eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
29 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ یا علی شأنی‌وا عالم باش اَیَر ها علیٌّ بَشَرٌ کَیْفَ بَشَر 💫.. ایفتخارم، شهریارم،قودرَتِ پروردگار لا فَتی اِلاّ عَلِی، لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹عمری است که دم به دم علی می‌گویم در حال نشاط و غم، علی می‌گویم یک عمر علی گفتم و ان شاءالله تا آخر عمر هم، علی می‌گویم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
رهبر انقلاب قبل از ظهر امروز (جمعه) یکم مرداد ماه، نوبت دوم واکسن ایرانی کرونا را دریافت کردند. 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_آقای_شهردار🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#سردار_شهید_مهدی_باکری 🌷🕊 فصل اول..(قسمت سوم )🌹🍃
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل اول..(قسمت چهارم )🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین مهدي گفت: ميشنوي ايوب... كلاغها ميگويند: برف... برف. ايوب، كلاهكشي كهنه اش را تـا گوشـهايش پـايين كشـيد و گفـت: خـوش بـه حالشان كه سردشان نميشود. حميد از پشت سر گفت: داداش، صبر كنيد من برسم. چرا تند ميرويد؟ ايوب و مهدي ايستادند. حميد سخت قدم برمـيداشـت. مهـدي، كيـف بـرادر را گرفت. به راه افتادند. به يـك چـرخ طـوافي رسـيدند. از روي لبوهـاي سـرخ و قـاچ خورده، بخار بلند ميشد. مهدي گفت: مهمان من. بخوريم، كمي گرم شويم. ايوب گفت: نه من بايد به بازار بروم. خُب... خداحافظ.ايوب پا تند كرد و رفت. حميد پا به پا شد و گفت: تو اين سرما چـه طـور ميـوه ميفروشد؟ هوا خيلي سرد است! مهدي آهي كشيد و گفت: اگر پدرش زنده بود، ايوب اينقدر سختي نميكشيد. نميخواهد خانواده اش، سربار عمويش شود. حميد به راه افتاد و گفت: طفلك، كاپشن درست و حسابي هـم نـدارد. مـريض نشود، شانس آورده. چند سال قبل، پدر ايوب از روي داربست افتاد و كمرش خرد شـد. مـادر ايـوب، دار و ندارشان را فروخت و خرج دوا و درمان او كرد؛ اما پدر ايوب چنـد روز پـس از سال نو فوت كرد. تا سال قبل، عموي ايوب به آنها خرجي ميداد؛ اما ايوب غيـرتش قبول نكرد. رفت بازار، كنار عمويش ايستاد به ميوهفروشي. مهدي ميدانست كه آنها با چه سختي و مصيبتي زندگي ميكنند؛ اما هيچ وقت نديده بود كه ايوب نقي بزند يا شكايتي كند. بارها مهدي خواسته بود با ترفندهاي مختلفي به ايوب كمـك كنـد؛ اما ايوب زير بار نرفته بود. مهدي سه بار پشت سر هم عطسه كرد. حميد گفت: «داداشي، تو هم كه سـرما خوردهاي. ديگر اين كت به دردت نميخورد. مهدي بيني اش را پاك كرد و حرفي نزد. عمه خانم گفت: «من كه حريف پسرت نميشوم... لااقل تو يك چيزي بهش بگو. اين نشد كه چون دوستش كاپشن نـدارد، ايـن هـم لخـت و عـور تـو ايـن سـرماي استخوان سوز برود مدرسه. مهدي زير كرسي عرق ميريخت و ميلرزيد. پدر گفت: آخر تو حـرف حسـابت چيست پسر... هان؟ حميد، از آن طرف كرسي، دفتر مشقاش را كنار گذاشت و گفت: من بگويم آقا جان؟ پدر به حميد نگاه موافق كرد. حميد گفت: مهدي خجالت ميكشد كاپشـن نـو بپوشد؛ در حالي كه دوستش ايوب كاپشن ندارد. مگر دوستت ايوب، پدر ندارد كه برايش كاپشن بخرد؟ حميد گفت: «نه، آقا جان... ايوب يتيم است.مهدي گفت: «آقا جان، من اصلاً كاپشن نميخواهم. همين كتي كـه مـيپوشـم، كفايت ميكند. عمه خانم با ليوان جوشانده آمد و گفت: بـه حـق حرفهـاي نشـنيده! خُـب آق داداش، يك كاپشن براي مهدي بخر، يكي هم براي دوستش. حميد شادمانه بالا پريد؛ اما مهدي نيمخيز شد و عرق كرده گفت: نه... اين كـار را نكنيد. ايوب از اين كارها خوشش نميآيد. پدر گفت: تو كارت نباشد. بگذار به عهدة من. ميدانم چه كار كنم. عمه خانم كنار مهدي نشست، دست زير گردن مهـدي انـداخت و گفـت: «فعـلاً پاشو اين جوشانده را بخور تا بعد ببينيم چه طور ميشود. مهدي، گره به پيشاني انداخت. به حميد كه ميخنديد، چشم غره رفت. بينياش را با دو انگشت گرفت و جوشانده تلخ را يكنفس نوشيد. بعد رو به پدر كرد و گفـت: آقا جان، ايوب بهترين دوست من است. كاري نكنيد كه دوستيمان به هم بخورد. ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
عزاداری مقابل منزل #شهید_ضرغامی_پرست🌷🕊 سلبریتی و تویی که کارت شده زخم زبان زدن و میگی جواب تشنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه باخبر شدن پدر ‎پرست🌷🕊 از شهادت فرزندش پدر شهید به علت ابتلا به کرونا در بخش آی‎سی‎یو بستری بود که با مرخص شدن از بیمارستان، امروز با خبر از دست دادن فرزندش مواجه شد.😔 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
ولی الله 1.mp3
2.7M
🌸 بسم‌الله العظیم، بسم‌الله المبین...🌹🍃 به نام حضرت امیرالمومنین...🌹🍃 🎤 :مقدادپیرحیاتی 👏نوآهنگ 👌فوق زیبا 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---