🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #فصل_سوم.. #قسمت_ششم..
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#سال_۱۳۹۸_مبارک 🌹🍃🌺🍃🌹
#کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#فصل_سوم.. #قسمت_هفتم...🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
گفت این گل ها که قابلتو نداره اما از اونجا که این هفته قبول کردی بیای هیت برای تشکر این دسته گل رو برات گرفتم.
از خدا که پنهان نیست نیت من از رفتن به هیت فقط این بود که حمید دست از سرم بر دارد ولی همین رفتار باعث شد آن شب برای همیشه در ذهنم ماندگار شود و از آن به بعد من هم مانند حمید پای ثابت هیت خیمه العباس شوم حمید خیلی های دیگر را با همین رفتار و منش هیتی کرده بود.
با هم خودمانی تر شده بودیم دوست داشتیم به سلیقه خودم برایش لباس بخرم اول صبح به حمید پیام دادم که زودتر بیایید تا برویم بازار و برایش لباس بخریم.
تاریخ ارسال پیامک روی گوشی که افتاد دلم غنج رفت امروز روز وعده ما برای محضر و خواندن عقد دائم بود روز دهم آبان مصادف با میلاد امام هادی دل توی دلم نبود عاقد گفته بود ساعت چهار بعد از ظهر محضر باشیم که نفر اول عقد ما را بخواند.
حمید برای ناهار خانه ما بود هول هولکی ماکارونی را خوردیم و از خانه بیرون زدیم سوار پیکان مدل هفتاد به سمت بازار راه افتادیم وقت زیادی نداشتیم باید زودتر بر می گشتیم تا به قرار محضر برسیم نمی خواستم مثل سری قبل خانواده ها و عاقد معطل بمانند.
حمید کت داشت برایش یک پیراهن سفید با خط های قهوه ای همراه شلوار خریدیم چون هوا کم کم داشت سرد می شد ژاکت بافتنی هم خریدیم تا نزدیک ساعت سه و نیم بازار بودیم خیلی دیر شده بود حمید من را به خانه رساند تا من به همراه خانواده ام خودم بیاییم و خودش هم به دنبال پدر و مادرش برود.
جلوی در خانه که رسیدیم از روی عجله ای که داشت ماشین را دقیقا کنار جدول پارک کرد داشتم با حمید صحبت می کردم غافل از همه جا موقع پیاده شدن یکراست داخل جوی آب افتادم صدای خنده اش بلند شد و گفت ای ول دست فرمون حال کردی عجب راننده ای هستم برات شوماخری پارک کردم هیچ وقت کم نمی آورد یک جوری اوضاع را با حرف ها و رفتارش جمع و جور می کرد.
پدر و مادرم سر ساعت چهار به محضر رسیدیم خیابان فلسطین محضر خانه ۱۲۵روبروی مسجد محمد رسول الله بعد از نیم ساعت پدر و مادر حمید و سعید آقا رسیدند با آن ها احوال پرسی کردم و نگاهم به در بود که حمید هم بیاید ولی از او خبری نشد خشکم زده بود این همه آدم آمده بودند ولی اصل کاری آقا داماد نیامده بود جویا که شدم دیدم بله داستان سری قبل باز تکرار شده است آقا وسط راه متوجه شده شناسنامه همراهش نیست تا حمید برسد ساعت از پنج گذشته بود...🌹🍃🌺🍃🌹
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یازینب...
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🚩 اسامی مرزبانان آزاد شده
🔹سردار سرتیپ محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران، اسامی مرزبانان آزاد شده را به شرح ذیل اعلام کرد:
1. محمود هرمزی
2. پدرام موسوی
3. کیانوش بابایی
4. عبدالکریم شریفی
#یازینب
🌺اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنابه🌺
🌴🏴حی علی العزا🏴🌴
زینب کبری(س) به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند.
سالروز وفات ام المصائب زینب کبری (سلام الله علیها)، دخت علی مرتضی، پیام آور کربلا، الگوی شکیبایی و تقوا، عابده آل علی (علیه السلام) و عقیله بنی هاشم را به تمام پویندگان راه ولایت و عاشقان خط سرخ شهادت تسلیت باد.
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺🍃@Modafin_haram🌺🍃
#ایـوب ! کجایی؟؟؟؟
که ببـینی؟!
#_یک_زن
هفـتاد و دو لب تــشنه بی سر دیـده...
