یکی بود ، یکی نبود
قصه شب شبتون خوش
یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست .
روزگاري پادشاه ثروتمند بود که چهار همسر داشت. اوهمسر چهارم خود را بسيار دوست ميداشت و او را با گرانبهاترين جامه ها مي آراست با لذيذترين غذاها از او پذيرائي ميکرد، اين همسر ازهر چيزي بهترين را داشت. پادشاه همچنين همسر سوم خود را بسيار دوست ميداشت و او را کنار خود قرار ميداد اما هميشه از اين بيم داشت که مبادا اين همسر او را به خاطر ديگري ترک نماید. پادشاه به زن دوم هم علاقه داشت او محرم اسرار شاه بود و هميشه با پادشاه مهربان و صبور و شکيبا بود، هر گاه پادشاه با مشکلي روبرو ميشد به او متوسل ميشد تا آنرا مرتفع نماید . همسر اول پادشاه شريک بسيار وفاداري بود و در حفظ و نگهداري تاج و تخت شاه بسيار مشارکت ميکرد. اما پادشاه اين همسر را دوست نمي داشت وبرعکس اين همسر شاه را عميقا دوست داشت ولي شاه به سختي به او توجه ميکرد.
روزي از اين روزها شاه بيمار شد و دانست که فاصله زيادي با مرگ ندارد. سراغ همسر چهارم خود که خيلي مورد توجه او بود رفت گفت من تو را بسيار دوست داشتم بهترين جامه ها را بر تن تو پوشانده ام و بيشترين مراقبتها را از تو بعمل آورده ام
اکنون که من دارم ميميرم آيا تو مرا همراهي خواهي کرد ؟
گفت:بهيچ وجه !! و بدون کلامي از آنجا دور شد اين جواب همانند شمشير تيزي بود که بر قلب پادشاه وارد شد.
پادشاه غمگين و ناراحت از همسر سوم خود پرسيد من در تمام عمرم تو را دوست داشته ام هم اکنون رو به احتضارم آيا تو مرا همراهي خواهي کرد و با من خواهي آمد ؟
گفت نه هرگز !! زندگي بسيار زيباست اگر تو بميري من مجددا ازدواج خواهم کرد و از زندگي لذت ميبرم !
پادشاه نا اميد سراغ همسر دوم خود رفت و از او پرسيد من هميشه درمشکلاتم از توکمک جسته ام و تو مرا ياري کردي من در حال مردنم آيا تو با من خواهي بود ؟
گفت نه متاءسفم من در اين مورد نميتوانم کمکي انجام دهم من در بهترين حالت فقط ميتوانم تو را داخل قبرت بگذارم !
اين پاسخ مانند صداي غرش رعد و برقي بود که پادشاه را دگرگون کرد !
در اين هنگام صدایی او را بطرف خود خواند و گفت من با تو خواهم بود تو را همراهي خواهم کرد! هر کجا که تو قصد رفتن نمائي!
شاه نگاهي انداخت همسر اول خود را ديد! او از سوء تغذيه لاغر و رنجور شده بود شاه با صدائي بسيار اندوهناک و شرمساري گفت: من در زماني که فرصت داشتم بايد بيشتر از تو مراقبت بعمل ميآوردم من در حق تو قصور کردم ...
در حقيقت همه ما داراي چهار همسر يعني همفکر در زندگي خود هستيم:
همسر چهارم: همان جسم ماست مهم نيست که چه ميزان سعي و تلاش براي فربه شدن و آراستگي آن کرديم وقتي ما بميريم او ما را ترک خواهد کرد.
همسر سوم: دارائيها موقعيت و سرمايه ماست زماني که ما بميريم آنها نصيب ديگران ميشوند.
همسر دوم: خانواده و دوستانمان هستند مهم نيست که چقدر با ما بوده اند حداکثر جائي که ميتوانند باما بمانند همراهي تا مزار ماست.
همسر اول: روح ماست که اغلب در هياهوي دست يافتن به ثروت و قدرت و لذايذ فراموش ميشود . در حاليکه روح ما تنها چيزي است که هر جا برويم ما را همراهي ميکند.
پس از آن مراقبت کن او را تقويت کن و به او رسيدگي کن که اين بزرگترين هديه هستي براي توست.
