَّهرِ
🌒 #رجب، نهرى است در بهشت كه سفيدتر از شير و شيرينتر از عسل است.
هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند از آن نهر به او مى نوشانَد.
📚 من لا يحضره الفقيه: ج ۲، ص ۹۲، ح ۱۸۲۱
🌐http://forum.roq.ir/
•┈┈••✾••┈┈•
@Yaranmontazer
♦️محدودیت در جوامع مکتبی
در جامعههای مکتبی، انسانها اول مکتب را انتخاب میکنند، منتها میگویند بعد از اینکه مکتب را انتخاب کردی، بهدنبال مکتب انتخابی خودت، بسیاری از مسائل برایت شکل میگیرد. ولی اگر مکتبی را انتخاب بکنی و مجدداً روی شکل و فرم آن هم بخواهی اظهار رأی کنی، با مکتبی بودن سازگار نیست و این اصل بیان این مکتب است و چیزی جز بیان آن نیست، زیرا انسان اول مکتب را انتخاب میکند و بهدنبال مکتب، مقداری تعهد برایش میآید و انتخابات بعدی نمیتواند نقضکنندۀ تعهدی باشد که قبلاً پذیرفتهاست.
📚صورت مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی، ص۴۰۶
﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋
❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝
🌐http://forum.roq.ir/
@Yaranmontazer
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️درس های مهدویت
👈وظایف منتظران
👌پیشنهاد دانلود
👤علی اکبر رائفی پور
🌐Masaf.ir
✅ #به_اشتراک_بگذارید
🌐http://forum.roq.ir/
@Yaranmontazer
46.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بشارت به ظهور پیامبر اخرالزمان در نظر اهل کتاب
منظور از تسلی دهنده در انجیل کیست؟
https://www.adyannet.com/fa/news/37128
📎 #فرق_ادیان_مذاهب
📎 #مسیحیت
🌐http://forum.roq.ir/
@Yaranmontazer
📸 تصویری ویژه از گنبد نبوی در حرم رضوی
🌐http://forum.roq.ir/
@Yaranmontazer
هدایت شده از 🌿 لطفاً برای فرج دعا کنید 🌿
داستان✅
روزی پیغمبر خدا حضرت محمد(ص) از یه قبرستانی داشت عبور،،، میکرد یه وقت دید از داخل یکی از قبرها صدای نعره ای میامد امد بالای سر قبر پاش رو محکم زد رو زمین و فرمودند:ای بنده ی خدا پاشو وایسا.
قبر شکافته شد یه جوانی از تو قبر اومد بیرون
از تمام بدن این جوان آتش میزد بیرون،
رسول خدا فرمودند:ای جوان تواز امت کدام پیامبری که اینقدر عذاب میکشی؟
عرض کرد یا رسوالله از امت شما
پیامبر خیلی دلش به حال جوان سوخت
پیامبر فرمود:تارک الصلات بودی؟
جوان گفت:نه یارسولله من پنج وعده نمازم رو به شما اقتدا میکردم
پیامبر:روزه نگرفتی؟
جوان: یارسولله نه فقط رمضان بلکه رجب و شعبان و رمضان رو هم روزه میگرفتم.
پیامبر فرمودند:ای جوان حج نرفتی؟
گفت:مستطیع نشدم
پیامبر فرمود:جهاد نکردی؟
جوان گفت:چرا جانباز یکی از جنگ ها هستم
پیامبر اکرم سرشو بالا گرفت و فرمود:خدایا من نمیتونم عذاب کشیدن امتم را ببینم به من بگو این جوان چرا ایقدر عذاب میکشه،،،؟
خطاب رسید یا رسوالله حقت سلام میرساند و میفرماید این جوان آق مادر شده تا مادرش رضایت نده عذاب همینه.
پیامبر به سلمان، ابوذر و مقداد مفرماید برید مادر این جوان رو پیدا کنید.
رفتند مادرشو پیدا کردند .یه پیرزن ضعیف و رنجور ومریض احوال بودند.
رسول خدا باز امر کرد قبر شکافته شد جوان از قبر امد بیرون.
پیامبر فرمودند:مادر ببین پسرت چطور داره عذاب میکشه .بیا از سر تقصیر پسرت بگذر و حلالش کن.
