eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
8هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
استخدام نیروی حفاظت فیزیکی در سازمان آب تهران لطفا به دوستان اطلاع رسانی شود. https://www.tpww.ir/fa/estekhdaam حقوق و مزایا خوب هست لینک رو بزنید شرایط آزمون توش نوشته شده.
شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوبِ شهـر معلـم بود؛ مدیـر مدرسه ‌اش می‌گفت آقا ابراهیم از جیب‌خودش پول می‌داد به یکی از شاگـردها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان‌و پنیر بگیرد! آقاهادی نظرش این بود که این‌ها بچـه ‌های منطقـہ محـروم هستند. اکثراً سر کلاس گـرسنـہ هستنــد. بچـه گـرسنـه هـم درس نمی‌فهمد. ابـراهیـم هادی نـہ تنهـا معلــم ورزش، بلکه معلمـی بــرای اخـلاق و رفتار بچـہ‌ها بود. دانش آموزان هـم که از پهلـوانـی‌ها و قهرمانی‌های معلم خودشان شنیده بودند شیفتـه او بودند. .... ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
4_425111907293200856.mp3
6.55M
...😭 به سرم شور کربلا دارم به لبم اللهم الرزقنا دارم 🎤 : حاج امیر کرمانشاهی بی تــو من دردم..دریغم..حسرتم..‌‌ 🌹🍃 ....🌹 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
۸ به وقت امام هشتم...🌹🍃 غیر از شه خراسان از ما کسی رضا نیست پر میزنم به مشهد هر روز ساعت بیست ...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 🍃🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک..َ🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
نام شما را هر روز بر زبان جاری می سازم برای آغازِ با خودت السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ وَعْدا غَيْرَ مَكْذُوبٍ ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
سلام ...🌹🍃 بنام آفریدگار مهربانی 🌹🍃 امروز : سه شنبه ۱۳۹۹/۱۱/۰۷ 🌹🍃 گاهی اوقات برای اینکه رشد کنی باید بعضی از تنشهارابه جان بخری! همون قانونی که میگه برای به دست آوردن قطعا از دست دادنی هم هست این از دست دادن میتوانه آرامش ، انرژی ، پول یا..... باشه! اما بایدی هست این مسیرباید طی بشه چه بخواهی وچه نخواهی! اوقاتی رابیرون از دایره امن زندگیت باید بگذرانی خیلی شیفته این قلعه امن درونی باشی نمیتوانی ومیترسی تغییرخیلی سخت تر شود بایدترسهایت را تجربه کنی واین قلعه رابزرگ تر کنی‌... : با رشد ودانشت آرامش رابساز 🌹🍃 🌹🍃 ....🌹 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌷🕊#زندگینامه_شهید_نور_الله_امینی🌷🕊 در سال ۱۳۳۹ش در شهرستان ماهشهر کود
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌷🕊🌷🕊 شهید مرتضي جاويدي در تيرماه سال ۱۳۳۷در روستاي جليان فسا دريک خانواده متدين و مذهبي ديده به جهان گشود و درحال و هواي صميمي روستا پرورش يافت . همزمان با تحصيل به کارهاي مختلفي چون دامپروري و کشاورزي مشغول گرديد تا بدينوسيله علاوه بر تأمين هزينه تحصيل به امرار معاش خانواده کمک نمايد. وي تحصيلات خود را در سال ۱۳۵۶ با مدرک ديپلم تجربي با موفقيت به پايان رساند. شهيد جاويدي که برحسب دستور امام خميني(ره) مبني بر ترک پادگان ها از خدمت سربازي در رژيم ستم شاهي امتناع ورزيد ،پس از پيروزي انقلاب با انگيزه اي متعالي به جمع آفتابي پاسداران پيوست و به عضويت اين نهاد مردمي در آمد. 👇👇
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌷🕊#زندگینامه_سردار_شهید_مرتضی_جاویدی🌷🕊 شهید مرتضي جاويدي در تيرماه سا
