eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
8هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 (عج)🌹🍃 ..🌹🍃 مرحوم عراقی در کتاب دارالسلام نقل نموده از ثقه جلیل حاج میرزا محمد رازی که اصل او از شهر عبدالعظیم و ساکن نجف اشرف می باشد و خانه او متّصل به صحن مقدس است و مواظب طاعات و زیارات و حالت انزوا دارد و خدمت قلب عالم امکان (ارواحنافداه) مشّرف شده اند. شرح واقعه این است: روزی در خانه حاج میرزا محمد بودم اتفاقا" کلام در احوال امام عصر علیه السلام و ذکر کسانی که به شرف ملاقات آن حضرت نائل شده اند، در میان آمد و هر یک در این باب سخنی گفتیم تا آنکه در اثنای کلام حاجی میرزا محمد گفت: که من بسیار شوق لقای آن بزرگوار را داشتم و با خود گفتم: اگر من هم در شمار شیعیان (راستین) آن حضرت بودم البته به شرف ملاقات، یا در بیداری یا در خواب فائز می شوم. پس باید شایسته آن نباشیم و نقصی در من باشد، به این جهت زیاد ترس و اضطراب داشتم تا آنکه موفق به زیارت قبله هفتم و امام هشتم حضرت رضا علیه السلام گردیدم. پس از زیارت مراجعت به نجف اشرف کردم و چند روزی از مراجعتم گذشت یک شب در خواب دیدم که شخصی به من گفت: امام عصر علیه السلام به نجف اشرف آورده اند. پرسیدم: در کجا می باشند؟ گفت: در مسجد هندی، که از مساجد معتبر آن شهر می باشد. چون این کلام را شنیدم مسرور شدم و با سرعت و تعجیل تمام برای زیارت و دریافت شرف حضور آن بزرگوار به سوی آن مسجد روانه گشتم.چون داخل مسجد شدم آن بزرگوار را دیدم که در انتهای مسجد ایستاده و اجتماع خلق در مسجد به حدّی می باشد که راه عبور به آن طرف را بسته اند و نمی توانم نزدیک شوم، مأیوسانه ایستادم و با خود گفتم که مردم در همه امور پیش دستی می کنند و دیگری را راه نمی دهند. ناگهان دیدم آن بزرگوار سر مبارک را برداشتند و نظری به طرف مردم انداختند و چشم مبارکشان به من افتاد و با اشاره دست مرا به سوی خود خواندند. چون مردم آن ملاطفت را دیدند کوچه دادند و راه را باز کردند و من نزد آن حضرت رفتم، آن بزرگوار با من اظهار رأفت و مرحمت نمودند. فرمودند: ما به دیدن تو آمدیم آن وقتی که از مشهد مراجعت کرده بودی و در آن بالاخانه نشستیم، لکن تو نشناختی. چون این کلام حضرت را شنیدم، دانستم که آن بزرگوار در بعضی ایام مراجعت من از مشهد مقدس، که در بالاخانه بیرونی، از برای آمدن مردم نشسته بودم تشریف آورده اند و من ملتفت نشدم که این آقا مولای من و دیگران بلکه آقای اهل زمین و آسمان است. من از این کلام حضرت منفعل شدم و از خواب بیدار شدم و دریافتم که من خدمت آن سرور در بیداری و خواب رسیده ام بسیار مسرور شدم و به شکرانه این نعمت عظیمی نائل شده ام و از اهل آن درگاه شمرده شده ام به سجده شکر افتادم. ( عج) 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها 🌹🍃 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3