شبتون خوش خواب های خوب ب بینید
خدا نگهدار تون باشه
سلام بر آنانی که
خوشحال بودن دیگران را به شادی خودشون ترجیح دادن
سلام صبحتون بخیر شادی
روژ روزگارتون ساده شاد شاد
به نظرم بهترین توصیه ی رابطه ی پایدار همینه که میگه:
«با هم مثه دوستای صمیمی حرف بزنید، مثه بچه ها بازی کنید، مثه زن و شوهرا بحث کنید و از همدیگه مثه خواهر و برادر محافظت کنید..!»
خدایا
تو هوایمان را داری
نگاهمان میکنی وهمین نگاهت
میشود تمام دلخوشیِ دلهای شکسته ،
همین نگاهت میشود
تنها اُمید دلهای ناامید ،
خدایا دلم تنها تو را میخواهد .
صبحتون بخیر
در کنار همه خصائص و ویژگیهای خوبی که دارید، فن شریف همیشه طلبکار نبودن و گاهی قدردان بودن را هم بلد شوید لطفا
صبحتون بخیر شادی
عزیزترین آدمها مثل پازل میمونن
اگه نباشن . . .
نه جاشون پر میشه
نه چیزی جاشونو می گیره
قدر یکدیگر رو بدونیم❤️💙
در حسرتِ زندگیِ دیگران؛
برای این است که از بیرون که نگاه میکنی
زندگیِ دیگران یک کل است که وحدت دارد
اما زندگی خودمان، که از درون نگاهش میکنیم،
همه اش تکه تکه و پاره پاره به نظر میآید.
هنوز هم در پیِ سرابِ وحدت میدَویم...
🌴✅🌴
حسِ تنهایِ درونم مے گوید: ➔
بشڪن دیوارے ڪه درونت داری••❥
چه سوالے دارے تو خدا را داری❥
←°و خدا اوّل و آخر با توست °→
⇱ و خداوند عشق است...⇱
🌴✅🌴
سالها بود که میخواستم
از فردا شروع کنم،
اما همیشه فردا یک روز از من جلوتر بود؛
سالها گذشت تا فهمیدم
باید از همین الان شروع کنم...
🌴✅🌴
چه کسی گفته زمان طلاست؟
من مزه مزه اش کردم...
زمان عین الکل ثانیه ثانیه می سوزاند!
مست که شدی چشمهایت را باز میکنی و میبینی
عمرت گذشته...
و تو ماندی و خماری از دست رفتن یک عمر...
🌴✅🌴
اجازه دهید کلماتتان باعث قوت قلب دیگران شود...
اعمالتان زنجیرهای گره خورده ی دیگران را باز كند
و محبت شما نمایشی از محبت خالق مهربان باشد...
🌴✅🌴
بزرگترین خوشبختی این است؛
که ما را بخاطر خودمان
و برای آنچه واقعا هستیم
دوست بدارند...
🌴✅🌴
حقیقت ندارد
زمانی که انسان پیر میشود
از رویاهایش دست میکشد
بلکه
انسان زمانی که
از رویاهایش دست میکشد
پیر میشود ...🌴✅🌴
هیچ چیز خارج از تو وجود ندارد
که بتواند شما را بهتر،
باهوشتر قویتر یا سریع تر کند
همه چیز در درون شماست...
هر چه نیاز داری وجود دارد
چیزی را بیرون از خودت جستجو نکن!
🌴✅🌴
«نادانی یک ویروس است
وقتی که شروع به پخش شدن بکند، دیگر درمان شدنی نیست
مگر با منطق و استدلال
بخاطر انسانیت، خودمان باید درمانش باشیم.»
🌴✅🌴
هر از چند وقت، از آدمهای خوب زندگیتون تشکر کنید!
تشکر به خاطر اینکه «هستند».
بعضیها وجودشون خیر و برکته.
🌴✅🌴
من عمرم را با نگاه کردن
در چشم مردم گذراندهام،
چشم تنها جای بدن است که شاید
هنوز روحی در آن باقی باشد.....
🌴✅🌴
❤️مادربزرگ همیشه میگفت:
ننه دعا کن ولی...
اصرار نکن...
خدا اگه واست خواسته باشه
هیچکس جلودارش نیست...
هیچ کس بی درد و غصه
و گرفتـاری نیست..
اما قشنگیـش به این که
تـو اوج غم لبخند بـزنـی
و ببینی خدا خیلی بزرگـه
❤️دلتون بی غصه
سلام شبتون بخیر خسته نباشید
دلم یه حال خوب میخواد مثه اون موقعی که شب برف میومد اینقد برفش سنگین بود که در حیاطمون باز نمیشد و از شدت ذوق واسه تعطیل شدن مدرسه تا صبح نمیخوابیدم