🌴 #یازینب...
خاطرات دوست سردار شهید حسن اکبری...🌷🕊 اولینباری که حاجحسن رفت سوریه مجـروح شد، زمانیکه برگشت رفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با آخرین صدای حاج حسن ...بریم تو روضه
التماس دعا....
شب جمعه با مدد اهل بیت و شهدا اول به یاد کودکان مظلوم غزه بریم در خونه باب الحوائج علی اصغر...و بعد به یاد شهدای عزیزمون که این روزها به آغوش وطن برگشتند ٬ از روضه آقا علی اکبر بگیم😭
یاد کنیم شهدای مدافع حرم به ویژه شهید عزیز سردار حاج حسن اکبری .شهید بزرگواری که آقامون امام حسین ان شاءالله امشب در آغوشش میگیره😭آخه مدافع حرم خواهر عزیزش زینبه...روحت شاد حاج حسن ...ما رو هم نزد ارباب یاد کن😭
یا حسیییین
#امام_زمان
بسم الله الرحمٰن الرّحیم
اهل ولا چو روی به سوی خدا كنند
اول برای یوسف زهرا دعا كنند
"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا....😭
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج بحقّ حضرت زینب کبریٰ سلام الله علیها
آقا بیا که روضه اصغر گرفته ایم...😭
شما را به حنجر کوچکی که
در خون نشست...
به بال های پُرپروازی که
تا اوج پرکشید...
به قلب گرم و پرطپشی که
در اوج عطش بازایستاد...
به چشمان اشکآلود حجت خدا که
پرپرشدن غنچهی معطر باغش را
نظارهگر بود ...
به آغوش خالی مادری که
در آستانهی خیمهگاه ،
انتظار میکشید ...
... سوگند میدهیم که
بر حال زار ما ،
بر روزگار دردآلود و مرگزای ما ،
بر بیقراری و بیکسی و بیچارگی ما
چارهای کنید ...😭
ای غنچه ی ناز ای حسرت آب_۲۰۲۲_۰۴_۰۹_۱۰_۳۰_۵۶_۷۱۲.mp3
5.43M
ای غنچه ی ناز ای حسرت آب...💦
ای عشق حسین ای جون رباب...
🎤 :کربلایی جوادمقدم
یا علی اصغر
گهوارهات را در خیالم تکان میدهم و یک سبد استجابت، از زیر دستان تو جمع میکنم.
کوچکترین علیِ آل عبا!
انگشتان تو شاید درِ خیبر نشکند، اما گرههایی را باز میکند که فقط از یک علی برمیآید...
این بار میخواهم دستان کوچکت را بگیرم و دعا کنم؛
آمینش با گلوی کوچک تو:😭
🤲اللهم عجّل لولیّک الفرج...
يک گوشه ميان اشکها، مادرها
يک گوشه، وداع دختران با سرها
ای غزه تکان مخور که در آغوشت
خواباند تمامی علی اصغرها..😭
هر چند به جای آب، آتش بدهيد
هرگز نتوانيد به بادش بدهيد
در خاک، هزار لاله دارد #غزه
چشمش نزنيد! و ان يکادش بدهيد....😭
همیشه با خودمون میگفتیم آخه چقدر آدم میتونه پست و سنگدل باشه که حاضر میشه به یه بچه شش ماهه تیر سه شعبه بزنه 😭
اما این روزا به عینه دیدیم حرمله های زمانه در اسرائیل که چطور وحشیانه بچه های طفل معصوم رو به شهادت رسوندند😭
لعنت به حرمله های اسرائیل
یاعلی اصغر
دلها دخیل یک پر قنداقهی شما...
عاشقتر از همیشه ، نگاهم به سوی توست
با اشک خود ، محبتم ابراز میکنم😭
نوزاد وقتی گرسنه یا تشنه میشه، اول زار می زنه، زار می زنه، بعد یواش یواش بی حال میشه، فقط لب هاش رو تكون میده، چه خبر بود میان خیمه ی ابی عبدالله؟
كودك شش ماهه رو دست به دست می دادند، هر كسی میگفت: من بچه رو آرومش میكنم، هر کدوم از دختر بچه ها می گرفتند، می گفتند: بدین من آرومش میكنم...
توی خیمه ها همهمه و گریه ای افتاده بود از عطش علی اصغر😭
#امام_زمان
رفقا...
بزرگان دین ما، همیشه به حضرت علی اصغر علیه السلام متوسل می شدند و به واسطه باب الحوائج شش ماهه حاجاتشون رو در خونه ی خدا
می بردند...
مرحوم آیت الله حق شناس میگن هر موقع گره به کارش می افتاد، می گفتند: چه روضه ای بخونیم؟
می گفت: روضه ی شیر خواره ی حسین... رفقا ...هرکی گره به کارش داره بسم الله. امشب قراره با رباب بشینیم،بسوزیم، ناله بزنیم...😭
یا باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام..مددی😭
من برای خودم هیچی نمیخواهم خیلی ها التماس دعا گفتن...خودت دریاب 😭
خونابِ غم به سینه ی مادر نمی رسید
این تیرِ غیظ کرده اگر سر نمی رسید
کدوم تیر؟
دستِ کمی ز نیزه ابنِ اَنَس نداشت
بد می برید، کاش که تا پَر نمی رسید...
