eitaa logo
کانال مدافع حرم خانم زینب حاج قاسم سلیمانی
1.7هزار دنبال‌کننده
39هزار عکس
29.6هزار ویدیو
143 فایل
#شهادت_سردار_سپهبد_قاسم_سلیمانی 😢😢😢😢😢 آهنگ: (یاران چه غریبانه رفتند از این خانه) سر لشڪرِ ایرانی سردارِ سلیمانی هم عاشق قرآن و هم ڪشته قرآنی رفتی و وقارم رفت بر عشق عیارم رفت هم یار ولایت هم سردار دیارم رفت ای یار خداحافظ سردار خداحافظ😢😢😢😢
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠@yazeynb💠 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃 📸حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در آستانه 1403 سیاه پوش شد 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیر طلاجوراننماهنگ خادمه علی.mp3
زمان: حجم: 1.6M
💠@yazeynb💠 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃 ای خادمه علی السلام علیک خادمه عالمه علی ای خادمه علی صاحب معجزه ای از نفس فاطمه علی 🎙 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠@yazeynb💠 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃 اسم اعظم خدا... آیت الله ناصری اصفهانی رحمه الله علیه: 🔹يكي از دفعاتي كه به ديدار ايشان [آیت الله سید محمد کشمیری] رفته بودم، از ايشان اسم اعظم را خواستم. 🔹گفتند: اگر اسم اعظم را مي خواهي به در خانه برو و از اين اسم شريف: «يا صاحب الزمان أغثني يا صاحب الزمان أدركني» نگذر. اين اسم اعظم حق است، به آن توجه داشته باش! 🔹و بعد دنبالش اين ماجرا را براي بنده تعريف كردند كه سفري به خراسان رفته بودم. در مسير برگشت از تهران به قم رفتم تا يكي از آشنايان و بستگان را ببينم و بعد به عراق بازگردم. در نيمه شبي كه هوا سرد بود، اتوبوس مرا جلوي صحن حضرت معصومه پياده كرد. من هم پياده شدم. اما من پيرمرد هشتاد و پنج ساله با چمدان و ساك كجا بروم؟ من كه آدرس را بلد نيستم و كسي هم نيست كه از او نشاني را بپرسم. مقداري ايستادم، ديدم خبري نشد. با خود گفتم ما كه صاحب و ملجأ داريم. بهتر است از ايشان استمداد كنم. مي گفت ساك را به يك دست گرفتم و عصا و چمدان را هم به دست ديگر. 🔹چشمانم را بستم و در پياده رو به طور مرتب مي گفتم: «يا صاحب الزمان أغثني يا صاحب الزمان أدركني» مكرر اين اسم را تكرار مي كردم و را ه مي رفتم. يكدفعه سنگين شدم و بعد از آن ديدم بر در يك خانه ام! نگاه كردم! ديدم نام آن فاميل ما بر در نوشته شده است. در زدم، آمد در را باز كرد و متحيرانه از من پرسيد، چطور آمدي؟ گفتم: آمدم ديگر و به داخل خانه رفتم.