📚 داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه
🌹@yazeynb🌺
حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری #فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به
🌹@yazeynb🌺
رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت.
روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او
🌹@yazeynb🌺
افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت.
حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت.
خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ
🌹@yazeynb🌺
انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند.
ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن.
🌹@yazeynb🌺
من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال
🌹@yazeynb🌺
نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم.
🌹@yazeynb🌺
📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨
✍حکایتی_زیبا
✨دزدی از نردبان خانه ای بالا رفت.
از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید: خدا کجاست؟
🌹@yazeynb🌺
💫صدای مادرانه ای پاسخ داد: خدا در جنگل است، عزیزم.
کودک دوباره پرسید: چه کار می کند؟
💫مادر گفت: دارد نردبان می سازد!
ناگهان دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد!
💫سالها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی پرسید: خدا چرا نردبان می سازد؟
🌹@yazeynb🌺
💫حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد، به نردبانی که سالها پیش، از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت: برای آنکه عده ای را از آن پایین بیاورد و عده ای را بالا ببرد.
👌نردبان این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
🌹@yazeynb🌺
👌لاجرم آن کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴خاخام یهودی:
اگر میتوانید همین امروز فرار کنید!
🌹@yazeynb🌺
#افول_آمریکا
حاج اقا دانشمند4_5978603048786724850.mp3
زمان:
حجم:
2.57M
⏰ 2 دقیقه
🌹@yazeynb🌺
#حتما_گوش_کنید👆
✅ بعضی ها فقط ابگوشت امام حسین میخوان
🌹@yazeynb🌺
🎤 #حاج_اقا_دانشمند
حوادث آخرالزمان و علائم ظهور4_5962809363117642507.mp3
زمان:
حجم:
12.69M
دختره رفته به سرباز ارتش گل بده
🌹@yazeynb🌺
فکر کرده بهمن ۵۷ و اونجا ایرانه
سریع سرویس مخفی گرفتش دستبند زده،کردش تو وَن
🌹@yazeynb🌺
گل هاشو هم پرت کردن کنار خیابون
پشمای رومئو و ژولیت یکجا ریخت
بعد حسن آقامیری و پرستویی از زانو زدن پلیس در مقابل مردم پست میزارن بدبختا
یعنی حیف فحش که به اینا بدی
حیف فحش
🌹@yazeynb🌺
#الربیع_الامریکی
#بهار_آمریکایی
🛎تسلیت برای مرگ خواننده عضو گروهک منافقین!
🌹@yazeynb🌺
چند روز قبل بود که خبر مرگ مرجان خواننده قبل از انقلاب در بسیاری از رسانه های فارسی زبان منتشر شد و حتی برخی از رسانه های داخلی نیز به نشر آن و تعریف و تمجید از این شخص پرداختند
اما مرجان که بوده است:
🌹@yazeynb🌺
🔰مرجان پس از انقلاب و نمایان شدن چهره منافقین به یکی از اعضای این گروهک تروریستی تبدیل شد تا جایی که در برخی از همایش های این گروهک علاوه بر سخنرانی به شعرخوانی نیز پرداخته است
🌹@yazeynb🌺
💡حال سوال اینجاست افرادی که این روزها مرگ او را تسلیت می گویند آیا نسبت به این چهره او آگاه هستند یا خیر؟
🌹@yazeynb🌺
اگر آگاه نیستند چرا نسبت به فردی که نمی شناسند پیام می دهد و اگر می
🌹@yazeynb🌺
شناسند چگونه و با چه رویی از حامی قاتلین 17 هزار شهروند ایرانی حمایت می کنند؟