#شهیدانه🌹
تازه دیپلمشو گرفته بود و دنبال کار می گشت که هزینه ای به خانواده تحمیل نکنه، به هر دری زد تا بلاخره یه کار خوب براش جور شد😍 خیلی راضی بود و با شوق و ذوق کارشو شروع کرد. بعد از چند روز دیدم دیگه نمیره سر کار، گفتم مرتضی جان، کارتو نپسندیدی؟چرا دیگه نمیری⁉️ لبخندحاکی از رضایت چاشنی نگاه نافذش کرد و گفت: چرا اتفاقا خیلی هم عالی بود😊، اما صلاح بود که دیگه نرم! بیشتر کنجکاو شدم که بدونم دلیلش چیه؟ کلی پرس و جو کردم تا اینکه گفت رفیقش بیکار بوده💔 و هماهنگ کرده که اون بره... آخه اون زن و بچه داشته و سخته که یه مرد شرمنده ی زن و بچه اش باشه😔
خاطره ای از زبان خواهر شهید #مرتضی_مسیب_زاده 🌹
🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
#تفکر
در منطقه کوشک وارد میدان مین شدم ، یک جمجمه دیدم و پیکری هم افتاده بود که خاک رویش را پوشانده بود .
پیکر را برگرداندم ، کمی جلوتر یک پیکر دیگر دیدم و جلوتر تا هفت پیکر پیدا کردم در یک مسیر !
دقت کردم ، هر هفت شهید ، مهر و تسبیح به همراه داشتند ، از خودم خجالت کشیدم چون خیلی وقت ها در خواندن نماز کوتاهی می کردم....
📕 امام سجاد و شهدا ، ص54
#شبتون_شهدایی
التماس دعای فرج.....
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
✨الهـــی
اگر بـد بودیـم #یاریـمان ڪن
تا فردایی بهتـر داشتـه باشیـم.
خــ♡ــدایا
بہ حـق #مهـربانیت
نگذار کسـی با ناامـیدی و ناراحتـی
شـب خـود را بہ صــبح برساند.
یادمـان باشـد شـاید شبـی
آنچنان آرام گرفتیـم ڪه
دیـدار صبـح فـردا ممکن نشـود
پـس بہ امیـد فـرداهـا
محبـت هایمان را ذخیـره نکنیم.
شبتـ🌙ـون در پنـاه خـدا🌟
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
شـــ🌙ــبِ مـــن
با تــــو
بـــخیر می شود
تـ♡ـویی که حتــی
حـــس بـــودنت
می ارزد به ،
تــــــمامِ
نــداشته هایم،آقا
شب بخیرمولای غریبم
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨🍃
✿↶ #حـــسآرامـــشنـــــابــــــ ↷✿
❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀
🍃🍁 خـدای خـوبـم
در شـروع یک روز دیگـر سپـاس
ڪه چشمانم بہ روی دنیای زیبایت باز شد
سپـاس برای نعمـت شکرگزاری
و سپـاس برای سلامتـیام ...
🍃🍁 خـدایـم
برای همسایهای ڪه نان ندارد #نـان
برای دوستی ڪه قلب مرا شکست #مهربانی
برای آنڪه روح مرا آزرد #بخشایش
برای خانوادهام #سلامتی و #آرامـش
برای همـدردانم #سعادت و #بهبودی
برای همهٔ بیمـاران #شفـا
برای درگذشتـگان #مغفـرت
و برای خویشتن خویش #آگاهی و #عشق
از پروردگار عالـم #میطلــــبم
🍃🍁 بـار خـدایـا
در این روز عـطا کن:
خوشرویی، بخشـش
ادب، صـداقت، متـانت
مهـربانی، صبـوری، امیـد
بصیـرت و شـادی را
بہ همهٔ دوستـان و هموطنـانم
#آمیـنیـاربالـعـالـمیـن
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
____~••°° #یازبنب...°°••~_____
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
🍃🌹 #روز_شمار_شهدا.. 🌹🍃
امروز #سه_شنبه #۱۹_آذر ۱۳۹۸ هجری شمسی ...
