eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
8.6هزار ویدیو
29 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🌷🕊#زندگینامه_شهید_اسماعیل_قنواتی🌷🕊 شهید اسماعیل قنواتی. اسماعیل پس از
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌷🕊🕊🌷 شهید محمّد حسین حدادیان در تاریخ ۲۳ دی ماه ۱۳۷۴ در تهران به دنیا آمد. شهید محمّد حسین حدادیان دانشجوی علوم سیاسی بود، او از ۷سالگی عضو بسیج بود و در مسجد فعالیّت می‌کرد. شهید محمّد حسین حدادیان، دنیایی نبود و به دنیا تعلّق نداشت. محمّد حسین پیرو خطّ ولی فقیه بود و تمام مستحبّات و واجبات شرعی و دینی را انجام می‌داد. در بسیج هم، بسیار فعّال بود و خالصانه به انقلاب و مردم خدمت می‌کرد و در بسیج بسیار خوب رشد کرد. او در خطّ رهبری بود و غیر از خطّ رهبری هیچ خطّی را قبول نداشت و خدا را شکر که تا لحظه‌ی مرگش نیز با ولی فقیه بود. مادر شهید محمّد حسین حدادیان ویژگی اخلاقی پسرش را این‌گونه نقل می‌کند: شهید محمّد حسین حدادیان اهل نماز اول وقت ، زیارت عاشورا و هیئت بود. سینه‌زن امام حسین (علیه السّلام) بود. 👇👇
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌷🕊#زندگینامه_شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊🌷 شهید محمّد حسین حدادیان در تاری
او خیلی اخلاص داشت. بی‌ادّعابود و هیچ وقت از کارهای خیری که می‌کرد نمی‌گفت. به نظرم مزد این اخلاص و بی‌ ادّعا بودن‌هایش را با شهادت گرفت.*محمّد دنبال اجرایی کردن فرامین رهبری بود. دغدغه‌ی حفظ دستاورد‌های نظام را داشت . محمّدحسین با سنّ کمش، بصیرت داشت. جریان‌های باطل را خوب می‌شناخت و آگاه به امور بود. او مانند کسی که از ناموسش غیورانه دفاع می‌کند، از انقلاب با غیرت دفاع می‌کرد. شهید محمّد حسین حدادیان همه‌ی عمر بسیجی بود و بسیجی زندگی کرد. می‌گفت: مامان بصیرتی که آقا می‌گویند ان‌شاءاللّه خدا نصیبمان کند و اگر بصیرت داشته باشیم ان‌شاءالله این انقلاب به انقلاب صاحب‌الزمان (عج اللّه تعالی فرجه الشریف) وصل خواهد شد. شهید محمّد حسین حدادیان همه‌ی عمر بسیجی بود و بسیجی زندگی کرد. می‌گفت: مامان بصیرتی که آقا می‌گویند ان‌شاءاللّه خدا نصیبمان کند و اگر بصیرت داشته باشیم ان‌شاءالله این انقلاب به انقلاب صاحب‌الزمان (عج اللّه تعالی فرجه الشریف) وصل خواهد شد. نحوه‌ی شهادت شهید محمد حسین حدادیان پدر شهید محمّد حسین حدادیان شهادت پسرش را این گونه نقل می‌کند: از یک ماه قبل از شهادت فرزندم، توحش‌گرانی موسوم به دراویش، در خیابان پاسداران حضور داشتند و مزاحماتی را برای مردم ایجاد می‌کردند و ما نیز ساکن و بسیجی همان محلّه هستیم. در آن روز حادثه، آشوب‌گران قصد تخریب کلانتری پاسداران را داشتند و خوشبختانه آشوبگران با هشدارهای ناجا عقب‌نشینی کردند و پس از مدّتی آن حادثه‌ی هولناک رخ داد که منجر به شهادت ۳ نفر از نیروهای نیروی انتظامی شد. پس از آن آشوبگران با چوب و سنگ و سلاح شکاری به‌ سمت نیروی انتظامی و مردم هجوم آوردند و قصد آسیب زدن به اموال مردم را داشتند، این در حالی بود که نیروی انتظامی قصد داشت، بدون خشونت به این غائله، پایان