چه بد حالیه حس بی پناهی زمین افتادن از بی تکیه گاهی

ای روزی دهندۀ بی منت ای خدای مهربان یقین داریم دری بسته نخواهد شد مگر، قبل از آن دری گشودہ گردد پس مارا به سمت درهای گشودہ از رحمتت هدایت کن

مولا جان از هجر تو بی قرار بودن تا کی؟ بازیچه ی روزگــار بودن تا کی؟ ترسم که چراغ عمر گردد خاموش! دور از تو به انتــظار بودن تا کی

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادن تو چه کردی ای در این دل که زدل دلم دریایی #عراقی 🌴🥀🌴

ابری که می‌گذشت به آهنگ گریه گفت: دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم» سجاد سامانی 🌴🥀🌴

می رود احمـد و ایــــــــــام بدی می آید فتنه بر غصه‌ی این طائفه می افـــــزاید ســـــامری گاو شده شاخ به هارون بزند پشت در منتظر و سم به زمین می‌ساید #شهادت‌رسول‌الله‌تسلیت ✍#اسماعیل‌علیخانی 🌴🥀🌴

🖤🌹یا امام حسن مجتبی(ع)🌹🖤 کنار قبر پیغمبر(ص) به تابوتش اهانت شد به سبط اکبر طه(ص) به تیر کین جسارت شد جگر پاره ز زهر است و بدن پاره ز زخم تیر به نوعی کربلا قبل از وقوع اینجا روایت شد " #عاصی" 😭😭😭 🌹 برای شهادت مظلومانه مولانا امام حسن مجتبی علیه السلام هدیه پیشگاه حضرت ۳صلوات 🌴🕯🌴

روضہ‌‌‌خوان خستھ نباشی مادر روضه خواندي ز شَهِ بی‌کفنم ؛ شصت روز است حسین می‌گویی امروز روضہ بِخوان از حسنم..🏴 🌴🕯🌴

آقا بگو چه چاره کنم این فـراق را بی‌تابِ تو شدم چه کنم اشتیاق را

فغان که کوهکن ساده دل نمی داند که راه در دل خوبان به زور نتوان یافت صائب

از همان روز ازل مستِ مرامِ حسنم عاشق گوش به فرمانِ کلامِ حسنم تا ابد نوکر پابست و غلامِ حسنم من حسینی شده ی دستِ امام حسنم ‌‌دوشنبه تون متبرک به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام 🌴🥀🌴

🌴🍁🌴پائیز آمد ؛ در میان درختان ؛ لانه کرده کبوتر ؛ از طراوش باران‌میگریزد... 🌴🥀🌴

بهترين چيز تو دنيا پيدا كردن فردی هست كه همه ى اشتباهات و ضعف هاى تو روميدونه و هنوزم فكر ميكنه "فوق العاده اى آرزو میکنم همیشه در کنار همون ادم باشی که دلت میخواد بهترین ها نصیبتون باشه صبحتون بخیر شادی

آنچه‌ ما کردیم‌ با‌ خود‌، هیـچ‌ نابینا‌ نکرد در‌ میان‌ِ خانه‌ گم‌ کردیم‌ صاحب‌ خانه‌ را

بجان دلبرم کز هر دو عالَم تمنای دگر جُز دلبرم نیست باباطاهر

لالا کن دختر زیبای شبنم لالا کن روی زانوی شقایق بخواب تا رنگ بی مهری نبینی تو بیداریه که تلخ حقایق 🌴🥀🌴

صبحتون ب مهر مهربانی

کیست مقصود من تو دانی وبس نیست محبوب من به غیر تو کس آه ازین اشک سرخ و چهره زرد که مرا در غم تو رسواکرد سینه ام شد ز درد عشق تو تنگ چه عجب گر به سینه کوبم سنگ جامی

بی سلامی آمدی، پس بی خداحافظ برو عشقِ بی آغـاز بی پایان بماند بهتر است

عشق و رسوایی خطـر دارد زلیخای عزیز یوسفت در گوشهٔ زندان بماند بهتر است