همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه ها مشغول فوتبال بودند. به محض عبور ما، پســر بچهاي محکم توپ را شوت کرد.🌻توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوري که ابراهيم لحظه روي زمين نشســت. صورت ابراهيم سرخ سرخ شدهبود.خيليعصبانيشــدم.بهسمتبچههانگاه كردم. همه در حال فرار بودند تااز ماکتکنخورند.ابراهيمهمينطورکنشســته بوددستکردتويساكخودش.پلاستیکگردو را برداشت.دادزد: بچههاکجارفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد!🌼🌴
@yazeynb
بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم.توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟🤔
گفــت: بنده هاي خدا ترســيده بودند. از قصدکه نزدنــد. بعد به بحث قبليبرگشت و موضوع را عوض کرد!اما من ميدانســتم انســانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل ميکنند😇🌹
@yazeynb
1.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قرارمون🤝
@yazeynb
هر زمان جوانے دعاےِ فرج
را زمزمہ ڪند🌻
همزمان امامزمان﴿عج﴾ دستهاےِ
مبارڪشان را بہ
@yazeynb
سوےِ آسمان بلند میڪنند🤲🏻
و براے آن جوان دعا میفرمایند؛
چہ خوش سعادتند کسانے
کہ حداقل روزے یڪ¹ بار
دعاے فرج را زمزمہ میڪنند ..💙..
* #الهمعجلالولیڪالفرج
* #مشتےباشیمبخونیم
@yazeynb
#سربازان_امام_زمان
www.nkqom.ir4_306183390988600011.mp3
زمان:
حجم:
2.53M
🛑 پدرم رفتگر بود،
یک روز حالش خوب نبود، بهش گفتم بابا امشب لباسات بده من بجای ت میرم،
@yazeynb
گفت نه پسرم تو امسال کنکور داری، قول بده فقط درستو بخونی تا جای خوب قبول بشی، شرمنده شدم گفتم چشم، لباسش که پوشید از در بیرون بره گفت قول دیگه یی هم بده، گفتم جانم بابا
گفت وقتی من مردم سر خاکم یه بامبو بکار و سنگ قبر هم رو خاکم نذار، این قولها رو بهم بده، گفتم بابا این چه حرفیه؟ گفت فقط قول بده.
گفتم چشم.
بابام رفت و دیگه از اون در تو نیومد و همون روز فوت شد.
من موندم و خودم و خودم.
تو شوک بودم و نا امید.
ولی بهش قول داده بودم و باید بهش عمل میکردم، بامبو را همان روز دفنش گذاشتم توی خاکش و سنگ قبر هم براش نگذاشتیم.
@yazeynb
تصمیم گرفتم خودم رو جمع کنم و فقط و فقط درس بخونم.
انقدر درس خواندم تا اینکه مهندسی عمران قبول شدم، رفتم دورهی لیسانسم را با معدل ۱۹٫۳۵ تموم شد.
اقدام کردم برای اپلای و بورسیه گرفتن تا ادامهی تحصیلم را در دانشگاه مینایو تو شهر اوهایو ادامه بدم، با توجه به رزومهام و معدل خوبم خیلی سریع دانشگاه پذیرفته شدم
حدود ۹ ماه طول کشید تا کارهام انجام بشه و برم.
رفتم آمریکا دورهی ارشدم را در دو سال با معدل A گذراندم و برای دکتری تو رشتهی خودم اقدام کردم ، همزمان در یک شرکت معتبر استخدام شده بودم و همه چی داشت خوب پیش میرفت که ترامپ رئیس جمهور شد و همه چی بهم ریخت.
@yazeynb
سرتان را درد نمیارم در آخر مجبور شدم دست از پا دراز تر برگردم ایران.
در راه بازگشت خیلی ناراحت بودم و تنها دلخوشی ام این بود مستقیم برم سر خاک بابام و داستان را بهش بگم و ببگم بعد از ۷ سال هنوز سر قولم هستم و بازم درس میخونم و کار میکنم.
رسیدم تهران، مستقیم ماشین گرفتم
@yazeynb
رفتم سر خاک بابام و شروع کردم باهاش درد و دل کردن، گفتم، از همه چی گفتم براش، بامبو هنوز اونجا بود نگاهی به بامبو انداختم و آهی از دل کشیدم.
با خودم گفتم یک سیگار بکشم و برم خانه ی مادرم، سیگارم که روشن کردم یکدفعه بابام از زیر خاک اومد بیرون
@yazeynb
چوب بامبو هم دهانش بود به زور نفس میکشید، بامبو رو از دهانش بیرون آورد و سیلی محکمی بهم زد و گفت مطمئن بودم سیگاری میشی.
فقط چرا ۷ سال طول کشید؟ کرما نصفمو خوردن؟
3.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹حاج قاسم سلیمانی: جان من و همه
@yazeynb
شهیدان ارزش فدا شدن برای این ملت را دارد.
دلتنکتم سرادر 😔😔😭
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
1.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 واکنش تماشاگران لبنانی به تعزیه ؛
@yazeynb
وقتی شبیه خوان امام حسین(ع) یاری می طلبد...
#هل_من_ناصر_ینصرنی