🌴 #یازینب...
بچه ها باور کنید ابی عبدالله اجازه داده😭 فرموده:این روزایی كه برا من گریه كردی،حالا بهت اجازه میدم
امشب بریم كربلا و بقیع،هی بریم مدینه😭
هی بیاییم كربلا امشب،ابی عبدالله هفتاد و دونفر یار،دورش رو گرفته اند،كسی از گل نازك تر تا اینها بودند نتونست بگه،ابی عبدالله همسری داشت مثل رباب،تا زنده بود،زیر سایه نرفت،گفت:
آقام تو آفتاب جان داد،یه جوری صورتش تو آفتاب سوخته بود، بعضی ها با كنیز اشتباه میگرفتند،رباب فقط همین بود،خانم شهربانو بماند،خانم اُم لیلا بماند، 😭😭
وای حسینم 😭
🌴 #یازینب...
امشب بریم كربلا و بقیع،هی بریم مدینه😭 هی بیاییم كربلا امشب،ابی عبدالله هفتاد و دونفر یار،دورش رو گرف
اما امام حسن مجتبی علیه السلام به همسر ملعونه اش فرمود كار خودت رو كردی، گفت:آقا غلط كردم،فرمود:بلند شو برو، الان اگه حسینم بیاد میكشه تو رو....😭😭
قربونت برم آقای مهربونم 😭
🌴 #یازینب...
اما امام حسن مجتبی علیه السلام به همسر ملعونه اش فرمود كار خودت رو كردی، گفت:آقا غلط كردم،فرمود:بلن
آی قربون دل مهربونت برم...😭
دور بر حسین یه طرف جوانهای بنی هاشم،یه طرف یاران ابی عبدالله به سر كردگی حبیب ایستاده اند،چنان استوار محرم اسرار حسین،این شهدا، كه شب عاشورا بهشون اسرار فرمود...😭
🌴 #یازینب...
آی قربون دل مهربونت برم...😭 دور بر حسین یه طرف جوانهای بنی هاشم،یه طرف یاران ابی عبدالله به سر كرد
اما امام مجتبی...طرف میومد، چشم تو چشم امام مجتبی،میدوخت،شروع میكرد ناسزا میگفت😭
بی ادبی میكرد😭
عرب بادیه نشین اومد،گفت: ابامحمد تویی؟
آری منم. از اسب پایین پرید،گریبان امام حسن رو گرفت،به قصد خفه كردن،چسباند به دیوار،فشار میداد،چشم تو چشم امام حسن... شروع كرد ناسزا گفتن...😭
🌴 #یازینب...
اما امام مجتبی...طرف میومد، چشم تو چشم امام مجتبی،میدوخت،شروع میكرد ناسزا میگفت😭 بی ادبی میكرد😭 عرب
نفسش كه برید،اینقدر گفت،خسته شد،همینطوری نگاش كرد،همچین كه خسته شد،امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:غریبی؟ خونه نداری؟ بریم خونه ی من، غذا نخوردی؟ سفره ی من پهنه، پول نداری؟ پول بهت بدم سفر بری. اینها دیگه كی اند😭😭
یا کریم أهل بیت علیه السلام مددی 😭
🌴 #یازینب...
نفسش كه برید،اینقدر گفت،خسته شد،همینطوری نگاش كرد،همچین كه خسته شد،امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:
بچه ها ببین تبلیغات چكار میكنه😔
کاری که دشمن صبح تا شب برای نابودی ایران انجام میده😔سر این تبلیغات دشمن خیلی ها بد دهان شدند 😔
شنیده حالا اومده امام حسن رو دیده، اگه گرسنه ای بریم؟لباس اگه نداری من بهت میدم؟خوش اومدی،دستاش از گریبان امام حسن جدا شد،رو زمین افتاد،صورت گذاشت رو پا امام حسن، حالا میخواد امام حسن بلندش كنه،بلند نمیشه،گفت:آقا من نوكرتم،نمی دونی،چه حرفایی پشت سرت میزنند..😭
🌴 #یازینب...
بچه ها ببین تبلیغات چكار میكنه😔 کاری که دشمن صبح تا شب برای نابودی ایران انجام میده😔سر این تبلیغات د
آی امام حسن..😭 اونم از قبر بی شمع و چراغت، یا اباعبدالله یه داداش داری كنار علقمه حرمش رو ببین غوغاست،اما داداش بزرگترت حرمش خاكیه، یه چراغ و شمعی هم سر قبرش نیست،ای وای، حالا اومدیم مدینه،حالا مدینه رو دارم میگم، بازم میخوام مقایسه كنم...😭
🌴 #یازینب...
آی امام حسن..😭 اونم از قبر بی شمع و چراغت، یا اباعبدالله یه داداش داری كنار علقمه حرمش رو ببین غوغاس
از زبان خود امام حسن...😭
دورش نشستند ابی عبدالله داره مثل ابربهار زار میزنه، آقا قمر بنی هاشم سر به دیوار گذاشته، دستش گردن بچه هاشه، زینب كه آمد، فرمود طشت رو بردارند، حسین گریه میكرد، فرمود: حسین براچی گریه میكنی؟ من دارم راحت میشم،من دیگه چشمم به قاتلای مادرم نمیافته،شروع كرد،زار زدن و داد زدن،لب ها خونی شده،یه نگاه به حسین كرد،دیدن لباش داره تكون میخوره،خوب گوش كردن دیدن داره میگه :لا یوم كیومك یا اباعبدالله،حسین جان برا من گریه نكن،من الان تو كنارم هستی...😭
آخ حسین😭
🌴 #یازینب...
از زبان خود امام حسن...😭 دورش نشستند ابی عبدالله داره مثل ابربهار زار میزنه، آقا قمر بنی هاشم سر به
داداشام هستند،خواهرام هستند، بچه هام هستند،اما یه روزی میاد بدن تو روی زمین،همه كس و كارت رو كشتند، خیمه هاتو آتیش زدن،پیراهنت رو هركی یه طرف میكشه، ای حسین..... 😭
امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
داداشام هستند،خواهرام هستند، بچه هام هستند،اما یه روزی میاد بدن تو روی زمین،همه كس و كارت رو كشتند،
حالا اومدیم كربلا دوباره میخوام برگردونمت مدینه، اومدن بدن ابی عبدالله رو دفن كنند، تیرها و شمشیرها رو امام سجاد از بدن بیرون كشید،بدن رو میان بوریا گذاشت، اما امام حسن...تابوتش رو زمین بود،یه مرتبه چهل نفر تیر به چله ی كمان گذاشتند، جلو چشم عباس تیر باران كردند، وقتی میخواستند بدن رو بلند كنند،تابوت با بدن بلند شد، اومدیم مدینه، حالا دوباره میخوام ببرمت كربلا،...😭😭😭😭
🌴 #یازینب...
حالا اومدیم كربلا دوباره میخوام برگردونمت مدینه، اومدن بدن ابی عبدالله رو دفن كنند، تیرها و شمشیرها
بدن رو تو قبر گذاشت، فرمود داداش غارت زده اونی نیست كه مالش رو بردند، غارت زده منم كه مثل تو داداشی رو از دست دادم، اما اینجا نگفت: كمرم شكست، كنار علقمه كنار بدن عباسش رو زمین افتاد، صدا زد آه، الان انكسر ظهری، الان كمرم شكست، حالا كربلا موندگار میشی،صدا زد عباس بلند شو نگاه كن دارن به خیمه ها حمله میكنند،ای حسین.....😭
التماس دعا یاعلی ان شاءالله #اربعین کربلا باشید😭
حلالم کنید...
May 11