#زمستان باز #مهمان دارد ای دل!
#فراوان #برف و باران دارد ای دل!
رسد دستم به دامان وصالش؟
فغان از داغ هجران دارد ای دل!
#محمد_رضا_قاسمیان
🌴🕯🌴
۱۴۰۱/۱۰/۰۱
🌴🕯🌴
من و سرمای #برف و این #زمستان
بسوزم تا به کی از داغ هجران!؟
#فراوان انتظارش را کشیدم
ز ره کی می رسد آن تازه #مهمان
#محمد_رضا_قاسمیان
🌴🕯🌴
۱۴۰۱/۱۰/۰۱
درون سینه ام صد آرزو مرد
گل صد آرزو نشکفته پژمرد
دلم بی روی او دریای درد است
همین دریا مرا در خود فرو برد
#فریدون_مشیری
🌴🕯🌴
ز بازار محبت غم خریدم
خریدم غم ولیکن کم خریدم
همین داغی که حالا بر دل ماست
ندانم از کدام عالم خریدم
عسل میجستم از بازار هستی
عدم رخ داد جایش سم خریدم
ز عشق و عاشقی آگه نبودم
غم و درد ترا مبهم خریدم
نبودم واقف از آیینهء دل
که از جمشید جام جم خریدم
برای زخم ناسور دل خویش
ز مژگان کسی مرهم خریدم
محبت عشقری راحت ندارد
ز مجبوری متاع غم خریدم
#صوفی_عشقری
🌴🕯🌴
یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز می آیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین، مست و خمارت نیستم
شب زنده داری می کنی تا صبح زاری می کنی
تو بیقراری می کنی، من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر می رسد قدری زمستانی و بعد
گل می دهی، نو می شوی، من در بهارت نیستم
زنگارها را شسته ام دور از کدورت های دور
آیینه ای رو به توام، اما کنارت نیستم
#افشین_یداللهی
🌴🕯🌴
ما که در هر دم فقط آهی به بیرون می دهیم
جای “آدم” ، “آه دم” باشیم، پرمعنا تریم
#فرشته_محسنی
🌴🕯🌴
پس از او همنشین دیگری جز غم نخواهم داشت
نمی میرم ولیكن زندگانی هم نخواهم داشت.
#محمد_عزیزی
🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه از دست غیر ناله کنند
سعدی از دست خویشتن فریاد
#سعدی
🌴🕯🌴
May 11
شب تا سحر از ناله دل خواب ندارم
راحت به شب از چشم پرستار گریزد
ای دوست بیازار مرا هر چه توانی
دل نیست اسیری که ز آزار گریزد
زین بیش رهی ناله مکن در بر آن شوخ
ترسم که ز نالیدن بسیار گریزد
رهی معیری
🌴🕯🌴