@Yazinb3
#ولادت_شهید_حسین_پور_رضا🌷
(استان آذربایجان شرقی، شهرستان مراغه، روستای ورجوی) (۱۳۳۶ ه.ش)
#ولادت شهید عمران پستی🌷
(استان اردبیل، شهرستان خلخال، شهر هشجین) (۱۳۳۸ ه.ش)
#ولادت شهید وحید امیری🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۴ ه.ش)
#ولادت شهید مسلم احمدیپناه 🌷
(استان چهار محال و بختیاری، شهر فرادانبه) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید احمد دهقان 🌷
(استان یزد) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید سیدمحمد حیدرهایی🌷
(استان سمنان، شهرستان دامغان) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید سعید ابراهیمی🌷
(استان سمنان، روستای کهن آباد) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید محمدمهدی سیفی🌷
(استان یزد، شهرستان میبد) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید ابوالقاسممختاریاردکانی🌷
(استان یزد، شهرستان اردکان) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید سیدضیاء گلدانساز🌷
(استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید محمدجواد باقری 🌷
(استان مرکزی، شهرستان دلیجان) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید امیر عبدالرزاقی🌷
(استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید سیدمحمدرضا باقی🌷
(استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید محمدرضا علیزاده دهخدائی 🌷
(استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید محمد ابراهیم مقبل🌷
(استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید علی مکاری🌷
(استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید براتعلی سیاهکالی مرادی🌷
(استان قزوین) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید سیدمهدی موسوی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید سیدجواد موسوی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید سیدمصطفی ادب دوست🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید محمدعلی قادری موحد🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید حسین رسولی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید محمدمهدی صمدی🌷
(استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید ابوالقاسم قربان صباغ🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان قوچان) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید سیدعلی راشدی 🌷
(استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید حسن ترک آبادی🌷
(استان اصفهان، شهرستان کاشان) (۱۳۶۰ ه.ش)
#شهادت شهید عباس کرمپور 🌷
(استان خوزستان، شهرستان دزفول) (۱۳۶۰ ه.ش)
#شهادت شهید مهدی فیاض 🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان کاشمر) (۱۳۶۰ ه.ش)
#شهادت شهید ابراهیم هوشیاری🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش)
#شهادت شهید مظاهر کیااحمدی🌷
(استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید رضا مزروعی🌷
(استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل، شهر نصر آباد) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید محمدطاهر احمدی🌷
(استان بوشهر، شهرستان دشتی، شهر خورموج) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید شمسالله یوسف تبار🌷
(استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید ولید اکبری🌷
(استان فارس، شهرستان لارستان، روستای براک) (۱۳۶۷ ه.ش)
#شهادت شهید محمدرضا خاوشزاده🌷
(استان کرمان، شهرستان رودبار جنوب) (۱۳۹۶ ه.ش)
#یازهرا....🌹🍃
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊
____~°°•• #یازینب...••°°~_____
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_دختر_شینا🌹🕊
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل دهم..( قسمت ۱ )🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
