__•°•🏴🌴 #یازینب... 🌴🏴•°•__
🌹🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🌹
سلامتی امام زمان (عج )صلوات💐
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
#یازهرا...
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
تا به این جا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو
سال ها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو
با حساب دل خود هر چه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو..
🏴اللهم عجل لولیک الفرج به حق خانم حضرت زینب سلام الله علیها🏴
___•°•🏴🌴 #یازینب...🌴🏴•°•__
🏴 #یازینب...
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
یا امام حسن مددی 😔
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🏴🌹
یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ ...
من نبایدبهت بگم که اگه امشب و فردا شب هرچی حسن جان بگی مادرش دعات میکنه...
حسن جان ... حسن جان...
شب امام حسنِ ..😔
عمریست دخیلم به ضریحی که نداری ..😔
یا امام حسن...
یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه...
حتما باحاجت بیاید روضه ...
التماس دعا...
یا امام حسن ای کریم اهل بیت...
این مردم با یه امیدی اومدن...
وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا"
هرکی صدای منو میشنوه آبرو دار و قسم بده
"یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه" ...
هرکی کربلا نرفته از امام حسن خواهش کنه ... بگه من کربلا نرفتم هنوز ...
یه باردیگه :
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه...😔
فرج امام زمان، سلامتی رهبر، نابودی وهابی و داعشی ،آل سعود، آمریکا، آل خلیفه، اسراییل، برا مسلمونا بگو ... یه بار دیگه ...برا مردم میانمار، شیعیان بحرین، شیعیان حجاز، یمن، عراق، سوریه ...
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه...😔
دعای زندهدلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بیصدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
حسن جان .... حسن جان ....
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیۀ شیرخدا 🌹ابا حسن🌹است
یا زهرا...
اقا جانم عبدالله بن حسن آخرین شهید بنی هاشمه ... این پسر ، حسنی تبار ، از دو شهید قبلی دوتا نشونه داشت ... داغِ دوتا عزیز رو شعله ور تر کرد ...
وقتی آقایِ غریب ما رو دوره کردن همه دورشُ گرفتن اهل خیمه دارن نگاه میکنن؛
سیدبن طاووس نوشته:
" فَخَرَجَ عَبدُ اللّهِ بنُ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ..." عبدالله اومد بیرون" وهُوَ غُلامٌ لَم یُراهِق ..." هنوز نابالغ بود ...
دست نازکه ... قد کوتاهه ... بدن ضعیفه...."
"مِن عِندِ النِّساءِ..."بیرون آمد از بین زن ها...
"یَشتَدُّ..."میدوید...خودشو خلاص میکرد... "حَتّى وَقَفَ إلى جَنبِ الحُسَینِ علیه السلام..." یهو اومد وسط قتلگاه، کنار امام حسین ایستاد... بعد از اینکه خودشو رسوند کنار امام حسین " فَلَحِقَتهُ زَینَبُ ابنَةُ عَلِیٍّ ..."زینب تا کجا دوید؟تا کجا اومد جلو عبدالله رو برگردونه... "فَأَبى وَامتَنَعَ امتِناعاً شَدیداً..." عبدالله مقاومت کرد،با زینب برنگشت.
فقط یه صدا زد: "وَاللّهِ لا افارِقُ عَمّی..." من از عمو جدا نمیشم ...
امان از دل زینب...😔
یازینب...😔
میدوید و گاه می افتاد او
از جگر فریاد میزد ای عمو ...
می دوید و می نشستُ می کشیدُ
می بریدُ می درید و ....
حسین....
اون نامرد اومد ...
" فَأَهوى بَحرُ بنُ كَعبٍ إلَى الحُسَینِ علیه السلام بِالسَّیف..."
این ملعون شمشیر رو به نیت امام حسین علیه السلام بالا آورد ، دستشو کشید همۀ قدرتش رو جمع کرد ... خواست شمشیرو پایین بیاره اول یه صدا شنید: یه نوجوونی فریاد زد:
" وَیلَكَ یَا بنَ الخَبیثَةِ..."
ای فرزند زن ناپاک!
"أتَقتُلُ عَمّی؟"میخوای عموی منو بکشی؟! نمیذارم ....