دهد و چندین بار ناجا به آن‌ها اخطار و تذکّر داده بود، امّا آن‌ها اقدامات شوم خود را انجام دادند. در آن شب حادثه، ما در مراسم عزاداری حضرت فاطمه (سلام اللّه علیها) حضور داشتیم که متوجّه شدیم این آشوب‌ها آغاز شده است. محمّد حسین با شنیدن این موضوع، به‌ صورت داوطلبانه برای مقابله با اشرار رفت. من نیز همراه او تا ساعت ۳ بامداد، در محلّ این حادثه، حضور داشتم. در همان لحظات بامداد، محمّدحسین در ابتدا با اسلحه‌ی شکاری مجروح شد و سپس توسط یک اتومبیل سمند، زیر گرفته شد. این خودرو دوبار از روی پسرم رد شد و او را به‌شهادت رساند. هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 .... ...🌷🕊 ..🌷🕊 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
✨﷽✨ های شهدا: شهید عبدالمهدی مغفوری : لبهای شهید تکان می خورد و می گوید:" انا اعطیناک الکوثر" وقتی جنازه شهید را می آورند من اصلاً توی این دنیا نبودم و نمی خواستم قبول کنم. مادرم می گفت: وقتی بالای سر شهید بودم. دیدم شهید سوره کوثر را می خواند. مادرم می گفت: اول فکر کردم اشتباه می کنم. بعد که دقت کردم دیدم لبهای شهید تکان می خورد و می گوید:" انا اعطیناک الکوثر". حتی در سردخانه بعد از ۸ روز یکی از اقوام صدای اذان شهید را شنیده بود. منبع : خاطره از همسر شهید اللهم ارزقنا توفیق شهادت✨ کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی.... ...🌷🕊 ..🌷🕊 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
4_5888758934319137755.mp3
9.51M
⚘آقام آقام... باز سلام آقا غریبه نیست...آشنام آقا آره همون بی وفام آقام.. ☀️به‌جای یابن الحسن کجایی...باید بگم من کجام آقا.. به‌جای یابن الحسن کجایی...باید بگم من کجام آقا.... .... ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
🌴 #یازینب...
#کتاب_طیب_حر_نهضت_امام_خمینی🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#شهید_حاج_طیب_رضایی🌷🕊 فصل اول..(قسمت ه
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل اول..(قسمت آخر )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊 حسابی گرم کار شد. دیگران آن مسائل گذشته طیب خان خبری نبود. حالا او پدر خانواده بود و مردم هم خیلی روی او حساب می کردند. از سنت هایی که در روایات اهل بیت بسیار به آن تاکید شده زیارت امام حسین در کربلاست. می گویند زیارت کربلا مشکلات روحی و حتی اخلاقی انسان را بر طرف می کند. انسان را عاقبت به خیر می کند و ... طیب در دوره جوانی چند مرتبه با سختی به زیارت کربلا رفت. بعد از دوران تبعید هم یک بار دیگر راهی کربلا شد. از آن به بعد عهد کرد مجلس عزای امام حسین را با شکوه بیشتری بر پا کند. مرحوم نصرالله خالقی در خاطرات خود می گوید: وقتی طیب خان از کربلا برگشت به من گفت: نصر الله با اربابم دوستی کردم از آن روز بود که نماز و روزه طیب خان سروقت شد. اعمال و رفتارش هم بهتر از قبل شد. سال های ۱۳۲۶ و سال بعد از آن هم راهی کربلا شد آن موقع کربلا رفتن به راحتی امروزه نبود. واقعا کربلا رفتن خون می خواست. خون دل برنامه رفتن به کربلا تا سال ها بعد و تا زمانی که هنوز راه بسته