🍃نگذاریم ارتباطمان ضعیف شود!
🔸️افتخار ما به نوكرى امام زمان عجل الله تعالی فرجه است. اگر روزى يك مرتبه عرض ارادت نكنيم و تجديد ميثاق نكنيم، رابطه ما با صاحبمان ضعيف مىشود و يادمان مىرود. اين اندازه را بايد در كنار تحصيلمان، وقت براى عبادت و خودسازى بگذاريم.
۱۳۷۸/۰۳/۱۶
آیت الله مصباح یزدی 🍃
#امام_زمان
https://eitaa.com/Yazeinabsalamollahalaik
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت هجدهم و نوزدهم
راوی : حسین حسن زاده
همیشه یک لبخند ملیح برلب داشت. ازاین جوان خیلی خوشم می آمد.
وقتی درکوچه وبازار او را می دیدم خیلی لذت می بردم. آن ایام با اینکه پدرم همیشه به مسجد می رفت اما من اینگونه نبودم.
تااینکه یکروز پدرم مرا باخودش به مسجد برد و دستم را در دست همان جوان قرار داد و گفت: احمدآقا اختیار این پسرم دست شما!
بعد به من گفت: هرچی احمدآقا گفت گوش کن. هرجا خواستی با ایشان بری اجازه نمی خواد و...
خلاصه ما رو تحویل احمدآقا داد. برای من یک نکته عجیب بود!
مگرپدرم چه چیز دیده بود که اینگونه من را به یک جوان شانزده یا هفده ساله می سپرد؟!
چند شب از این جریان گذشت. من هم مسجد نرفتم. یک شب دیدم درب خانه را می زنند. رفتم در را باز کردم، تا سرم را بالا کردم باتعجب دیدم احمداقا پشت در است!
تا چشمم به ایشان افتاد خشکم زد!
یک لحظه سکوت کردم، فکر کردم اومده بگه چرا مسجد نمی یای؟
گفتم: سلام احمدآقا، به خدا این چند روز خیلی کار داشتم، ببخشید.
همینطور که لبخند به لب داشت گفت: من که نیومدم بگم چرا مسجد نمی یای، من اومدم حالت رو بپرسم. آخه دو سه روزه ندیدمت.
خیلی خجالت کشیدم. چی فکر می کردم و چی شد! گفتم: ببخشید از فردا حتما میام.
دو سه روز دیگه گذشت. در این سه روز موقع نماز مشغول بازی بودم و مسجد نرفتم
یک شب دوباره صدای درب خانه آمد. من هم که گرم بازی بودم دوباره دویدم سمت در..
تو فکر هر کسی بودم به جز احمداقا.
تا در را باز کردم از خجالت مُردم. با همان لبخند همیشگی گفت: سلام حسین اقا.
حسابی حال و احوال کرد. اما من هیچی نگفتم. فهمیده بود از نیامدن به مسجد خجالت کشیدهام. برای همین گفت: بابا نیومدی که نیومدی، اومدم احوالت و بپرسم.
خلاصه آن شب گذشت..فردا زودتر از اذان رفتم مسجد واین مسجد رفتن همان و مسجدی شدن ما همان.
احمدآقا انقدقشنگ نوجوان ها را جذب مسجد می کرد که واقعا تعجب می کردیم!
با سن کمی که داشت اما نحوهی مدیریت او در فرهنگی مسجد فوق العاده بود.
شبها بعد از نماز چند دقیقه دور هم می نشستیم و بچه ها حدیث یا آیهای می خواندند.احمداقا کمتر حرف میزد.بیشتر با عمل ما را هدایت می کرد.
همیشه خوبی های افراد را در جمع می گفت، مثلا اگر کسی چندین عیب و ایراد داشت اما یک کار خوب نصفه نیمه انجام می داد، همان مورد را در جمع اشاره می کرد.همیشه مشغول تقویت نقاط مثبت شخصیت بچه ها بود.
باور کنید احمد آقا از پدر وبرادر برای ما دلسوز تر بود.واقعا عاشقانه برای بچه ها کار می کرد.
یکبار من کنار احمداقا نشسته بودم، مجلس دعای ندبه بود.او همان موقع به من گفت: مداحی می کنی؟!
گفتم: بدم نمیاد، بلافاصله میکروفون را مقابل من گذاشت، من هم شروع کردم.همینطور غلط غلوط شروع به خواندن کردم.