"فَضَرَبَهُ بِالسَّیفِ..." این شمشیر پایین آمد
"فَاتَّقاهَا الغُلامُ بِیَدِهِ..." دستُ حمایل کرد به عمو نخوره ...
"فَأَطَنَّها إلَى الجِلدِ... فَإِذا هِیَ مُعَلَّقَةٌ ..."
دست قطع شد ... از پوست آویزان شد .... استخوان را شکست ... گوشت رو درید ...
"فَنادَى الغُلامُ..."بچه صدا زد:
"یا اُمّاه ..." مادر ... مادر ...
پیرو مکتب عباسم من
دست در راه تو نشناسم من
عموجان ... عموجان ...
حسین...😔
امان از دل زینب...😔
عمو جان حسین....😔
زنده ام تا باشی
من مگر مردم عمو جان که تو تنها باشی
سوی توی می آیم
گیرم اصلا وسط لشگر اعدا باشی
قتلگاهم باشد
مطمئنم که بهشت است تو هرجا باشی
آمدم بی شمشیر
تا که نگذارم عمو بین سنان ها باشی
میشوم عباست
تا مگر منتظر یاری سقا باشی
اکبرت را کشتن
لشگر کوفه نمیخواست که بابا باشی
کور خواندند ولی
پسر آخرت آمد که سراپا باشی
به چه از این بهتر
که فدای پسر حضرت زهرا باشی
تیغ دارد در دست
بر نمی دارد عمو از سر تو لشگر دست
عمه جانم😔
دست این بچه رو داد تو دست زینب، گفت: مراقبش باش،علی اکبر رفت، قاسم رفت، این تنها یادگار حسنِ،همچین که یه وقت از دور دید عمو تو گودال افتاد،گفت: عمه! بذار برم، نمیتونم عمومو تنها بزارم.
اینجا بود عبدالله، از حبس دست خانوم خارج شد...همینطوری این بچه رو خانوم زینب محکم گرفته،کی رو گرفته؟!پسر امام حسن؛که با یه انگشتش همه عالم رو می چرخونه...کی گرفتدش؟!دخترِ علی....همینطوری هی زیرِ بازوها و دست عمه رو گرفت،می خواست خارج شه.صدا میزد:"والله لا اُفارقُ عمّی..."من از عموم غافل نمیشم.میخوام برم پیش عموم،یه عمریه با عموش زندگی کرده😔
امان از دل زینب....
حسین....
عموحسین😔
دست از تو نکشم
گیرم اصلا که جدا گردد از این پیکر دست
ساربان هم اینجاست
آه فهمیده که تو کرده ای انگشتر دست
سر برایت بدهم
حال که نیست عمو در بدنم دیگر دست
تا حواست به من است
می برد شمر در این فاصله بر خنجر دست
فاطمه آمده و
با همان دست شکسته کمی آب آورده است
دست من رفت ولی
قاتلان وارد گودال شدند آخر دست
نقش می بندد عمو
عاقبت خون منو و خون تو روی هر دست
وای غریب مادر😔
حسین...
امام زمان معذرت میخوام😔
تو اون غوغا این نوجوان اومد دید عمو افتاده،تیر به سینه ی مبارک زدن، بدن پاره پاره،همچین که همه رو زد کنار دید عمو بی حال کنار گودالِ،دید نا نجیب شمشیر رو کشید،پرید بغل عمو،گفت : من نمیذارم،عمومو شهید کنید نامردا،من پسر علی هستم، من نوه ی فاطمه ام،عمومو غریب گیر آوردید،زن و بچه اش منتظرن....
دستش و جلو آورد تا شمسیر به آقا نخوره، یه وقت حسین دید دست عبدالله، به پوستی آویزونِ....زودی عبدالله رو بغل گرفت،دست عبدالله بریده،حسین با اون وضعیت تو بغل گرفت عبدالله رو...
دو نفر تو بغل حسین جون دادن، اونم کار حرمله بود،یکی علی اصغر،دیدن حرمله تیر به حلقومش زد، عبدالله هم با تیر حرمله به حسین دوخته شد، تا تیر زد حسین صورتشو برگردوند،آخ عزیزِ برادرم....
حسین....
امان از دل زینب...😔