🌴 #یازینب...
#کتاب_طیب_حر_نهضت_امام_خمینی🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#شهید_حاج_طیب_رضایی🌷🕊 فصل چهارم..(قسمت
#کتاب_طیب_حر_نهضت_امام_خمینی🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#شهید_حاج_طیب_رضایی🌷🕊
فصل پنجم..(قسمت اول )🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊
#افتادگی
پدرم خیلی به خانواده اهمیت می داد. یکی از کارهایی که ایشان برای ما انجام می داد این بود که برخی شب ها با هم به مکان های تفریحی تهران می رفتیم. ماشین پدر خودروی « دو ج به رنگ سفید و قرمز بود.» راننده پدر هم از کارگران میدان بود. پدر جلو می نشست. من و برادرها و خواهر و مادرمان عقب ماشین می نشستیم پدر مانند همه مردان آن زمان غیرت داشت که هیچ گاه در حضور نامحرم با مادرمان صحبت نمی کرد. مادر هم چیزی شبیه پوشیه بر صورت داشت تا نامحرم نتواند او را ببیند. یک بار با پدر راهی تجریش شدیم من آن موقع داوزده سال داشتم آن روز را به خوبی به یاد دارم پدر برای ما شمشیر و سیر چوبی خریده بود و حسابی بازی کردیم. موقع شام که شد غذای خوبی تهیه کرد موقع غذا هم طوری نشستیم که هیچ کس نتواند مادر ما را ببیند. بعد از خوردن غذا آماده بازگشت شدیم در راه بودیم که راننده ما کمی با سرعت رفت و پیچید جلوی یک خودروی دیگر. همان خودرو به سرعت سمت ماشین ما آمد. سر چهار راه که ایستاد چیزی گفت. راننده ما هم سر او داد زد. پدر گفت: چی شده؟ راننده جواب داد طیب خان فحش ناموس داد. همین حرف کافی بود تا پدرم یک دفعه در ماشین را باز کند بعد با عصبانیت رفت سراغ آن راننده. من با خودم گفتم: الان پدرم اون رو می کشه! پدر درب راننده را باز کرد بعد یقه جوانک کروات زده خوش تیپ را با یک دست گرفت و از ماشین خارج کرد. پدر داد زد: چی گفتی؟! همان موقع چند پلیس که سر چهار راه بودند به سمت ماشین ما دویدند و گفتند: چی شده طیب خان چی شده؟ بعد هم قبل از اینکه دعوا صورت بگیرد هر دو را به اتاقک پلیس کنار میدان بردند من هم که خیلی از زور بازوی پدر شنیده بودم سریع پیاده شدم و به همان اتاقک رفتم. دوست داشتم یک بار دعوای پدرم را ببینم. پدرم سال ها بود که دیگر به دنبال این مسائل نبود زندگی عادی خودش را داشت. وارد اتاقک شدم پدرم به افسر پلیس گفت: این جوانک فحش ناموس داد برای همین ... جوان یقه پیراهنش را درست کرد. بعد در حالی که لبخندی از سر تمسخر بر لب داشت: طیب خان که می گن شما هستی؟! پدر نگاه معنی داری به چهره او انداخت. جوان ادامه داد: طیب خان من تعریف شما رو خیلی شنیدم. می گفتن آدم باغیرتی هستی. ضعیف کشی نمی کنی و ... بعد ادامه داد: طیب خان شما شنیدی که من فحش ناموس دادم؟ پدر یک دفعه ساکت شد. انگار بشکه آب یخ روی سرم پدرم ریخته بودند پدر مکثی کرد و گفت: نه من نشنیدم اما راننده...
نگاه پدرم به اطراف می چرخید اما راننده ای در کار نبود راننده تا فهمید چه اشتباهی کرده فرار کرده بود پدر مکثی کرد و بعد جلو آمد مقابل جوان قرار گرفت و با خجالت گفت: من غلط کردم. من اشتباه کردم. ببخشید ... و همین طور این عبارات را تکرار می کرد. جوان گفت: نه طیب خان نه شما جلوی زن و بچه من، این کار رو کردی آبروی من رو بردی...
پدر از اتاقک بیرون آمد جلوی ماشین جوان رفت بعد در حالی که سرش را پایین انداخته بود رو به همسر و فرزند آن جوان گفت: خانم من شرمنده ام، من رو ببخشید نفهمیدم، اشتباه کردم. بعد رفت از مغازه همان اطراف یک اسباب بازی برای بچه های آن جوان خرید. خلاصه کاری کردکه آن ها با رضایت از ما خداحافظی کردند و رفتند. آن شب من رفته بودم تا یک دعوا ببینم اما پدر درس بزرگی به من داد اینکه اگر کسی مثل طیب خان هم شدی زود تصمیم نگیر اینکه افتادگی داشته باش و اشتباهت را قبول کن. اینکه عذر خواستن از اشتباه انسان را کوچک نمی کند و هزاران درس دیگر آن شب با سختی بسیار و در آخرین ساعات شب به خانه رسیدیم اما برای من یک شب به یاد ماندی شد.
#ادامه_دارد
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#پای_درس_دل 🍃
کسانی کھ برای هدایت
دیگران تلاش میکنند؛
بھ جای مُردن، #شھید میشوند...!
#استادپناهیان
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
#کلام_شهید
🔷می گفت :
💠در هـر کاری اگر انسان
خدا را در نظر بگیرد،
انحراف ایجاد نمیشود.
🌷شهـید :
عبدالحسین برونسی
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
درد بی درمان عالم را دوا آمد
قهرمان سقای دشت نی نوا آمد
بر حسین فرمانده کل قوا آمد
آرام جان آمد جان، جهان آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس
#تولد_حضرت_عباس_و_روز_جانباز_مبارک_باد.
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
CQACAgQAAx0CVBp6RAACD_5gT7P6GIn-kXlOEQxbhYx_zXF06QACnwYAAtgr2FOhkH2cgMaWNB4E.mp3
2.82M
امام حسین آمد مسلمان کرد ما را
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
4_5938267864153721469.mp3
20.77M
#شور (جشن) | فطرس بیا شور حسینی ساز کن♥️
🎤 : حاج محمود کریمی
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
تا دیدمش رفتم جلو
روبوسی کردم
گفتم:
مبارک باشه پزشکی قبول شدی
انگار براش اهمیتی نداشت
با تبسم گفت:
هروقت #شهید شدم تبریک بگو..:
#شهید_سيدعلیاکبر_شجاع🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
نوشته بود
قدر دلاتونُ بدونید
هر دلی برای ارباب نمیشکنه..
#والحق_که_حسین_شد_تمام_زندگی_ما
.
خوشا به حال پر و بال این کبوترها
گهی به بام حسین و گهی به بامِ شما🌹🍃
.
#ولادت_حضرت_ابالفضل_علیه_السلام_مبارک💐
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---