کمی بعد از آن خانه اسباب کشی کردیم و خانه دیگری در خیابان هنرستان اجاره کردیم. موقع اسباب کشی معصومه مریض شد. روز دومی که در خانه جدید بودیم آن قدر حال معصومه بد شد که مجبور شدیم در آن هیر و ویروی بچه را ببریم. بیمارستان. صمد به تازگی ژیان را فروخته بود و بدون ماشین برایمان مکافات بود با دو تا بچه کوچک از این طرف به آن طرف برویم. نزدیک ظهر بود که از بیمارستان برگشتیم. صمد تا سر خیابان ما را رساند و چون کار داشت دوباره تاکسی گرفت و رفت. معصومه بغلم بود. خدیجه چادرم را گرفته بود و با نق و نق راه می آمد و بهانه می گرفت. می خواستم بغلش کنم با یک دست معصومه و کیسه داروهایش را گرفته بودم با آن دست خدیجه را می کشیدم و با دندان هایم هم چادرم را محکم گرفته بودم. با چه عذابی به خانه رسیدم بماند. به سختی کلید را از توی کیفم در آوردم و انداختم توی قفل. در باز نمی شد. دوباره کلید را چرخاندم. قفل باز شده بود اما در باز نمی شد. انگار یک نفر آن تو بود و پشت در را انداخته بود. چند بار به در کوبیدم. ترس به سراغم آمد. در خانه همسایه را زدم و ماجرا را برایش تعریف کردم. زن هم می ترسید پا جلو بگذارد. خواهش کردم بچه هام را نگه دارد تا بروم صمد را خبر کنم. زن همسایه بچه ها را گرفت. دویدم سر خیابان. هر چه منتظر تاکسی شدم دیدم خبری از ماشین نیست حتی یک ماشین هم از خیابان عبور نمی کرد. آن موقع خیابان هنذستان از خیابان های خلوت و کم رفت و آمد شهر بود. از آنجا تا آرامگاه بوعلی راه زیادی بود. تمام آن مسیر را دویدم.از آرامگاه تا خیابان خواجه رشید و کمیته راهی نبود. اما دیگر نمی توانستم حتی یک قدم بردارم. خستگی این چند روزه و اسباب کشی و شب نخوابی و مریضی معصومه و از آن طرف علافی توی بیمارستان توانم را گرفته بود اما باید می رفتم ناچار شروع کردم به دویدن. وقتی جلوی کمیته رسیدم دیگر نفسم بالا نمی آمد به سرباز نگهبانی که جلوی در ایستاده بود گفتم: من با آقای ابراهیمی کار دارم بگویید همسرش جلوی درد است. سرباز به اتاقک نگهبانی رفت. تلفن را برداشت شماره گرفت و گفت: آقای ابراهیمی خانمتان جلوی در با شمار کار دارند. صمد آن قدر بلند حرف می زد که من از آنجایی که ایستاده بودم صدایش را می شنیدم. می گفت: خانم من؟ اشتباه نمی کنید؟ من الان خانم و بچه ها را رساندم خانه. رفتم توی اتاقک و با صدای بلند گفتم: آقای ابراهیمی بیا جلوی در کار واجب پیش آمده است. کمی بعد صمد آمد. قیافه ام را که دید، بدون سلام و احوال پرسی گفت: چی شده؟! بچه ها خوب اند؟! خودت خوبی؟! گفتم: همه خوبیم. چیزی نشده فکر کنم دزد به خانه زده بیا برویم پشت در افتاده نمی شود رفت تو. کمی خیالش راحت شد. گفت: الان می آیم چند دقیقه صبر کن. رفت و کمی بعد با یک سرباز برگشت. سرباز ماشین پیکانی را که کنار خیابان پارک بود، روشن کرد. صمد جلو نشست و من عقب. ماشین که حرکت کرد صمد برگشت و پرسید: بچه ها را چه کار کردی؟! گفتم: خانه همسایه اند. ماشین به سرعت به خیابان هنرستان رسید.. وارد کوچه شد و جلوی در حیاط ایستاد. صمد از ماشین پیاده شد. کلیدش را در آورد و سعی کرد در را باز کند وقتی مطمئن شد در باز نمی شود از دیوار بالا رفت به سرباز گفتم: آقا خیر ببینید تو را به خدا شما هم بروید شاید کسی تو باشد. سرباز پایش را گذاشت روی دستگیره در و بالا کشید. رفت روی لبه دیوار از آنجا پرید توی حیاط. کمی بعد سرباز در را باز کرد. گفت: هیچ کس تو نیست. دزدها از پشت بام آمده اند و رفته اند. خانه به هم ریخته بود درست است هنوز اساب و اثاثیه را نچیده بودیم اما این طور آشفته بازار نبود. لباس هایمان ریخته بود وسط اتاق. رختخواب ها هر کدام یک طرف افتاده بود. ظرف و ظروف مختصری که داشتیم وسط آشپزخانه پخش و پلا بود. چند تا بشقاب و لیوان شکسته هم کف آشپزخانه افتاده بود. صمد با نگرانی دنبال چیزی می گشت: صدایم زد و گفت: قدم اسلحه اسلحه ام نیست. بیچاره شدیم. اسلحه اش را خودم قایم کرده بودم. می دانستم اگر جای چیزی امن نباشد جای اسلحه امن امن است رفتم سراغش حدسم درست بود. اسلحه سرجایش بود. اسلحه را دادم دستش نفس راحتی کشید. انگار آب از آب تکان نخورده بود با خونسردی گفت: فقط پول ها را بردند عیبی ندارد فدای سر و تو بچه ها.