خیلی اشتباه داشتم ولی بعداز دعا خیلی تشویقم کرد.گفت: بارک الله، خیلی عالی بود.برای اولین بار خیلی خوب بود.
همین تشویقای احمداقا باعث شد که من مداحی را ادامه دهم و اکنون هم با یاری خدا و عنایات اهل بیت در هیئت ها مداحی می کنم.
فراموش نمی کنم، یک بار احمداقا موقع صحبت حاج اقا حق شناس وارد مسجد شد.
حاج اقا تا متوجه ایشان شدند صلوات فرستاد، همه جمعیت هم صلوات فرستادند.
احمداقا که خیلی خجالت زده شده بود همان جا سریع جلوی در نشست.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید #احمدعلی_نیری
https://eitaa.com/Yazeinabsalamollahalaik
👉1👈
یکی از راهکارهای دور کردن جن و شیطان از زندگی خواندن با توجه سوره ناس است👇
⭕️ ربّ، مَلِک، إله
❓چرا در سورهی ناس از بین اسماء الله فقط به سه اسمِ ربّ، مَلِک و إله یاد شده؟ و چرا با این ترتیب؟
📝 پاسخ:
✍️ در سورهی مبارکهی ناس، مضافّ الیهِ هر سه صفتِ الهی در آیاتِ 1 تا 3، "الناس" است. در علمِ بلاغت به این نوع اضافه، "تشریفیه" گفته میشود.
☝️یعنی خدا در این آیات با قرار دادنِ "الناس" کنارِ اسماء خود، در صدد تکریمِ منزلت انسان و به نوعی اعلامِ حمایت و پشتیبانی از او است؛ آن هم نه با یک اسم که با سه اسم: ربّ، مَلِک و إله.
❓اما چرا این سه اسم؟ و چرا با این ترتیب و چینش؟ برای پاسخ به سوالِ اول باید ارتباطِ منطقیِ این سه صفت با فضایِ سخنِ سوره یعنی "وسوسه" را کشف کرد.
👌به عبارتِ دیگر صفاتِ رَبّ، مَلِک و إله در فضایی حضور پیدا کردهاند که "وسوسه" دلهای آدمیان را فرا گرفته. التفات به این سه صفتِ الهی چه نقشی را در درمانِ وسوسه ایفا میکند؟
1️⃣ ربّ: ربّ کسی است که ما را به سمتِ کمال رهنمون کرده و نیازمندیهایمان را تأمین میکند. پدر، مادر، آموزگار و امام به ترتیب چون تامینکنندهی نیازهای اقتصادی، عاطفی، علمی و هدایتیِ ما هستند، صفتِ "ربّ" به آنها اطلاق میشود.
➕ برای در امان ماندن از وسوسهها نه تنها باید ربوبیت و تربیتِ الهی را پذیرفت که عملاً ملتزم به آن شد و زمینهی رهمون شدن به سمتِ کمالات را فراهم کرد. به زبان سادهتر خودمان، سبکِ زندگیمان، خانواده و جامعهمان را اگر مبتنی بر فرامینِ الهی تنظیم و تثبیت کنیم، راهِ نفوذِ وسوسهی جن و انس را بستهایم.
2️⃣ ملِک: وسوسهگران به فکر تسلط و فرمانروائی در دلِ ما هستند. اگر در تصمیماتِ فردی، خانوادگی و اجتماعیِ ما خدا حاکم باشد و دستوراتِ او در منازعات، فصل الخطاب در اینصورت وسوسه به دلمان نفوذ نمیکند.
❌ کسانی که وجودشان را بجایِ خدا تحتِ سلطنت و سیطرهی خود، خانواده، دنیا، لذات، شهوات قرار دادهاند در واقع زمینهی حکومتِ وسوسهگرانِ جن و انس را در خود فراهم کردهاند.
✅ بجایِ زر سالاری، همسر سالاری، فرزند سالاری و دنیا سالاری اگر خدا بر تختِ پادشاهیِ دل بنشیند، مَحرم و آشنایِ درگاه خواهیم شد و آنگاه شیاطین که سگِ درگاهِ خدایند، به ما آسیبی نخواهد زد.