شهيد جاويدي هميشه خود را سرباز و يک بسيجي کوچک مي دانست . هرگاه از مسئوليت وي درجبهه سوال مي شد باکمال فروتني جواب مي داد : فقط يک خدمتگزارم و اينکه سرباز امام زمان هستم و بسيار خوشحالم. پس از شروع جنگ تحميلي به خوزستان رفت و عاشقانه در عملياهاي مختلف از جمله :فتح المبين ،بيت المقدس ،رمضان ، والفجر ۱ و ۲ و ۸ ، خيبر ، بدر و کربلاي ۴ و ۵ شرکت کرد و حماسه آفريد. شهيد جاويدي مدتها فرماندهي گردان هميشه پيروز فجر از تيپ المهدي (عجل الله تعالی ) را برعهده داشت ياران همرزم او هرگز خاطره رشادت ها و حماسه هاي شهيدمرتضي جاويدي را ازياد نخواهندبرد . پيکر مطهر و نوراني اين سرباز سلحشور به دفعات آماج تير قرارگرفت. شهيد جاويدي پس از عمليات والفجر ۲ به ديدار امام (ره) افتخار يافت وحضرت امام(ره) نيز او را مورد لطف و مهر قرار داده وپيشاني بلندش را بوسيد مرتضي در اين ديدار از امام خواست تا براي شهادتش دعا کند. روح سراسر اشتياق شهيد سرانجام در هشت بهمن ۶۵ در ازدحام زخم و آتش ،قفس خاکي تن را گشود و عاشقانه بسوي ميعاد گاه ابدي به پرواز در آمد. عمليات کربلاي ۵ يادمان پرواز اين عاشق واصل را در دل خود جاي داده است. خط شلمچه شقايق زارخون اين شهيد وصدها شهيد گلگون کفني است که عاشقانه در آسمان لاجوردي جنوب به پرواز در آمدند. خاطرات: آرزوی شهادت گرما گرم عملیات وافجر ۸ بود که در میان نخلستان فاو در راس البیشه ، مرتضی را با یکی دیگر از بچه های گردان دیدم. با دیدن لباس های خونی من ، جا خورد. فکر کرد زخمی شده ام ، اما به او اطمینان دادم که خون مجروحی است که حمل کرده ام. احوالش را گرفتم با شوق گفت :"دوست دارم از این دنیای خاکی جدا و به دوستانم شهیدم ملحق شوم.” گفتم برادر ، خداوند شما را نگه داشته است تا همچنان به اسلام خدمت کنی. گفت : شاید ، ولی دوستانم از من جلو زده اند و به سعادت ابدی رسیده اند و ما همچنان سردر گم در این دنیای خاکی بایستی نفس بکشیم و راه برویم و زندگی کنیم. از خداوند متعال میخواهم هر چه زودتر شهادت را نصیبم کند. فهمیدم که دیگر مرتضی در این دنیا جایی ندارد و دیر یا زود به دوستان شهیدش ، به حاج محمود ستوده ، جلیل و حسین اسلامی و کیهان پور و دیگر شهدای لشکر میپیوندد. عملیات کربلای ۴ من به اسارت در امدم و چندی بعد در زندان های بعثی خبر شهادت مرتضی را شنیدم ، چه روزگار سختی بود اسارت و سخت تر از آن این فکر که دیگر برادرم را نخواهم دید… لباس عراقی داخل کیفش یک دست لباس نظامی عراقی پر از جای ترکش و خون خشک داشت! گفتم این لباس به چه کار تو می آید؟ گفت :” من با این لباس کارهای بزرگی انجام میدهم.” عکسی را نشانم داد که با لباس و کلاه عراقی در یک جیپ غنیمتی نشسته بود ، تعریف میکرد:"من با همین لباس ،چند بار به داخل عراقی ها رفتم و با آنها نان و ماست خوردم! با این جیپ هم با بچه ها در منطقه گشت میزنیم.این جیپ را هم از خودشان گرفتم.” حتی از دوستانش شنیدم در همین شناسایی ها مخفیانه خود را به کربلا رسانده بود! شهید مرتضی جاویدی در کنار شهید صیاد شیرازی کتاب “تپه جاویدی و راز اشلو” درباره شهید جاویدی به عنوان یکی از آثار فاخر حوزه دفاع مقدس به قلم اکبر صحرایی شناخته شده است.این اثر در خصوص تنها شهیدی که امام پیشانی او را بوسیده است. جمله معروف صیاد شیرازی درباره شهید در کتاب تپه جاویدی و راز اشلو آمده است: « در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام می رسیدم، فقط یک بار دیدم که امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و پیشانی اش را بوسید، و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی، یا همان اشلو معروف 👇👇
🌴 #یازینب...
شهيد جاويدي هميشه خود را سرباز و يک بسيجي کوچک مي دانست . هرگاه از مسئوليت وي درجبهه سوال مي شد باکم
🌷🕊🌷🕊 شهدا شرمنده ایم وصیت نامه شهید مرتضي جاويدي «نمي دانم من چكار كرده ام كه شهيد نمي شوم شايد قلبم سياه است. خدا رحمت كند حاج محمود ستوده را، وقتي با هم صحبت مي كرديم مي گفتيم اگر جنگ تمام شود و ما زنده باشيم چكار كنيم؟ واقعاً نمي شود زندگي كرد و به صورت خانواده هاي شهدا نگاه كرد... و اين جاست كه ما واماندگان از قافله نور بايد بگوييم: خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند.» 🍃🌹هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 .... ...🌷🕊 ..🌷🕊 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
🌴 #یازینب...
