3.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼روایت شهید سلیمانی از سردار شهید محمد حسین یوسف الهی
@yazeynb
اورکت روی شانه هایش بود ، بدون جوراب . معلوم بود از نماز می اید و فرصت پیدا نکرده سر و وضعش را
@yazeynb
مرتب کند. لبخند زدم و نگاهی به او انداختم. قبل از اینکه حرفی بزنم، با خنده گفت: وقتی در همین وضعیت مقابل خدای خودم ایستادم و نماز
@yazeynb
خواندم، درست نبود در مقابل بنده ی او به سرو وضعم برسم.
🖤🖤
💔درسوگِ حسین،دیده یَمِ غم باشد
💚درعرش و سما مجلس ماتم باشد
💔هر روز،براي شيعيان عاشوراست
💚هر ماه خدا ماه مُحرّم باشد
@yazeynb
🖤 السلام علیک یا اباعبدالله 🖤
💔بعد مرگم ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﻟﺤﺪﻡ
💔ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻋﺸﻖ حسين بن ﻋﻠﯽ ﺭﺍﺑﻠﺪم
💔ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪﮐﻪ ﭘﺮﭘﺮﺷﺪﻩ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﮔﻞ ﯾﺎﺱ
💔ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﻣﺴﺖ ﻭ ﺧﺮﺍﺏ ﻋﺒﺎﺱ
@yazeynb
💔ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯازل ﻣﺬﻫﺒيم
💔ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺪ ﺯﯾﻨﺒﯿﻢ
💔ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﺖ ﺍﺯ ﻗﺪﺡ ﺳﺎﻏﺮﯾﻢ
💔ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮﯾﻢ
💔ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺩﺩﮔﺮﺑﺮﺳﺮﺩﻭﺳﺖ
@yazeynb
💔ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪﮐﻪ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻋﻠﯽ ﺍﺻﻐﺮﺍﻭﺳﺖ
💔ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮔﻨﻪ ﭘﺮﺩﻩ ي ﻣﻬﺘﺎﺑﺶ ﺷﺪ
💔ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭﺳﯿﻨﻪ ﺯﻥ ﺷﺎﻫﺶ ﺷﺪ
💔ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺟﺎ
💔ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪﮐﻪ ﻣﺄﻭﺍﺵ ﺷﺪﻩ ﮐﺮﺑﺒﻼ
@yazeynb
💔ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻧﻮﮐﺮ ﺑﺪﻋﻬﺪﯼ ﺑﻮﺩ
💔ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ " ﻣﻨﺘﻈﺮ" ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻮﺩ.
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
5.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 مهدویت در کلام امام حسین علیه السلام
▫️شعيب بن ابیحمزه گويد : به محضر امام حسين(ع) تشرّف يافته، عرض كردم : آقا جان آيا شما صاحب الامر هستيد؟
@yazeynb
▫️فرمودند : نه.. عرض كردم : پس فرزند شماست؟ فرمودند : نه... عرض كردم: آيا فرزند فرزند شماست؟ فرمودند: نه..
▫️پرسيدم : پس صاحب الامر كيست؟ فرمودند :
@yazeynb
آنكه زمين را پر از عدل خواهد كرد، همان گونه كه پر از ظلم گشته باشد. او پس از زمانی طولانی كه امامان پيشين رفته باشند، خواهد آمد، همان گونه كه رسول
@yazeynb
خدا (ص) پس از مدتی دراز كه از زمان پيامبران پيشين گذشته بود مبعوث شد..
📕 عقدالدرر / ص ١۵٨
✨﷽✨
🌼امام خمینی و شستن لباس زن مستمند
@yazeynb
✍مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام خمینی در قم بود، نقل می کرد: روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم، فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار مدرسه حجتیه عبور می کردیم، دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه ها و کهنه هایی را می شوید. نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می دیدیم که یخ های رودخانه را می شکست و کهنه می شست، بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره لباس می شست. امام قدری به او نگاه کرد بعد به من فرمود: «شما بروید بعد من می آیم». عرض
@yazeynb
کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست بفرمایید. گفتند: «نه، شما بروید» و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباسهارا شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هرچه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند: «چیزی نبود». بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: «شما بیایید منزل، من دستور می دهم آب گرم کنند و دیگر شما اینجا نیایید. با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمک تان می کنم»
@yazeynb
📚 منبع: کتاب "برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)"، گردآورنده غلامعلی رجایی، ج۱، ص ۲۱۲ص
۞ سالها قبل یکی از رفقا به سراغم آمد که با هم به مشهد مشرّف شویم. گفتم من کار دارم، شما بروید، من هم انشاءالله چند روز دیگر در مشهد به شما ملحق
@yazeynb
میشوم. چند روز بعد من هم به مشهد مشرّف شدم، ولی به محض اینکه نزد او رفتم با خُلق تنگ به من گفت: حالا میآیی؟ گفتم مگر چه شده؟ گفت: چه میخواستی بشود؟ فهمیدم در زیارت حضرت حالات سفرهای گذشتهاش را نداشته است. به او گفتم: خوب، حضرت رضا علیه السّلام حق ندارد بگوید شما خندههایتان را میبرید جاهای دیگر و
@yazeynb
گریههایتان را میآورید پیش ما؟ او زد زیر خنده. تا خندید، گفتم این خنده را بر لبت حفظ کن و با همین حال برو حرم یک طواف بکن. رفت و وقتی بازگشت، دیدم خُلقش باز شده و به خواستهاش رسیده
@yazeynb
است. سعی کنید وقتی به زیارت ائمّه علیهم السّلام مشرّف میشوید، با خُلق باز و دل راضی و خشنود از خدا وارد حرم شوید.
▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
@yazeynb
📙 مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب
#زیارت_اهلبیت_علیهمالسلام