3️⃣ إلَه: إله وجودی است که هم معبود است و هم حیرتانگیز. معبودی که کمالات و جمالاتِ حیرتانگیزَش او را خواستنی و پرستیدنی کرده است. إله بر وزنِ "فِعال"، مصدرِ بمعنایِ اسمِ مفعول است و مفیدِ مبالغه در دو صفتِ معبودیت و حیرت.
✅ کسی که خدا معشوقَش باشد، این دلبستگیِ مقدس باعثِ بی رغبتی نسبت به وساوسی میشود که در تضاد با معشوقَش است. تقویتِ روحِ عبادت و افزایشِ عرض ارادت به خدا و ارتباط پیوستهی مناجاتی با او، باعثِ کم شدنِ قدرتِ وسوسهها میگردد.
➕ مثلِ آن مردِ الواتی که بخاطرِ عشق به ناموسَش، چشم و دلَش را را بر نامحرم میبندد. خلاصه ما در پاسخ به سوالِ "چرا این سه اسمِ خدا" گفتیم: التفات و التزام به ربوبیت، مالکیت و الوهیت چون ما را در مدیریتِ فضایِ وسوسه مدد میدهند به همین دلیل در سورهی ناس آمدهاند و از بینِ اسماء دیگرِ الهی گلچین شدهاند.
ادامه 👇👇👇
https://eitaa.com/Yazeinabsalamollahalaik
👉2👈
ادامه👆👆👆
❓اما چرا با این ترتیب و چینش، اسماء الله چیده شده است؟ برای پاسخ به این سوال، باید مثالی بزنیم. فرض کنید در وسطِ دریا، کشتی دچارِ طوفان شود. اولین پناهگاه طبیعیِ فرزندان در این طوفان، آغوشِ والدین است که به نوعی ربِّ فرزند هستند.
✍️ وقتی طوفان شدت میگیرد، فرزند از کمکِ والدین مایوس میشود و همراهِ والدین به دومین پناهگاهِ طبیعی یعنی ناخدا که بنوعی مَلکِ کشتی است پناه میبرد. حال تصور کنید طوفانِ دریا کشتی، ناخدا، والدین و همه ساکنانِ کشتی را نابود کند، مگر یک نوجوان را که به تنهی چوبیِ کوچکی پناه بُرده و با امواجِ دریا به مسیری نامعلوم هدایت میشود!
🔔 اینجا او با اینکه پناهگاههای طبیعی و مادیِ خود یعنی ربِّ دنیائی و ملکِ کشتی را از دست داده اما هنوز در درونَش کور سویِ امیدی وجود دارد. گویا انتظارِ یک پناهِ فطری و ماورائی دارد ک نامَش إله است.
☝️در مثالِ فوق، ترتیبِ رب، ملک و اله کاملا رعایت شده. منِ جوان اگر نیازِ اقتصادی داشته باشم ابتدا به والدینَم که ربِّ منَند رو میزنم. اگر از والدین، مایوس شدم به حاکم و فرمانروا مراجعه میکنم. در نهایت اگر نه رب و نه ملک، نیازَم را برطرف نکردند، مضطرانه به اله و معبودَم عرض حاجت میبرم.
👌👌خدا تنها کسی است که هر سه شأنِ ربوبیت، ملکیت و الوهیت را یکجا آنهم در حدِ کمال دارد: آنچه همه خوبان دارند، خدا یکجا دارد. واقعا چه پناهگاهی بهتر، شایستهتر، مطمئنتر و موثرتر از خدا میتوان یافت؟!
➕البته در مثالِ کشتی و جوان، "حسّ نا امیدی" سبب انتقال از "ربّ" به "مَلِک" و سپس "إله" است. اما در سورهی ناس، سببِ انتقال، تکامل و رشد سلوکی است.
🗣 توضیح آنکه از نیامدنِ حرفِ عطف بینِ سه آیه، میتوان پی بُرد که هر کدام از سه صفتِ مذکور، سبب مستقلی هستند برای دفعِ وسوسه و بلکه هر کدام، پیش نیاز و مقدمهی مرحلهی متعالیترِ بعدی هستند:
1️⃣ ابتدائی: مرحلهی ابتدائیِ سلوک، توسل به ربوبیتِ خدا و مهیا کردنِ هر وسیله و زمینهای است که ما را مطابق با میلِ پروردگار، پرورش و تعلیم دهد. خدا در این مرحله، نقشِ پروردگار را بازی میکند. آفریدگاری، آموزگاری، روزیدهی و... از شئونِ پروردگاری است.