#_اَلسلامُ_علی_قَلب_الزِینَبِ_الصَبور
🏴شهادت حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد.🏴
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
__~••°°🕊 # یازینب...🕊°°••~___
🌹بسم رب الشهداء والصديقين 🌹
ﺳﻮﺭﯾﻪ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﺩﺭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ
ﻣﯿﺮﻡ ﮐﻠﻨﺎ ﻋﺒﺎﺳﮏ ﯾﺎﺯﯾﻨﺐ
ﺩﺭﻣﯿﺎﻥ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ ﻣﻦ ﺳﻼﺣﯽ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﭘﺮﭼﻤﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﺷﻢ
ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻠﻨﺎ ﻋﺒﺎﺳﮏ ﯾﺎﺯﯾﻨﺐ
ﻣﯿﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎ ﺩﻋﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎ ﯾﺎﺣﯿﺪﺭ ﻣﻌﻨﯿﺶ ﻣﯿﺪﻫﯿﻢ ﺣﺘﯽ
ﺳﺮ ﮐﻠﻨﺎ ﻋﺒﺎﺳﮏ ﯾﺎﺯﯾﻨﺐ
ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺭﺟﺰﻫﺎ ﻏﻮﻏﺎﺱ ﺫﮐﺮ ﻃﻮﻓﺎﻧﯽ ﻣﺎ ﺯﻫﺮﺍﺱ ﺍﺯﺷﮑﻮﻩ ﺩﻝ ﻣﺎ
ﭘﯿﺪﺍﺱ ﮐﻠﻨﺎ ﻋﺒﺎﺳﮏ ﯾﺎﺯﯾﻨﺐ
ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻣﺎ ﺭﮔﯽ ﺍﺯ ﺭﺷﺎﺩﺕ
ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻠﻨﺎ ﻋﺒﺎﺳﮏ ﯾﺎﺯﯾﻨﺐ
ﺍﯾﻦ ﻭﺻﯿﺖ ﺯ ﯾﮏ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﺳﺖ ﺣﺮﮐﺖ ﺯﯾﻨﺒﯽ ﻣﯿﺮﺍﺙ ﺍﺳﺖ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ
ﺣﺴﺎﺱ ﺍﺳﺖ ﮐﻠﻨﺎ ﻋﺒﺎﺳﮏ ﯾﺎﺯﯾﻨﺐ
ﻗﺪﺭﺕ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﺎﺥ ﺩﺷﻤﻦ ﺯ ﺑﻦ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﻋﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﺍﺳﺖ ﮐﻠﻨﺎ ﻋﺒﺎﺳﮏ ﯾﺎﺯﯾﻨﺐ
__~°°••🕊 #یازینب...🕊••°°~___
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
سلام چرا بعضی از بزرگواران شهادت عمه جانم را میگن وفات😔
به خون شهدا قسم میخورم خانم بزرگ..شهید شده نه چیز دیگه
یاعلی😔
≈≈≈°°••★**••🌹••**★••°°≈≈≈
.
#دلنوشته_به_یاد_مدافعان_حرم
🌹بسم رب الشهداء والصديقين 🌹
#رفیقم...
چقدر زمان زود سپری می شود، انگار همین دیروز بود به سوریه رفتیم
یادت هست،ضریح بی بی زینب سلام الله علیه ؟
چقدر گریه کردیم...
اصلاً باورمان نمیشد کنار
ضریح ام المصائب هستیم.
وتو چه زیبا زیارت میکردی و از بی بی، شهادت طلب میکردی
و من چه غافل...
ای کاش از تو خواسته بودم تا برای من هم، طلب شهادت میکردی
امّا حیف...
افسوس و صد افسوس که تو به دیدار یارت شتافتی و من.... تنها ماندم
#رفیقم...
برای من، از اربابمان شهادت را طلب کن
🌹🌹 #دلم_هوای_شهادت_دارد🌹🌹
هدیه به روح شهداء و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات.....
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
.
.۱۳۹۵/۰۲/۰۵
#علمدار
#علی_ارمغان
_••🍃🏴 #یاحسین...🏴🍃••_
#اَلسلامُ_علی_قَلب_الزِینَبِ_الصَبور🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
هر شنبه که با عشق تو آغاز کنيم 🌸
شعر و غزل و ترانه را ساز کنيم
تا آخر هفته کاممان شيرين است
وقتى که زبان به نام تو باز کنيم🌸
ســـــلام
صبحتون به نیکی و عـافیت 🌸
عشق و زیبایی طبیعت
گوارای وجودتان باد
گذرثانیه های عمرتون توام🌸
با آرامش و عشق و سلامتی
هفته تون پراز
خبرهای خوب و عالی
#یازینب...
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
@Yazinb3
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحيم 🌹🍃
#داستان_کوتاه_پند_آموز
کسى مىخواست زیرزمین خانهاش را تعمیر کند . در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد که چند بچه مار در آن بود . آنها را برداشت و در کیسهاى ریخت و در بیابان انداخت .وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچههایش را ندید ، فهمید که صاحبخانه بلایى سر آنها آورده است ؛ به همین دلیل کینه او را برداشت .