نشده بود ادامه داشت حتی چندین بار با کل خانواده راهی عتبات شد طیب خان در این سفرها بود که با یکی از اهالی لبنان آشنا می شود. او متوجه می شودک ه طیب خان بار فروش میوه است لذا با او برای پخش موز در ایران صحبت می کند. طیب هم قبول می کند او دستگاه پرورش موز را به ایران وارد و طیب خان تحویل می دهد. بعد از سال ۱۳۲۷ وارادت موز خام که اصطلاحا به آن خیار موز می گویند پرورش آن که توسط کاربیت یا گوگرد انجام می شود در میدان توسط طیب آغاز می شود. وارادات موز سود سرشاری را عاید طیب خان کرد. آن ایام بازار میوه نیز از محل بازار امین السلطان به مکان وسیع تری در پایین همان خیابان ری و خیابان انبار گندم منتقل شد. رفته رفته طیب خان یکی از مالکان و با نفوذ ترین ارکان بزرگ بازار میوه گردید وقتی از درب شرقی میدان میوه تره بار وارد می شدیم مغازه های طیب در جلوی دید بودند. آن زمان ارباب زین العابدین و حاج خان خداداد از زمین داران و بزرگان میدان میوه و سبزی بودند اما رفته رفته نفوذ طیب خان بیشتر از بقیه شد. طیب خان در سال های بعد نیز جهت هماهنگی در وارادات سیب و پرتقال به لبنان رفت. اما کماکان و مهم ترین و تنها وارد کننده و در اصطلاح بازارهای سلطان موز ایران در آن زمان طیب خان بود و تا اوایل دهه چهل این روند ادامه داشت. چندین دهنه مغازه، بارانداز وسیع جهت تخلیه و بارگیری انبار بزرگ جهت پرورش موز، قهوه خانه میدان تره بار، قسمتی از ثروت او بود. در این زمان رفته رفته نحوه ارسال بار از روستاها و شهرها به تهران تغییر کرد. تا قبل از این بیشتر توسط گاری و ... بود. اما از اواخردهه بیست باسکول بزرگی در جلوی مغازه های طیب خان نصیب شد. بارها از این بعد با کامیون به تهران می آمد. طبق اسناد موجود طیب خان نوزده هزار تومان پرداخت کرد و در باسکول شریک شد حالا طیب خان یکی از بزرگترین و پرنفوذ ترین کاسبان تهران و بازاریان میدان میوه است. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فضل‌الله محلاتی ۱ اسفند ۱۳۶۴ به همراه چند تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسؤولین دولتی، قضات و نیروهای عالی رتبه ارتش ایران، با هواپیمای اف۲۷ فرندشیپ عازم جبهه‌های جنگ بودند که هواپیمای آنها با کمک اطلاعاتی عوامل داخلی مورد حمله دو فروند جنگده عراقی قرار گرفت و در ۲۵ کیلومتری شمال اهواز سقوط کرد و همه سرنشینان آن که نزدیک به ۵۰ نفر بودند به شهادت رسیدند. بدن وی در قم حرم حضرت معصومه دفن شده است. روز شهادت وی در تقویم رسمی ایران با نام «روحانیت و دفاع مقدس» نامگذاری شده است. برایِ‌شادی‌روح‌شهدا‌صلوات🌱 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