2️⃣ میانی: در مرحلهی میانیِ سلوک، این دانشآموختهی ربّ، باید مَلکِ مقتدر را بر تختِ فرمانروائیِ دل بنشانَد و جز او کسی بر زندگیاش فرمان نرانَد تا از حمایتهای سلطان بهرهمند شود. خدا در این مرحله، نقشِ سلطان و فرمانروا را بازی میکند.
3️⃣ عالی: حمایتهای پروردگارانه و فرمانروایانهی خدا در دو مرحلهی قبل، باعث میشود در مرحلهی سوم، دل و قلبِ انسان مملو از عشق و محبتِ معبودِ حیرتانگیز شود. دل که از خدا پُر شد جایِ خالی برای جولانِ وسوسهگران باقی نمیمانَد.
https://eitaa.com/Yazeinabsalamollahalaik
⁉️ هم کفو بودن در ازدواج به چه معناست؟
📝 پاسخ:
✍️ سورهی روم آیه 21: "مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَيْها ". یکی از نشانههای خدا این است که آفرید برای شما از خودتان جُفتهایی تا آرامش بگیرید بسوی آنها.
☝️حرفِ "مِن" در آیه، اصطلاحاً "منِ بیانیه" است و در صدد بیانِ جنسِ همسر. عبارتِ"مِن أنفسِکُم" یعنی همسرِ شما "از جنسِ خودتان" و از "جنسِ انسان" است و مثلا نه از جنسِ جنّیان و حیوانات. از این آیه دو برداشتِ اشتباه شده است:
❌ برداشت اوّل اینکه همسرِ منتخبِ من لزوماً کفو، شبیه و همدل است با من! این معنا از آیه اولاُ با "منِ بیانیه" سازگار نیست. ثانیا واقعیت موجود این است که خیلی از زوجین، کفوِ همدیگر نیستند. آسیهی مومنه، همسرِ فرعون بود. جعدهی خبیثه، همسرِ امام حسن مجتبی.
❌ برداشت غلطِ دوم، ازدواج با همجنس یا همجنسگرایی!!! همانطور که بالا گفته شد "مِن" در صدد بیان جنسِ انسان است نه آنکه پسر با جنسیتِ پسر، دختر هم با جنسیتِ پسر وصبت کند!! به ممنوعیت همجنسگرایی در آیه 81 سورهی اعراف، تصریح شده و اگر آیه مُرادش سکنی و آرامش با همجنس بود باید میگفت: "مِن جنسِیّتِکم" که نگفت.
➕دلیلِ جمع بودنِ کلمهی "ازواج" بر میگردد به اینکه ضمیرِ "لکم" و "انفسکم" جمع است. طبیعتا اگر ده مَردِ متأهل در سمتِ چپِ شما باشند به ازای این ده مَرد، ده زن هم باید باشند. هم ده مَرد "ازواج" به صیغهی جمع هستد و هم ده زن.
❓حالا که فهمیدیم انسان فقط با جنسِ مخالفَش و از طایفهی انسان میتواند ازدواج کند و سکنی بگیرد، حالا سوال این است که چه کسی همسرِ مرا از بینِ این همه انسان انتخاب میکند؟ خدا یا خودم؟ پاسخ این سوال 👇
https://eitaa.com/Yazeinabsalamollahalaik
زندگی شاد
⁉️ هم کفو بودن در ازدواج به چه معناست؟ 📝 پاسخ: ✍️ سورهی روم آیه 21: "مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَ
⭕️ ازدواج همت است، نه قسمت
❓آیا درسته که همسرِ هر کسی از قبل براش تعیین شده و ما توی این زمینه حق انتخاب نداریم؟
📝 پاسخ: نه تنها در موردِ همسرگزینی، که در موردِ هر کاری حتی مثلا زیارت، این سوال مطرح است که آیا "قسمت" است یا "همت"؟! آیا من لیاقت زیارت دارم یا ندارم؟!