مادر جوان:سرشو بالا گرفت و گفت:ای خدا اگر حق مادری بر گردن این پسر دارم لحظه ب لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن!!!
تمام بدن این جوان آتش گرفت
رسول خدا فرمودند:آخه زن این بچه مگه در حق تو چه بدی کرده ک تو لحظه ب لحظه داری نفرینش میکنی؟
عرض کرد یا رسولله من با زنش یه روز تو خونه مشاجره کردم، دعوامون شد،از راه رسید از من نپرسید همینجوری منو هل داد تو تنور آتش سینه ام سوخت،موهام سوخت، قسمتی از بدنم سوخت، زن ها منو از تو آتش کشیدن بیرون لباسهام رو عوض کردند.
همون سینه سوختمو دردست گرفتم در حق پسرم نفرین کردم سه روز بعد مرد.
رسول خدا فرمودند:ای زن میدونی که من پیغمبر رحمتم به خاطر من بیا از تقصیر جوانت بگذر.
سرشو بالا گرفت و گفت:ای خدا به حق این پیغمیر رحمتت قسم میدهم ک لحظه ب لحظه عذابو ب پسرم زیاد کن ک کم نکن!!!
رسول خدا به سلمان فرمودند:سلمان برو به فاطمه ام بگو تنها نه علی هم بیاره، حسن و حسین رو هم بیاره.
سلمان رفت درخانه به فاطمه(س) گفت:پیامبر پیغام داده سریع بیایید.
مادر ما زهرا(س) آمد، علی(ع) ،حسن(ع) و حسین(ع) هم اومدند.
اول مادر ما حضرت زهرا(س) رفت جلو فرمودند:ای زن میدانی من فاطمه حبیبه ی خدا هستم
گفت:آره
فرمود:ای زن به خاطر من فاطمه بیا از سر تقصیر جوانت بگذر.
زن سرشو گرفت بالا صدا زد:خدایا به حق حبیبه ات فاطمه قسم میدهم لحظه ب لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن.
دوباره آتش از بدن جوان زد بیرون.
این بار امیرالمومنین علی(ع) رفت جلو و فرمودند:ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر.
زن گفت:خدایا به حق علی(ع) قسم میدم لحظه ب لحظه عذاب پسرم را زیاد کن..........
نوبت رسید به اقامون امام حسن(ع).اومد جلو وفرمودند:ای زن بخاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر.
زن گفت:خدایا به این غریب مظلوم تورو قسم میدم لحظه به لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن.
نوبت رسید به آقای ما حسین(ع)
اومد مقابل این زن ایستاد،ایشان خردسال بود چون دامن زن رو گرفته بود و سرشو گرفته بود بالا و فرمودند:ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر جوانت بگذر.
زن سرشو گرفت بالا یهو دیدند رنگ از رخسار این زن پرید به دست وپای حسین(ع) افتاد و عرض کرد:خدایا پسرمو به حسین بخشیده ام.
پیغمبر خدا(ص)فرمودند: که ای زن چی شد؟ من،فاطمه ،علی،حسن خواستیم قبول نکردی چی شد که حسین؟
عرض کرد:یا رسوالله سرمو گرفتم بالا در حق جوانم نفرین بکنم دیدم فرشتگان در آسمان میگن ای زن مبادا دل حسین رو بشکنی،،،،
السلام علیک یااباعبدالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لطفا_برای_فرج_دعاکنید
@pleaseforvulva
563736-Gahar-ir.mp3
8.04M
🎵 آهنگ ادم دلتنگ
هوروش بند🎙
تو قشنگی مث خورشید تو مث آبی دریا
منم اون آدم دلتنگ وسط جزیره تنها
کاشکی دستاتو یه امشب بکشی دور تن من
مث اون روزا بمونه عطر تو رو پیرهن من
آخ چقدر تنگه برات دل من ای همه جونم
برسون دستاتو امشب که برات دل نگرونم
آخ چقدر تنگه برات دل من ای همه جونم
برسون دستاتو امشب که برات دل نگرونم
🌐http://forum.roq.ir/
@Yaranmontazer