#کافه_شعر_و_ادب
🦋 با او بگو
چه می کِشم از درد اشتیاق
شاید وفا کند،
بشتابد به یاری ام...🍃
#فریدون_مشیری
@Yas8488
#کافه_شعر_و_ادب
🧣دست مرا بگیر؛
که باغ نگاهِ تو
چندان شکوفه ریخت
که هوش از سَرم ربود…🦋
#فریدون_مشیری
@Yas8488
بعد از تو تا همیشه
شب ها و روزها
بی ماه و مهر
می گذرند از کنار ما
اما پشت دریچه ها
در عمق سینه ها
خورشید ِ قصه های تو
همواره روشن است ...
#فریدون_مشیری
@Yas8488
شعر
#کافه_شعر_و_ادب
🎼 سیه چشمی، به کار عشق استاد،
به من درس محبت یاد می داد!
مرا از یاد برد آخر، ولی من
بجز او، عالمی را بردم از یاد!🍃
#فریدون_مشیری
@Yas8488
🌴💎🌴
🌴دلم غمگیــــن تر از هرشب
دو چشمم باز بی خواب است
ببار اے آسمان امشب
ڪه قلبم باز بی تاب است
🌴نه روز آرامشی در دل
نه شب در چشمِ من خواب است
برایت شعر می ڪَویم
ڪه امشب شامِ مهتاب است
🌴من امشب با تو می ڪَویم
همه ناڪَفته هایم را
دمی با تـو به سَر بردن
خودش آرامشی ناب است...
#فریدون_مشیرے
🌴💎🌴
@Yas8488
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثنوی زیبای گرگ
#فریدون_مشیری
#نفس عماره
🌴🥀🌴
گفت دانایی که: گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب، مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره ی این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک
و آنکه از گرگش خورد هردم شکست
گرچه انسان می نماید گرگ هست
و آن که با گرگش مدارا می کند
خلق و خوی گرگ پیدا می کند
در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را می درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگ ها فرمانروایی می کنند
و آن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنایان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟...
🌴🕯🌴
@Yas8488
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💙🌴من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم
امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت
#فریدون_مشیری
🌴🕯🌴
@Yas8488
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیس بارانم ولی , چیزی نمیخواهد دلم
سردو لرزانم ولی , چیزی نمیخواهد دلم
سقفِ دل محکم شده امن است جایِ یادِ تو
سخت ویرانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
سربه سر هر لحظه هرجا جایِ پایِ خاطرات
درد بر جانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
هرقدم ، بن بست گویا راه من را بسته است
زنده میمانم ولی , چیزی نمیخواهد دلم
بغض دارم در گلو ، حسرت به دل ماندم ببین
شعر میخوانم ولی , چیزی نمیخواهد دلم
گرچه تن زخمی تر از ابر بهارانم کنون
مثلِ طوفانم ولی , چیزی نمیخواهد دلم
خسته ام هر استخوانم لایِ زخمی کهنه است
سخت گریانم ولی , چیزی نمیخواهد دلم
#فریدون_مشیری
🌴🕯🌴
@Yas8488
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنکه با گرگش مدارا میکند،
خلق و خوی گرگ پیدا میکند!
🌴❄️🌴
@Yas8488
این ستمکاران که با هم همرهند،
گرگهاشان رهنما و رهبرند 👌
#فریدون_مشیری
🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💙🌴من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم
امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت
🌴🌼🌴
#فریدون_مشیری