📣 پاسخِ درست این است که بگوئیم تا "همتِ" نباشد هیچ قسمتی رقم نخواهد خورد. شما اگر در خانه بنشینید و دنبالِ ویزا نباشید، آیا میتوانید بگوئید قِسمَتَم نشد؟! مگر شما اقدامی کردهاید تا بعدَش بگوئید قسمت نشد؟
☝️ اولین گام، اقدام و همتِ خودِ شماست: "از تو حرکت، از خدا برکت". برکاتِ الهی، مطابق با حرکاتِ بندگان نازل میشود. بله اگر شما همهی اقدامات و مقدمات را فراهم کردید و با اینحال از کربلا جا ماندید، اینجا میتوانید بگوئید قسمت نشد و خواستِ خدا نبود.
✅ در ازدواج نیز تا دلیلی بر خلاف نداشته باشیم، همین قاعده، حاکم است. اگر همسر گزینی یک فرایندِ جبریِ از پیشتعیین شده باشد، پس چرا شما پسران به خواستگاری میروید؟! یا چرا دختران این همه معیار و ملاک میچینید برای رد یا قبولِ خواستگارشان؟ خُب سرِ جایتان بنشینید، تا خودَش بیاید جبراً.
➕ اگر قرار است جبراً فلان دختر نصیبتان شود اساساً چرا تحقیق و بررسی میکنید؟! چرا این همه فکر و مشاوره و گفتگوهای قبل از ازدواج؟! چرا دین اسلام توصیه میکنند ما را به ارزیابیِ ایمان و تدین و اخلاق و جمال و کمال و کفویت و...؟ اگر همسرِ ما از پیش تعیین شده باشد، این اقدامات، عبث، بیهوده و تشریفاتی خواهد بود.
📣 همانطور که انتخابِ شغل، رشتهی تحصیلی، دوست، دین و حتی انتخابِ یک گوشیِ موبایل تحت قاعده اختیار است، انتخاب همسر نیز خارج از این قاعده نیست. مگر میشود چشمبسته کسی را انتخاب کنیم و بگوئیم سرنوشتِ جبریِ من همین است و بعد خدا را مقصرّ وضعِ موجود بدانیم!!
✍️ حتی همسرِ ناهمگون هم انتخابِ من است. حتی کسی که بخاطرِ مصالح یا فشارِ والدین یا متاثّر از تزویر و فریب، همسرِ کسی میشود باز در نهایت بلهگویِ ماجرا خودَش است؛ میتوانَد نپذیرَد. نمیکُشندش که!! پس شکستهای زندگیمان را به گردنِ سرنوشت نیندازیم. بدبختی و خوشبختی در باغچهای که خودمان کاشتهایم میرویَد.
🗣 توصیهی دین به ازدواج با زنِ دیندار و نهی از ازدواج با زنِ زیبایِ بیدین در بستری معنا دارد که خودِ شما نقش داشته باشید در انتخابِ همسر.
➕ آیهی "الخَبيثاتُ لِلخَبيثينَ و الخبيثونَ لِلخبيثاتِ و الطّيّباتُ للطّيّبينَ و الطّيّبونَ للطّيّبات" در صدد بیانِ ملاکِ انتخابِ همسر است، نه در صددِ پیشگوئی و نه حتی در صددِ اینکه بگوید همسرِ شما از قبل تعیین شده و شما اختیار ندارید.
☝️به عبارت دیگر آیهی 26 از سورهی نور میخواهد بگوید افرادِ پاکدامن نباید با اهلِ فحشاء ارتباطِ دوستی یا پیوندِ نکاح بر قرار کنند. آیاتِ 21 تا 26 با عنوانِ "بسترهای فحشا" جمعبندی میشود در نگاهِ کلانِ سورهی نور. ارتباطگیری با افرادِ ناسالم و ازدواج با آنان، چهارمین بسترِ فحشا است که در این سلسله آیات به آن پرداخته شده است.
https://eitaa.com/Yazeinabsalamollahalaik
😍😍😍😍👏👏👏👏
الحمدلله علی کل نعمه
باید یه شیرینی بدیم به مناسبت این حرکت تاریخی فلسطین علیه یهود تا اینجایی که اطلاع دارم حتی در صدر اسلام هم چنین آماری نداریم که به دست مسلمانان ، این تعداد یهودی کشته و زخمی شده باشه در طول یکی دو روز !
🌷به نظرتون شیرینی چی بدیم؟!
ارسال پیشنهادات:
https://eitaa.com/Yazeinabsalamollahalaikadrekni
.