#مار_براى_انتقام ، تمام زهر خود را در کوزه ماستى که در زیرزمین بود ، ریخت .از آن طرف ، مرد ، از کار خود پشیمان شد و همان روز مارها را به لانهشان بازگرداند . وقتى مار مادر ، بچههاى خود را صحیح و سالم دید، به دور کوزه ماست پیچید و آن قدر آن را فشار داد که کوزه شکست و ماستها بر زمین ریخت.
شدت زهر چنان بود که فرش کف خانه را سوراخ کرد .
#این_کینه_مار_است ، امّا همین مار ، وقتى محبّت دید ، کار بد خود را جبران کرد ، امّا بعضى انسانها آن قدر کینه دارند که هر چه محبّت ببینند ، ذرّهاى از کینهشان کم نمىشود.
#امام_علی_علیه_السلام🌹🍃
دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.
#غررالحكم، ج۲، ص۵۲
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
#فوری /
📢 دستور فرمانده معظم کل قوا به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح:امکانات بیشتری برای امداد به مناطق سیلزده گسیل شود
◀️ در پی حادثه سیل ویرانگر در استانهای گلستان و مازندران و نیاز مبرم سیلزدگان به کمکهای نیروهای مسلح، حضرت آیتالله خامنهای به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح دستور دادند امکانات بیشتری برای امداد به این مناطق گسیل شود.
◀️ متن دستور فرمانده معظم کل قوا به این شرح است:
بسمه تعالی
سردار سرلشکر باقری
رئیس محترم ستاد کل نیروهای مسلح
برابر اطلاع، سیل زدگان دو استان شمالی نیاز مبرمی به کمک و امکانات نیروهای مسلح دارند. دستور فرمایید علاوه بر آنچه تاکنون در آن مناطق بکار گرفته شده است امکانات بیشتر برای امداد به آن مناطق گسیل نمایند. گزارش اقدام را بفرستید.
سید علی خامنه ای
۳ فروردین ۱۳۹۸
#یازینب...
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
@Yazinb3
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
ﺷﺒﻲ "ﺳﻠﻄﺎﻥ" ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ می کرد ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ؛ﺑﻪ ﺭییس ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ: ﺑﯿﺎ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﯾﻢ، ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ مردم و ﻣﻠﺖ ﺧﺒﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ . ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﺬﺍﺭ بودند که مردی را ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩ مےﺸﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ به ﺍﻭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ،" ﻣﺮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ " ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﻣﺪﺗﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﺯﻣﺮﮒ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ . ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺴﺪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ مردم ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻧﺪ: ﺍﻭ ﻓﺮﺩﯼ ﻓﺎﺳﺪ، " ﺩﺍﯾﻢ ﺍﻟﺨﻤﺮ " ﻭ "ﺯﻧﺎﮐﺎﺭ " ﺑﻮﺩ! ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺍﺩ. ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺷﯿﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ(خطاب به جنازه همسرش) ﮔﻔﺖ : ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍ ! ﺗﻮ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ ﻭ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﯼ !!.... ﻣﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ " ﻭﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ " ﻭ ﺍﺯ "ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ " ﻫﺴﺘﯽ !"ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺖ :ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﯿﻦ ﻭﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ؟ !! ﺯﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺑﻠﻪ ، ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﺯﻗﻀﺎﻭﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻧﯿﺴﺘﻢ . ﺳﭙﺲ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔت: ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ می توﺍﻧﺴﺖ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﺂﻭﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻣﯽﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ : «ﺍﻟﺤﻤﺪ ﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭﻓﺴﺎﺩ ﻣﺭﺩﻡ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ؛ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﺰﻝ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ "ﺯﻧﺎﻥ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻭ ﺑﺪﻧﺎﻡ " ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﺍﻣﺸﺒﺖ ! ﺍﻣﺸﺐ ﺩﺭﺏ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻧﮑﻦ !! ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺷﺪ !!ﻣﻦ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ: ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﻭﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺕ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﮐﺴﯽ " ﻏﺴﻞ " ﻭ " ﮐﻔﻨﺖ " ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ . ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺖ ﻭ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﻦ، ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ !! ﺳﻠﻄﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ " ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭ " ﻫﺴﺘﻢ . ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ ﻭ ﮐﻔﻨﺶ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ...ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ "ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ "ﻋﻠﻤﺎ " ﻭ " ﻣﺸﺎﯾﺦ " ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﺜﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ !!...
#ﺧـﺪﺍﻭﻧـﺪﺍ
ﺑﺪ ﮔﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﺳﻮﺀ ﻇﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺯ ﻭ " ﺣﺴﻦﻇﻦ " ﻭ ﺧﻮﺵ ﮔﻤﺎﻧﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺒﻤﺎﻥ ﺑﻔﺮﻣﺎ....
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3