فضل الله محلاتی در ۱۸ تیر ۱۳۰۹ در محلات زاده شد. پدرش غلامحسین مهدی‌زاده به کشاورزی اشتغال داشت و مادرش صدیقه رضایی بود. وی هنگام تولد پنج خواهر بزرگتر از خود داشت. در سال ۱۳۳۱ (در ۲۱ سالگی) با اقلیم‌السادات شهیدی محلاتی ـ دختر استادش سید جلال شهیدی محلاتی ـ ازدواج کرد[۲] و از او صاحب پنج فرزند به نام‌های احمد، محمود، نجمه، ندا و میثم شد. فضل الله محلاتی تحصیلات خود را در شش سالگی از مکتب‌خانهٔ «مدرسه میرزا» آغاز کرد. وی تحت تاثیر سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر و امام خمینی به طلبگی علاقمند و در ۱۳ سالگی وارد حوزه علمیه شد. دروس مقدمات و قدری از البهجة المرضیه سیوطی و حاشیه ملاعبدالله را در محلات، نزد آیت الله شهیدی و بعضی از علمای محلات خواند و سپس به قم مهاجرت کرد. وی در سال ۱۳۳۹ برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در درس سید احمد خوانساری(۱۳۰۹-۱۴۰۵ق) و محمدتقی آملی(۱۳۰۴-۱۳۹۱ق) شرکت کرد. برایِ‌شادی‌روح‌شهدا‌صلوات🌱 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
درباره فضل الله محلاتی کتاب‌هایی از جمله: 🌹تا اوج آسمان، معراج شهادت، 🌹 🌹عبور از صاعقه، آسمان نزدیک است،🌹 🌹صدای انقلاب، نیمه پنهان ماه، 🌹 🌹قاصد خنده رو قامت استوار 🌹(۲جلدی)، منتشر شده است. برایِ‌شادی‌روح‌شهدا‌صلوات🌱 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
شهید محلاتی، سپاه پاسداران را پرتوان و شکیبا می‌خواست و پشتوانه این آرزو، تلاش بی امانش بود. او در یکی از مصاحبه‌های خود در مورد سپاه می‌گوید: «ان شاءالله سپاهی بسازیم که دشمن هوس نکند علیه انقلاب اسلامی توطئه کند». برایِ‌شادی‌روح‌شهدا‌صلوات🌱 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
بسیاری از آثار شیخ فضل الله محلاتی در حمله ساواک به منزلش از بین رفته است. از او دست‌نوشته و یادداشت‌هایی درباره اجتهاد و تقلید، کتاب طهارت، صلوة و مباحث استصحاب از جمله آثار باقی‌مانده از اوست. برایِ‌شادی‌روح‌شهدا‌صلوات🌱 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌷🕊#زندگینامه_شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊🌷 شهید محمّد حسین حدادیان در تاری
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷🕊 حدود ساعت سه‌ونیم صدای گاز گاز ماشین شنیدیم. یکی از دراویش داد زد: صبر کن برقو قطع کنم. به سیم بکسل‌های دو طرف کوچه برق وصل کرده بودن. دوباره گاز گاز کرد. به نظرم علامتی بود که صف دراویش کنار بره که راه بیفته. سمند سفیدی بود. از جلوی خونه نورعلی تابنده پر گاز اومد تو دل جمعیت. زیگزاگ. اولین نفر زد به محمدحسین. بلافاصله یکی از دل جمعیت دراویش بهش شلیک کرد؛ با دو لول ساچمه‌ای. راننده سمند همینطور زیگزاگ اومد جلو و ده پونزده نفر دیگه هم شل و پل کرد. دیدم که دراویش پشت سر سمند هجوم آوردن سمت محمدحسین. تا اومدیم بریم سمتش ماشین سروته کرد. پشت سرش که دویدم یک دفعه زیر گلوم به جایی گیر کرد. راننده سمند خیلی حساب شده عمل کرد. سیم بکسل بسته بود عقب ماشینش. از قبل یک سرش را آورده بودند جلو پیچیده بودند دور تیر برق، ادامه‌ش رو از عرض کوچه برده بودن بسته بودن به تنه درخت آن سمت کوچه. ما از همه چیز بی‌خبر بودیم. سمند دور زد و برگشت سمت خودشون، سیم بکسل کشیده شد اومد بالا. جلوی حرکت بچه‌ها رو سد کرد. برای همین دراویش راحت محمدحسین رو کشیدن داخل خودشون. خب؟! اشکش چکید. فرهاد اشاره کرد که بگو. عقده‌شونو سر محمدحسین خالی کردن؛ با قمه، لوله، چاقو، تیغ، موکت‌بری.. 🌷🕊 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3