🍃 خواص بعضی از ادویه ها که روزانه استفاده میکنید
#ادویه
#تغذیه_سالم
https://eitaa.com/Yazeinabsalamollahalaikadrekni
زندگی شاد
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هجدهم و نوزدهم راوی : حسین حسن زاده همیشه
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت بیستم
راوی : جمعی از شاگردان شهید
نماز های صبح را به جماعت در مسجد می خواند، بعد از نماز مشغول تعقیبات می شد.
قیافه اهل ذکر را به خود نمی گرفت اما حسابی مشغول ذکر بود.
یک بار رفتم کنار احمداقا نشستم. دیدم لبانش به آرامی تکان می خورد. گوشم را نزدیک کردم، دیدم مشغول خواندن دعای عهد است. او همیشه بعداز نماز صبح از حفظ دعای عهد را می خواند.
به ساحت نورانی امام زمان(عج) ارادت ویژهای داشت و کارهایی که باعث تقرب انسان به امام عصر(عج) می شود را هیچ گاه ترک نمی کرد.
مدتی از شروع برنامه های بسیج و فرهنگی نگذشته بود که احمداقا پیشنهاد کرد برنامه دعای ندبه را در مسجد راه اندازی کنیم.
وقتی اعلام کرد که برنامه صبحانه هم داریم استقبال بچه ها بیشتر شد!
صبح جمعه بچه ها دور هم جمع می شدیم و برنامهی دعا آغاز می شد.
ایشان اصرار داشت که برنامهی دعا در شبستان مسجد باشد که مردم هم شرکت کنند.
خودش خالصانه از ابتدای صبح مشغول کار بود. صبحانه و چای را آماده می کرد و...
بعضی هفته ها بعد از پایان دعا به همراه احمداقا با موتور می رفتیم اطراف چهار راه سیروس
آنجا برای بچه ها عدسی می خریدیم. خداروشکر بخاطر صبحانه هم که شده بچه ها دور هم جمع می شدند.
احمد آقا از هزینهی شخصی خودش برای بچه ها صبحانه تهیه می کرد.
کارهای مختلف انجام می داد تا بلکه معنویت و ارادت به امام زمان(عج)در بچه ها تقویت شود.
در همین برنامه دعای ندبه بسیاری از بچه ها را برای آینده تربیت کرد و دستشان را در دست مولایشان قرار داد.
احمداقا کارهای فرهنگی مسجد را حول محور اهل بیت(ع) قرار داد و نتیجهی خوبی از این روند گرفت
البته کارهای جمعی احمداقا برای بچه ها فقط دعای ندبه نبود.بعضی شب های جمعه بچه ها را به مهدیه تهران برای دعای کمیل می برد. در مسیر بازگشت هم برای بچه ها ساندویچ می خرید و حسابی به بچه ها حال می داد
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای
برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدا و روح مطهر امام راحل ره و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید #احمد_علی_نیری
https://eitaa.com/Yazeinabsalamollahalaik
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت بیست و یکم
از اینکه بچه های بسیج و مسجد به دنبال مسائل فهم درسن معارف دین نیستند بسیار ناراحت بود. خیلی برای ارتقاء سطح معرفت و عقیده بچه ها تلاش می کرد.
با مسئولان بسیج مسجد بارها صحبت کرده بود. می گفت بیشتر از برنامه های نظامی به فکر ارتقاع سطح معرفتی بچه ها باشید...
برای این کار خودش دست به کار شد.به همراه بچه ها در جلسات اخلاقی بزرگان تهران شرکت میکرد.
در مناسبت های مذهبی به همراه بچه ها به مسجد حاج اقا جاودان میرفت به این عالم ربانی ارادت ویژه داشت.
مدتی هم بزرگ تر های فرهنگی مسجد را به جلسات حاج اقا مجتبی تهرانی میبرد.
وقتی احساس کرد این جلسه برای بچه ها سنگین است جلسات ان را عوض و از اساتید دیگر استفاده کرد.
از دیگر کارهایی ک تقریبا هر هقته تکرار میشد برنامه زیارت حضرت عبدالعظیم بود.
با بچه ها به زیارت می رفتین و روبه روی ضریح می نشستیم و به توصیه ایشان،اقا ماشاءالله برای ما مداحی میکرد.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمد_علی_نیری
https://eitaa.com/Yazeinabsalamollahalaik