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یـــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🌺🍃🌺
*❤️ قلب من خانۀ خداست …*
ممکن است گاهی گریه کنم ولی هیچگاه در تنهایی گریه
نمیکنم
خداوند اینجاست
اشکهای مرا پاک میکند، چون…
❤️ قلب من خانۀ خداست …
ممکن است گاهی بیفتم و بلغزم
اما هرگز در سقوط تنها نمیمانم
خداوند هست و مرا بلند میکند، چون…
❤️ قلب من خانۀ خداست …
شاید گاهی رنج بکشم
اما هرگز در این رنج کشیدن تنها نمیمانم
پروردگار مرا از رنجها رها میکند، چون…
❤️ قلب من خانۀ خداست …
خوشحالم برای اینکه میدانم هرگز تنها نیستم
خداوند همواره با من است، چون …
*❤️ قلب من خانۀ خداست …*
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
🚨هشدار وزارت خارجه به دانشمندان ایرانی درباره سفر به آمریکا
🔹ا توجه به بهانههای واهی سیاسی ، امنیتی و یا قوانین ظالمانه و یکجانبه آمریکا نسبت به ایرانیان بخصوص نخبگان ایرانی و بازداشتهای خودسرانه و طویل المدت به همراه شرایط نگهداری کاملا غیر انسانی ، از اتباع ایران بخصوص نخبگان و دانشمندان درخواست میگردد از سفر به آمریکا حتی برای شرکت در کنفرانس های علمی و حتی با داشتن دعوتنامه ، بطور جدی اجتناب نمایند
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
#تفکر
در عملیات کربلای پنج ،
حاجی بخشی در حال خاموش کردن آتش و شاهد ذره ذره سوختن و شهید شدن داماد عزیزش در درون ماشین بود !
تلاشش بی نتیجه ماند و دامادش به شهادت رسید....
📕 ستارگان خاکی
#شبتون_شهدایی
التماس دعای فرج.....
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
خـدایا وقتی ڪه شب میرسد
افڪارم از تـو و عشقـت
آرامـش میگیـرد
خوابـم از امنیـت و مهـرت
اطمینـان مییابـد
مـرا از واسطههای آرامـش
و شـادی بنـدگانت قـرار ده
خـدایا در انتهـای شـب
قلبهـای مهـربان دوستـانم
را بہ تـو میسپـارم
باشد ڪه بـا یـاد تـو
بہ آرامـش رسیـده
و فـارغ از دردها و رنـجها
طلـوع صبحی زیبـا را
بہ نـظاره بنشینند
شبتـ🌙ـون سرشـار از آرامـش🌟
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
شـــ🌙ــبِ مـــن
با تــــو
بـــخیر می شود
تـ♡ـویی که حتــی
حـــس بـــودنت
می ارزد به ،
تــــــمامِ
نــداشته هایم،آقا
شب بخیرمولای غریبم