یک قطره هم ز مهریه ی مادرِ حسین(علیه السلام)
یعنی به کامِ تشنه ی اصغر(علیه السلام) نمی رسید؟😭
#فاطمیه
اوج روضه رو می خوام بگم برات :
وقتی بچه رو روی دست گرفت، از هر طرف بچه رو بلند می کرد، سر رو شونه می افتاد، دیگه جون در بدن نمونده😭
آخ عطش بچه رو بی تاب کرده😭
یا رضیع الحسین😭
عمو رسید، کنار علقمه
صدای تکبیرش میاد..😭
لالائی، عموش رفته آب بیاره
لا لا لا لا، منو نکن خونه خراب
چیزی نمونده عمو جون بیاره آب
بابات رفته به یاری آب آورش
داره میاد! چرا خمیده کمرش..😭
حسین 😭
فَرَجَعَ الحُسین اِلی الْمُخَیَّم،مُنکَسِراً حَزیناً باکیــّــا.
دلها را ببریم کربلا ، برای سرباز شش ماهه امام حسین ، علی اصغر گریه کنیم ، باب الحوائج است 😭
به یاد آن ساعتی که امام حسین قنداقه علی اصغرش را در آغوش گرفت آمد میدان ، صدا زد :
« یا قومٌ ان لم تَرحَمونی فَارحَموا هذا الطفل یعنی اگر به من رحم نمی کنید به این شیر خواره رحم کنید » « اما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً » یعنی نمی بینید که چگونه از شدت تشنگی ، دهان را باز و بسته می کند ؟
آخ حسییییین....😭
#امام_زمان
در محفل سرباز شش ماهه امام حسین علیه السلام
دعا برای رفع موانع ظهور
رفع همه گرفتاری ها ٬ شفای همه بیماران به ویژه کودکان بیمار
دعا برای نجات همه شیعیان مظلوم جهان
به حق طفل الرضیع فراموش نشه😭
🌴 #یازینب...
دلها را ببریم کربلا ، برای سرباز شش ماهه امام حسین ، علی اصغر گریه کنیم ، باب الحوائج است 😭 به یاد
وضع لشکر به هم ریخت، یه عده از سپاه ابن سعد، پیر مردها، گفتند: حسین راست میگه، آخه ما که با شیر خواره جنگ نداریم،😔
دید الان تفرقه تو سپاهش می افته، یه نگاه به حرمله کرد، چرا جوابش رو نمی دی؟ گفت: امیر بابا رو بزنم یا بچه رو؟
گفت: حالا وقت داری برا اینکه بابا رو بزنی، بذار این بابا در فراق بچه اش بسوزه، اگه بچه رو بزنی بابا هم میمیره. 😭
چگونه جواب عزیز فاطمه را دادند ؟ آیا رحم کردند ؟
نه ، هنوز سخن امام حسین تمام نشده بود که دید علی رو دستش دارد پر و بال می زند...😭
« فَذُبِحَ الطِفلُ مِن الورِید اِلی الورید ، او مِن الُاذُنِ اِلیَ الاُذُن » همه صدا بزنید یا حسین 😭
کاری کردند ابی عبدالله یه چند لحظه دیگه نمی دونست چیکار کنه، فقط بچه رو زیر عبا گرفت، هی یه قدم می آد سمت میدان، دوباره برمیگرده سمت خیمه ها.😭
آی حسین.....
#فاطمیه
خیلی نداشت فاصله تا خیمه ها پدر
می رفت هر چه باز به آخر نمی رسید
کاری نداشت غیرِ خجالت کشیدنش
زیرِ عبا سرش که به پیکر نمی رسید
می مُرد در تحیُّرِ این داغِ دلخراش
زینب(سلام الله علیها) اگر به دادِ برادر نمی رسید
امان از دل زینب😭
آخ خانم جان
با چه رو خیمه برم این سر آویزان را
چه كنم مشكل این حنجر خون ریزان را
به سفیدی گلوی تو كسی رحم نكرد
رسم كوفی است بگیرند هدف مهمان را
پسرم دست و پایی زدی و باز تبسم كردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
گریه بر معجر عمه نرود از یادم
وسط هلهله ها بدرقه كن یاران را
سند مستند كربلا حنجر توست
بُرد مظلومی تو آبروی عدوان را
یا علی اصغر😭
مختار سنگ دل ترین دشمن رو بیرون کشید، گفت:بگو ببینم جایی شد دل تو هم به حال حسین بسوزه، گفت: اول بذار برات بگم امیر، من جزء کسانی بودم که هر جا حسین از پا نشست، هم دست زدم هم هلهله کردم، اما یه جا شد دل من هم به حالش سوخت، دیدم بچه رو زیر عبا پنهان کرده، سمت خیمه ها نمی آد...😭
آخ حسییییین😭
نگاه کردم دیدم دم خیمه یه خانمی ایستاده، فهمیدم مادر این بچه است، حسین روش نمیشه سمت خیمه بره.😭
گفت: بگو ببینم نانجیب، خلاصه آقای ما چیکار کرد؟
گفت:امیر دیدم اومد پشت خیمه ها رو خاک نشست، بچه رو روی خاک گذاشت، با سر شمشیر یه قبری رو کند، می خواست بی سر و صدا بچه رو دفن کنه، یه وقت خانم هااز خیمه بیرون اومدند...
آخ حسییییین.....
صدا ناله ات گره بخوره به ناله ی رباب امشب...حسییییین....😭
دوست دارم تشنه باشم شیر مادر را ننوشم
تا که جام از دست شاه جنت المأوی بگیرم
دوست دارم از زمین کربلا خونم بجوشد
تا زقاتل انتقام خویش چون یحیی بگیرم
دوست دارم قبر من آغوش ثارالله باشد
راه معراج فسبحان الذی اسراء بگیرم😭
یا علی اصغر...