#کتاب_حر_انقلاب_اسلامی🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_شاهرخ_ضرغام 🌷🕊 فصل پنجم..( قسمت سوم )
🌹🍃 : 🌷🕊 فصل پنجم..( قسمت چهارم )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 با سختی زیادی رسیدیم به ماهشهر. از آنجا با قایق به سمت آبادان حرکت کردیم بالاخره پس از ۲۴ساعت رسیدیم به مقصد سراغ هتل کاروانسرا را گرفتم. دیدن چهره شاهرخ خستگی سفر را بر طرف کرد دوستانش باور نمی کردند که من برادرش باشم هیکل من کوچک و قد من کوتاه بود بر خلاف او. عصر همان روز به همراه چند رزمنده به روستای سیدان و خطوط نبرد رفتیم در حال عبور از کنار جاده بودیم یک دفعه شلیک خمپاره های پنج تایی معروف به خمسه خمسه از سوی عراق آغاز شد شاهرخ که من را امانت مادر می دانست سریع فریاد زد بخوابید روی زمین بعد هم خودش را انداخت روی زمین. نیت او خیر بود اما دیگر نمی توانستم نفس بکشم هر لحظه مرگ را احساس می کردم کم مانده بود استخوان هایم خرد شود با تلاش بسیار خودم را نجات دادم گفتم: چه کار می کنی؟ من داشتم زیر هیکل تو خفه می شدم شاهرخ با تعجب نگاهم کرد بعد آهسته گفت: ببخشید من می خواستم ترکش به تو نخوره گفتم: آخه داداش تو نمی گی این هیکل رو ... دلم براش سوخت دیگر چیزی نگفتم کمی جلوتر مزارع کشاورزی بود که رها شده بود شاهرخ شروع کرد به چیدن گوجه فرنگی بعد هم با میله ای که زیر اسلحه کلاش قرار داشت گوجه ها را به سیخ کشید و روی آتش گرفت و نان و گوجه پخته شام شد خیلی خوشمزه بود می گفت: چشمانتان را ببندید فکر کنید دارید کباب می خورید وارد خط اول نبرد شدیم صدای سربازان عراقی را از فاصله پانصد متری می شنیدیم نیروهای رزمنده خیلی راحت و آسوده بودند اما من خیلی می ترسیدم روز اولی بود که به جبهه آمده بودم شاهرخ به سنگرهای دیگر رفت نیمه شب بود که برگشت با ده تا کمپوت با همان حالت همیشگی گفت: بیایید بزنید تو رگ بچه ها می گفتند این ها را از سنگر عراقی ها آورده صبح زود بود که درگیری شد صدای تیراندازی زیاد بود شلیک توپ و خمپاره هم آغاز شد یکی از بچه ها توپ ۱۰۶ را آورد در پشت سنگر مستقر شد با شلیک اولین گلوله یکی از تانک های دشمن هدف قرار گرفت شاهرخ که خیلی خوشحال بود داد زد دمت گرم مادرش رو. تا نگاهش به من افتاد حرفش را قطع کرد اعضا گروه مثل خودش بودند اما بی ادبی بود جلوی برادر کوچک تر. سریع جمله اش را عوض کرد بارک الله. مادرش رو شوهر دادی یک موشک از بالای سرم رد شد و به سنگر عقبی اصابت کرد از یکی از بچه ها پرسیدم: این چی بود؟ جواب داد: موشک تاو. بعد ادامه داد: دیروز شاهرخ اینجا بود عراقی ها هم مرتب موشک تاو شلیک می کردند شاهرخ هم یک بیل دستش گرفته بود وقتی موشک شیلک می شد بیل رو پرت می کرد و سیم کنترل موشک را منحرف می کرد این کار خیلی دل و جرائت می خواد سرعت عمل بالای او باعث شد دو تا از موشک ها کاملاً منحرف بشه و به هدف اصابت نکنه. در ادامه عملیات وقتی می خواستیم به جلو برویم بعضی از بچه ها ترسیده بودند شاهرخ رو به نیروها با مشت به سینه خودش زد و گفت: نترسید تا این هیکل هست هیچ تیر و ترکشی از من رد نمی شه که به شما بخوره. بچه ها هم خندیدند و دنبال او را راه افتادند... 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارتش سوریه از ساعات ابتدایی صبح امروز عملیات وسیعی را برای تعقیب و نابودی هسته های تروریستی داعش در بادیه شرقی و جنوبی استان دیرالزور این کشور اغاز کرده این عملیات با پشتیبانی بالگردهای میل ۳۵ و میل ۸ روسی در حال انجام هست. 🌹🍃 ....🌹 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---